نظرسنجی

صعودکننده به مرحله بعد جام حذفی؟
۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

کارلوس کی روش در مصاحبه اختصاصی با خبر ورزشی راجع به مسائل مهمی حرف زد و از این گفت که بر خلاف ادعاها و مطالبی که منتشر می‌شود او با باشگاه‌ها تعامل بسیار خوبی داشته است.

40 روزه رونالدو نه، ولی مودریچ تحویل می‌دهم!

به گزارش خبر ورزشی، همیشه با کارلوس کیروش شروع کردهایم، این بار اما شخصی که قصه را از او شروع میکنیم، آرین قاسمی است. آن وقتها که تازه روزنامهنگار شده بودیم، میگفتند رضا چلنگر اسطوره مترجمهاست، او که گاهی حس واقعی بلاژویچ را با میمیک فتوژنیک صورتش برایمان بهتر و واقعیتر نشان میداد. گاهی برای آنکه حس واقعی بلاژ را بفهمیم به چهره آقارضا نگاه میکردیم. به خنده و شوخی نقل محافل میکردیم که رضا حتی بدترین فحشهای بلاژ را ترجمه میکند و روایت میکردیم در یکی از مصاحبهها به رضا فحش داده بود و او با خنده فحشها را ترجمه کرده و گفته بود خطاب به خود اوست. آرین قاسمی هم دقیقاً در همین نقش فرو رفته است. احساس او در این روزهای نزدیک به جام جهانی برای بیان حس واقعی کیروش، از چیزی که تصور میکنیم داغتر و پرحرارتتر است. گاهی کیروش هم مکثی میکند و به آرین نگاهی میاندازد، چیزی شبیه یک حس همزادپنداری. در بعد از ظهر چهارشنبه گذشته که باران در تهران از روی شک و تردید میبارید، گفتوگویی متفاوت با کارلوس کیروش داشتیم. جنس این مصاحبه، با همانهایی که منتقدانش میگویند گرد خاکستری روی آنها میپاشد، فرق داشت. حرفهای امیدوارکننده کارلوس در کمتر از 60 روز مانده به شروع جام جهانی، امیدوارترمان کرد.  کیروش همچنین خبر خوشحالکنندهای داد و با قدرت گفت، قرار نیست ایران جوجه اردک زشت جام جهانی باشد.

* امیدوارم این بار سر کیف باشید. بیشتر میخواستیم بدانیم شرایط چطور است حالا که کمتر از 60 روز تا شروع جام جهانی باقی مانده است؟

