١-نساجي در مسجدسليمان بازنده نشد ولي اجازه بردن را هم از نفت مسجدسليمان گرفت! محمود فكري، حق دارد اين تساوي را يك پيروزي بداند! چه بسا او با همان يك امتياز كه شصت و چهارمين امتياز بود، وارد ليگ برتر شده باشد!
تماشاي بازي نفت مسجدسليمان و نساجي قائمشهر، ديدن ورزشگاه شهر مسجدسليمان كه ناداشتههاي فراواني دارد، يك سؤال قديمي را دوباره مطرح كرد:... با اين ورزشگاهها، از خودمان چه توقعي داريم و به كجا خواهيم رسيد؟
***
مقايسه كنيم فوتبال ايران و فوتبال ازبكستان را. در ترازوی قياس قرار دهيم محل مسابقه لوكوموتيو و نسف قرشي را با خونه به خونه، با نفت مسجدسليمان و با نفت تهران و آبادان!
حق فوتبال ما، حق ليگ برتر ما، حق جام آزادگان ما اين نيست!
دوبارهسازي تراختور
٢-كاري به كار تراكتورسازي، حالا كه از در و ديوار برايش ميبارد، نداشته باشيم!
آسيبشناسي فوتبال تبريز، باشد براي فرصتي ديگر و زماني مناسبتر! عجله، كار شيطان است و نيز موجب سمبلكاري است! چيزي در حد از سر خود باز كردن يك مشكل اساسي. ما كه قصد فريب خود را نداريم! ما كه نميخواهيم اداي يك بررسي و يك تحليل را درآوريم!
يادمان نرود جايگاه رفيع تراكتورسازي را و يادمان نرود كه تراكتور، قطبي از اقطاب فوتبال كشور است! پس بايد رشته به رشته و مو به مو، مورد بررسي موشكافانه قرار بگيرد!
بد است كه از 11 بازيكن تراكتور، ٩ نفرش آموزش ديده كوچه، خيابانهاي تبريز و ديگر شهرهاي آذربايجان نباشد!
فوتبال بايد دوباره در تبريز و هر جا كه «تراختور» را يك عشق ميدانند، نهادينه شود! تراختور، بايد از نو ساخته شود!
***
تراكتور را بايد دو جور ديد:... تيمي كه در يك برهه باخته است و در آينده ميبرد!
... تيمي كه از اساس ضربهاي اساسي خورده است و بايد از اساس درست شود!
ذوبآهن، تيم خوشقوارهها
٣- تراكتورسازي تعويض ميكند كه تغيير نكند، و الا چرا با اين عجله؟ بگذريم كه بايد گذشت اما از بازي ذوبآهن كه هر جور بود، به مرحله دوم ليگ آسيا راه پيدا كرد، نميتوان گذشت!
خنده «امير» كه از ته دل بود، حكم رنگ رخسارهاي بود كه از سر درون خبر ميداد! معمولاً «امير» در اين موارد كه تيمش گل ميخورد –آنهم ديرهنگام- و يك برد را از دست ميدهد، بداخلاق ميشود و با اخم و تخم ظاهر ميشود، اين بار سرمربي ذوب كه به كم هم قانع نميشود، چرا به استقبال اين گل كه در دقيقه آخر خورد، رفت؟
بازي ذوبآهن «ان قلت» برميداشت اما خداوكيلي بايد انصاف داد كه قلعهنويي، تيم خوشتركيبي ساخته است! در دفاع بلندزن، در حمله بلندپرواز! مثلث حسيني، استنلي و تبريزي، از مثلثهاي پركار و پرفايده ليگ برتر است كه در ليگ آسيا هم ميتواند به مراتب خوشتر بدرخشد! بازيسازي حسيني، در خدمت گلزني استنلي و تبريزي! گل زدن در ذوبآهن، شيوه دارد!
***
كيروش كه در رابطه تيم ملي و جام جهاني، حق دارد، كاش با احساس مسئوليت بيشتر، بازيهاي مرتضي تبريزي و محمد حسيني، دو ستاره ذوبآهن را ميديد و بعد هر تصميمي ميگرفت!
ذوبآهن- استقلال! ليگ آسيا، جنگيتر از اين، بازي ندارد!