(خنده) نه واقعاً؛ اولاً احساس خوبی دارم. سؤال اصلی این است که حال تیم خوب است یا نه؟ سخت در این مدت مشغول کار بودیم. تلاش کردیم تمام مراحل پیشبینیهای لجستیکی، آمادهسازی و مراحل دیگر که مربوط به بازیها و تجهیزات البسه و... میشود را مهیا کنیم؛ در نتیجه مواردی که در دست ما بوده تلاش کردهایم به نحو احسن انجام دهیم ولی در اختیار بودن بازیکنان مطلبی است که از دست من خارج است. در یک سال گذشته در تلاش بودیم این برنامهریزی را به صورت نرم و مناسب انجام دهیم ولی متأسفانه با برنامهریزی کنفدراسیون الان باشگاهها، مربیان و بازیکنان به مشکل خوردهاند و ما هم در تیم ملی چنین وضعیتی داریم. خیلی اتفاقی روی این مسئله داشتم کار میکردم. این لیست 30 بازیکنی که در حال حاضر داریم... 5 می که اردوی ما شروع میشود، از کل این لیست 30 نفره تنها 5 نفر در اختیار ما خواهند بود که تازه یک نفر از بین آنها مصدوم است؛ یعنی ما برای شروع اردو تنها 4 بازیکن در اختیار داریم. واقعاً شرایط دشواری داریم، باشگاهها هم همینطور، بازیکنان و مربیان هم همینطور ولی واقعیت این است که ایران و ما بیش از یک سال قبل تلاش کردیم راهکاری را مقابل کنفدراسیون قرار دهیم. متأسفانه آنها به خاطر عدم دیدگاه مناسب و عدم حمایتی که داشتند، از ویژن و تفکر ما حمایت نکردند. پیشنهاد ما خیلی ساده و کاربردی بود. به خاطر سال جام جهانی یک متد خاص پیشنهاد کردیم که استثنائاً راند یکهشتم لیگ قهرمانان به سال آینده و بعد از جام جهانی بیفتد. شرایط خاص ملزم میکند فرد با جرأت و جسارت خاص راهکار مناسب را پیدا کند. اینجاست که شما باید مدیریت و رهبری خاصی به خرج بدهید. بگذارید یک مثال برایتان بزنم؛ قطر 2022 به جای اینکه جام جهانی را در خرداد یا تیر برگزار کند، تصمیم خاص گرفتند استثنائاً جام جهانی در زمستان برگزار شود، آن هم به خاطر مسائل گرمایی؛ رهبری یعنی این؛ تصمیمات مدیریتی یعنی این. از طریق فدراسیون فوتبال این پیشنهاد را به کنفدراسیون ارائه دادم که مورد قبول قرار نگرفت. الان با شرایطی مواجه شدیم... پیشنهاد ایران تأیید نشد و حالا مجبوریم به قوانین AFC احترام بگذاریم و راند یکهشتم نهایی را قبل از جام جهانی برگزار کنیم. فقط ایران است که با بهترین بازیکنانش بازی میکند. عربستان، کره، استرالیا و ژاپن پیشنهاد را قبول نکردند ولی بازیکنانشان در آسیا بازی نمیکنند. شما چطور متوجه میشوید؟ با یک کلمه میتوان این شرایط را تشبیه کرد. به معنای واقعی مسخره است.

* البته حقیقتی را که میگویید قبول داریم ولی یکسری مطالب خواندیم مثالی که درباره عربستان زدید درست نبوده است و عربستان از بازیکنانش استفاده میکند.

شاید رسماً اعلام و ابلاغ نکردهاند بهترین بازیکنانشان را از تیمهای باشگاهی بگیرند ولی کاملاً مشهود است وقتی بهترین بازیکنانشان در تمرینات لیگهای اروپایی از جمله لالیگا، انگلیس و... هستند و اردوی تیم ملی کشورشان از روز چهارم می با همه بازیکنان شروع میشود، این چه معنایی دارد؟ همه بازیکنان در اختیارشان هستند. بگذارید جور دیگر توضیح بدهم؛ برای مثال اگر فدراسیون و سازمان لیگ اعلام کنند تمام بازیکنان ملیپوش اردو را از پنجم می آغاز میکنند، چه معنایی دارد؟ یعنی بازیکنان در اختیار تیم ملی هستند و در اختیار باشگاهشان نخواهند بود. بیاییم به جای اینکه روی این مباحث دامن بزنیم، به چند نکته زیر توجه کنیم؛ تیم ملی ایران وظایف سنگینی در جام جهانی روی دوش دارد. وظایف بزرگی پیش روی ماست چون با بزرگترین چالش تاریخ فوتبال ایران در جام جهانی روبهرو هستیم. مطمئناً برای مواجه شدن با این چالش نمیتوانیم یک راهکار ارزان یا راهکار حراجگونه یا راهکاری که در حراجی به دست آوردهایم، استفاده کنیم. فراموش نکنیم هر چیزی در زندگی قیمت خاص خودش را دارد. اگر میخواهید در این زندگی (جام جهانی) بازی کنید باید قیمتش را با از خود گذشتگی، با تعهدهای بزرگ و با تصمیمات بزرگی که آن سطح از مسئولیتها برای ما به وجود آورده، بپردازید. باید قیمت را با بالا بردن تواناییهایمان تا سطحی که مسئولیت به ما نشان میدهد انجام دهید. ما مربیان در تیم ملی کاملاً آماده هستیم. تمام وقتمان را میگذاریم تا به این هدف برسیم. تلاش میکنیم بازیکنان را کاملاً آماده نگه داریم؛ بازیکنان هم همینطور. آنها خیلی تلاش میکنند. من حتی یک پیراهن در تیم ملی را نمیتوانم به کسی بدهم. هر بازیکنی که میخواهد صاحب آن پیراهن شود باید تعهد بالایی نشان دهد و هزینه را با تعهد، زجر و زحمتی که به خرج میدهد، بالا ببرد. به همین خاطر هم باشگاهها برایشان کار سخت شده است و شرایط خوبی ندارند، همینطور ما در تیم ملی. حالا زمانی است که باید به اولویتها توجه کنیم. (او به صندلیاش اشاره میکند) من و آرین (مترجمش) الان نمیتوانیم روی یک صندلی بنشینیم. اینجاست که مدیریت باید تصمیمات مدیریتی بگیرد. آنجاست که باید شجاعت لازم برای گرفتن تصمیمات و اجرای آنها را به خرج دهد. راهکار الان چیست؟

* نمیدانیم، شما باید بگویید.

یک برنامه، یک برنامه مدون داریم و طبق همان جلو میرویم. 10 بازیکن داشته باشیم، بهتر از این است که 8 بازیکن در اختیار داشته باشیم. اگر 8 بازیکن در اختیار داشته باشیم، بهتر از این است که 4 بازیکن در اختیار داشته باشیم. اگر چهارتا هم داشته باشیم، از یکی بهتر است؛ یعنی با هر چیزی که داریم باید جلو برویم. بعد از اتمام برنامههایمان من باید تصمیمات مهمی بگیرم و مطمئناً تصمیمات من در این داستان قرار نیست زندگی کسانی که کنار من هستند را راحت کنم. مسئولیت من این نیست زندگی آنها را راحت کنم بلکه وظیفه من این است که آنها را برای کارهای سخت آماده کنم. کار من به هیچ عنوان راحت نیست. وقتی تلاش میکنید تیمتان را بهتر کنید و تیمتان را بهبود ببخشید، کار راحتی ندارید. باز هم خیلی ساده به شما میگویم ما در مسیر خودمان در جام جهانی قرار داریم یا دنبال من میآیید و به مسیری که من تشخیص دادهام میرویم و یا خیر، جا خواهید ماند.

* بحث تعامل با مربیان باشگاهها بود. میگفتند مشکل حل میشود. دیدیم که اخیراً شفر با شما تعامل داشت و با شما جلسه داشتند و دقیقاً بعد از آن جلسه بازی با سوریه لغو شد. قبل از جام جهانی 2014 هم ما این شرایط را داشتیم و یکسری بازیکنان از قطار تیم ملی جا ماندند. آیا ممکن است در جام جهانی هم این اتفاق رخ دهد؟

گاهاً گمانهزنیهای زیادی وجود دارد که من نمیدانم از کجا نشأت گرفتهاند؛ اینکه میگویند مشکلاتی بین باشگاهها و تیم ملی وجود دارد. من درک نمیکنم چرا این صحبتها بیان میشود. واقعیت این است تا قبل از اعلام لیست 23 نفره تیم ملی ما طبق قانون فیفا روی یک لیست 35 نفره کار میکنیم که بازیکنان 8، 9 باشگاه داخلی شامل این لیست میشوند. به صورت کلان و کلی صحبت کنم؛ همکاری و درک باشگاهها... بگذارید یک کلمه برای توصیفش پیدا کنم... خب پرفکت و بینظیر نبوده اما بسیار مثبت بوده است. چیزی بیعیب و نقص نیست ولی این همکاری واقعاً خوب بوده است. 36 سال تجربه کار دارم. واقعیت این است که همکاری باشگاهها بسیار بسیار خوب است. به این منظور میگویم که هم تیم ملی و باشگاهها یک سرمایه مشترک داریم و آنها بازیکنان هستند. وقتی بازیکنان شرایطشان خوب است هم باشگاهها از این مسئله راضی هستند، هم بازیکنان لذت میبرند و هم برای من بسیار خوب است. هیچ کس حتی نباید فکر کند که سرمربی تیم ملی خدای ناکرده بخواهد بازیکنان باشگاهی را طوری دعوت کند که به آنها و باشگاهها لطمه بزند و متضرر شوند. وقتی سیدجلال، وقتی امیری، وقتی امید ابراهیمی و دیگر بازیکنان خوب بازی میکنند و عملکردشان در باشگاهها خوب است، برای من عالی است؛ دقیقاً همان چیزی که من میخواهم. به صورت کلی در جواب شما باید بگویم همکاری باشگاهها خیلی خوب بود. چیزی که میتوانم بگویم با 99 درصد از باشگاهها ارتباط ما بسیار مثبت بود. اینگونه گمانهزنیها و حرفها از جایی نشأت میگیرد که عدم ارتباط بین یک باشگاه و تیم ملی وجود دارد. این مطلب منعکسکننده واقعیات رابطه ما و دیگر باشگاهها نیست چون فقط میتواند یک باشگاه با ما ارتباط نداشته باشد. این قسمت اول بود. مشکل اصلی ما در قسمت دوم آمادهسازیمان وجود دارد. قسمت دوم مشکل ما مرتبط با مشکلی میشود که خالق آن کنفدراسیون فوتبال آسیا بوده است. به خاطر اینکه آنها سر وقت وظیفهشان را انجام ندادند. ما سر وقت هشدار لازم را به آنها دادیم. اخیراً کنفدراسیون فوتبال آسیا نامهای برای ما فرستاده که چگونه میتوانیم به آمادهسازیتان برای جام جهانی کمک کنیم. آنها این نامه را به ژاپن، استرالیا و کره جنوبی هم فرستادهاند. آنها واقعاً این نامه را فرستادهاند. وقتی در کنگره کنفدراسیون فوتبال آسیا بودم، گفتم راهکاری که واقعاً شما با آن میتوانید به ما کمک کنید این است که راند یکهشتم نهایی لیگ قهرمانان را به بعد از جام جهانی موکول کنید، همه هم موافق این حرف من بودند؛ همه کشورها از جمله ژاپن، استرالیا، کره جنوبی و عربستان که در جام جهانی حاضر هستند. حتی کمیته فنی کنفدراسیون هم موافق این مسئله بود. بعد به من گفتند شما باید این پیشنهاد را خیلی وقت پیش میدادید چون الان دیر شده است! حتی آنجا من شوکه شدم. گفتم شما الان میگویید من پیشنهاد را قبلاً نداده بودم؟ گفتند بله، همینطور است و الان دیگر دیر شده است. به آنها گفتم من یک سال قبل این حرف را زدم و رسماً به کنفدراسیون فوتبال آسیا نامه زدم. خیلی جالب بود کمیته فنی کنفدراسیون راجع به این مسئله نمیدانست، حتی عربستان، ژاپن، کره جنوبی و استرالیا که ما این پیشنهاد را دادهایم. سؤال من اینجاست؛ چه شخصی علیه این داستان رأی منفی داد که تأیید نشود؟ تنها یک کلمه هست که این قضیه را خوب توضیح بدهد، همان کلمه مسخره است! واقعاً مسخره است. با این بازیهای لیگ قهرمانان آسیا برنامه کوتاهمدت ما نزدیک به جام جهانی کاملاً لطمه میخورد. همه مربیان تیمهای ملی که میشناسم و در آسیا کار میکنند، همه آنها همین نظر را دارند. بازیکنان آسیایی که در لیگهای کشور خودشان بازی میکنند به یک برنامه آمادهسازی خاص و مختص خودشان نیاز دارند، همهشان. یک مربی را من نمیشناسم به جام جهانی رفته باشد و این قوانین فیفا برایش راضیکننده باشد. این بدان معناست که داریم به فوتبال آسیا توهین میکنیم؟ خیر. ما مربیان واقعیتهای فوتبال آسیا را میفهمیم، به خوبی میبینیم و لمس میکنیم بازیکنانی که داخل فوتبال آسیا و در لیگهای داخلی بازی میکنند به یک سطح بالاتر برای آمادهسازی نیاز دارند. گاس هیدینگ در کره جنوبی همین را قبول دارد. ایویچ در ایران، آقای برانکو در ایران 2006 که همین تصور را داشت.

* بله مصاحبه سال 2006 او با روزنامه بیلد هم گواه همین مسئله بود.

همه آنها، همه مربیان. مشکل اصلی اینجاست که ما این مرحله آمادهسازیمان را چطور نهایی کنیم؟ خواهشاً سوء تفاهم نشود. حق مربیان باشگاهی است که به خاطر وظایف روی دوششان، برای منافع خود بجنگند. بگذارید یک بار این را شفاف به همه توضیح دهیم؛ به خاطر اینکه کارلوس کیروش 50 درصد موقعیت شغلیام را در باشگاه بودهام و 50 درصد دیگر را در تیم ملی. این وظیفه ماست که به خاطر منافع ملی و باشگاه، برای تیم ملی بجنگیم. (او و آرین از جای خود بلند میشوند) شما اگر در یک قاره و یک کشور دو نفر را دارید که میخواهند روی یک صندلی بنشینند، این دو مربی را وادار نکنید با هم بجنگند چه کسی بنشیند. این وظیفه مربیان نیست. به خاطر اینکه چنین بحثی به جایی نمیرسد. بحث غیر معقولی است. این تصمیم باید از جای بالاتر و از سوی مدیران ما گرفته شود. وقتی رؤسا در کنفدراسیون و فدراسیون این تصمیم را بگیرند ما تنها هستیم تا اجرا کنیم. خود من وقتی مربی باشگاهی در ژاپن بودم، قبل از جام جهانی 98، فدراسیون فوتبال ژاپن 65 بازیکن از لیست بزرگ تیم ملی را از باشگاهها گرفت. ناگویا که من سرمربیاش بودم 9 بازیکن را از دست داد. رئیس آنجا تصمیم گرفته بود. من موافق تصمیمش نبودم. من هم 6 ماه بازیکنان را از لیگ در اختیار نداشتم ولی رؤسا این تصمیم را گرفته بودند و اولویت، تیم ملی ژاپن است. باید از دستور اطاعت میکردم و به کارم ادامه میدادم ولی اگر از من میپرسیدند آیا موافقی 9 بازیکن به تیم ملی بدهی، میگفتم نه! در نتیجه این توضیحات عمیق را من ارائه دادم چون مسئله اینجاست؛ در ایران میخواهند وانمود کنند جنگ بین مربیان است. هر مربیای دارد کار خودش را میکند. هر مربیای باید از منافع و حقوق خودش دفاع کند. سؤال اصلی این است؛ بعد از این اردو بسیار پرواضح و شفاف خواهد بود در ایران اولویت نخست تیمهای باشگاهی هستند نه تیم ملی. آیا این اشتباه یا درست است؟ میگویند همینی که هست! اولویت در ایران باشگاه است و لیگ قهرمانان آسیا ولی در عربستان اولویت تیم ملی است. اینجا حق با کیست؟ بگذارید خداوند بزرگوار قضاوت کند.

* امروز اینقدر مثبت صحبت میکنید سخت است برایمان سؤال شیطنتآمیز پرسیدن.

بپرس. من امروز آماده پاسخگویی به سؤالات شیطنتآمیز شما هستم!

* سؤال ما این است که اگر حالا واقعاً این بازیکنان را به شما بدهند 40 روز بعد رونالدو تحویل میدهید؟

من سؤال شما را نفهمیدم.

* برانکو در برنامه 90 گفت اگر کیروش، رونالدو به ما تحویل دهد، بازیکنان را میدهم.

برای آنکه من هم مثل برانکو از حس طنزگونه استفاده کنم باید بگویم نمیتوانم 40 روزه رونالدو تحویل بدهم چون با او هشت سال کار کردهام ولی مودریچ مشکلی نیست! (خنده) بگذارید مراتب احترامم را به مودریچ اعلام کنم. او بازیکن فوقالعادهای است مطمئناً رونالدو تحویل نمیدهم ولی ضمانت میکنم تیم ملی ما به مراتب بهتر آماده بازی با بزرگان خواهد بود. وقتی کیروش بازیکنان و تیمش را برای آمادهسازی دارد، دیگر صحبت از تعطیلات و هالیدی نمیکنم. آنجا قضیه خیلی جدی است. فکر میکنم نتایجی که در 7 سال گذشته داشتهام نشان میدهد بدون هیچ شک و شبههای بنده احتیاج به یکسری حرفها ندارم. سبک کار من همیشه اینطور بوده که کمتر قول دادهام و بیشتر عمل کردهام.

* با شناختی که از شما داشتیم معمولاً خیلی بازیکن سخت وارد پوزیشن تیم اصلی میشود ولی شما بعد از صعود یکسری جوان از جمله قلیزاده، چشمی، نورافکن، حسینی و... را راحتتر وارد این چرخه کردید. الان نوع نگاه ما عوض شده یا اینکه این بازیکنان خیلی باکیفیت هستند؟

مطمئناً تیم ملی جایی نیست که بازیکن بخواهد چیزی یاد بگیرد چون باید در باشگاه انجام شود. فوتبال بینالمللی دو رکن اصلی دارد. استعداد یا کیفیت و رکن دوم تجربه. به عنوان مربی فلسفه اصلی من است؛ دستانم را مشغول به کار امروز میکنم و نگاهم را به آینده. مطمئناً راجع به بازیکنانی که اسم بردید، یک دفعه بعد از جام جهانی تصمیم دربارهشان گرفته نشد. بعد از آن مسابقات با کار زیاد، تصمیمات طبیعی گرفته شد و من با همان نگرش کارم را ادامه میدهم. این نسل از بازیکنان جوان یعنی طارمی، ترابی، سعید، سردار و... شامل این تصمیم بودند. سردار قبل از جام جهانی 2014 از لیست ما خط خورد. همه بازیکنانی که نام بردم، جزئی از فلسفه کار ما هستند. دستها مشغول کار امروز و چشمها معطوف به آینده.

* این جوانان شانس زیادی برای حضور در جام جهانی دارند؟ سؤال دیگری هم داریم؛ بازیهای اخیر نشان داد ما در پست هافبک دفاعی به جای سعید و همینطور در خط دفاعی مشکلاتی داریم.

موافق این صحبت شما هستم. دروازهبانها مثال خوبی هستند. قبلاً ما کجا بودیم و الان کجا هستیم؟ من این را پایهگذاری کردم. قبل از جام جهانی برزیل سردرد بزرگی برای دروازه داشتم. توفان شده بود. امروز 5، 6 تا گلر داریم که سه تا از بینشان انتخاب خواهیم کرد. واقعاً در این دپارتمان رقابت بسیار بالایی داریم. در بخش دوم سؤالتان دقیقاً درست گفتید؛ یکی از نگرانیهای من دفاع وسط است و بعد هافبک وسط به جای سعید که در اولین بازی غایب است. اعتقاد دارم یکی از پستهایی که در چند سال گذشته پیشرفت مشهودی نداشته، دفاع میانی است. باید در نظر داشته باشیم پژمان منتظری و جلال حسینی بالای 33، 34 سال سن دارند و امیدوارم فیت بمانند و تا جام جهانی در شرایط ایدهآل باشند. مطمئناً وقتی یک مربی میبیند دو بازیکن در این سن دارد، باید به آینده فکر کند. فقط راجع به روسیه صحبت نمیکنیم. صحبت ما درباره جام ملتهای آسیا هم هست. به خاطر همین باید به روسیه با دو هدف اصلی نگاه کنیم. در درجه اول باید رقابت کنیم. شانسمان را برای رسیدن به آرزویمان محک بزنیم. میدانید در کارمان اینگونه است که باید غیر ممکن را به ممکن تبدیل کنیم. برنامه 45 روزه شما اجرا نشد. با این حال قرار نیست جوجه اردک زشت جام جهانی باشیم؟ (اشاره به مصاحبهای که 7 سال قبل با کیروش داشتیم)

* اخیراً بعضی مربیان علیه حرفهای شما درباره آمادهسازی بازیکنان لیگ برتر موضع گرفتهاند و میگویند شما به این مربیان توهین کردهاید.

(نیشخند) نه هیچ شانسی برای این اتفاق که جوجه اردک زشت جام جهانی باشیم، وجود ندارد. باید راجع به این صحبت کنیم. اخیراً وقتی من گفتم باید بیشتر زحمت بکشیم، بیشتر تلاش کنیم، بیشتر تمرین کنیم، آمادهسازی بهتری داشته باشیم و... خیلیها گفتند کیروش دارد به مربیان ایرانی بیاحترامی میکند. دارد علامت سؤال جلوی تواناییهای این مربیان میگذارد. من واقعاً شوکه شدم. فکر میکنم دقیقاً برعکس این مطلب گفته شده. من احترام بسیار بیشتری نسبت به هر شخص دیگری به کار مربیان میگذارم. میخواهم بگویم سخت است که با واقعیات راحت کنار بیاییم و آنها را بگوییم. وقتی صحبت از احترام میشود؛ احترام واقعی این است به بازیکنان ملیپوش خود این فرصت را بدهیم تا آمادهتر به جام جهانی بروند و بدرخشند. این فرصت را بدهیم که آبرومندانه رقابت کنند. من اگر دست خودم باشد، به این میگویم احترام. برای همین است که خودم و کادرم روزی 18 ساعت در اینجا (پک) کار میکنیم. اگر این را میگفتم و در خانه مینشستم، میتوانستند بگویند کیروش به مربیان ایرانی توهین کرده است. من هر روز بیشتر از همه در پک هستم و کار میکنم. من اینجا هستم که فوتبال ما پیشرفت کند و تبدیل به یک تیم بهتر شود. چطور ممکن است کسی که چنین پیامی را ساطع میکند و میخواهد بازیکنان آمادهتر شوند، بیاحترامی کند؟ من فکر میکنم اگر کسی اینجا بگوید بازیکنان دیگر نیاز به کار بیشتر و پیشرفت ندارند، او توهین واقعی کرده است. اگر کسی بگوید کشور نیاز به زمینهای بیشتر و بهتر ندارد، او توهین کرده است و اگر کسی نجنگد برای این هدف، آن توهین است. اگر شما در باشگاهی کار میکنید و برای رختکن بهتر، لباس بهتر، شرایط بهتر و... نجنگید آنجاست که شما توهین میکنید. اگر من میآمدم اینجا و برای به دست آوردن یک جیم و یک مرکز تمرینی بهتر برای بازیکنان نمیجنگیدم آنجا توهین بود. اگر دروغ میگفتم به فوتبال ایران و پک را میکردم یک مرکز پزشکی خصوصی، آنجا توهین کرده بودم. این توهین و بیاحترامی است. اگر میگفتم فوتبالیستهای ما و مربیان ما این خواسته را دارند که پیشرفت نکنند، این توهین بود. واقعاً یکسری حرفها شوکه برانگیز بود.

* شما تا اینجا بهترین مربی تاریخ ما بودهاید. همه دوست دارند یک جام در دوران شما بگیریم و آن جام، جام ملتهای آسیاست. همه آرزو دارند آن اتفاق رخ دهد و تابو شکسته شود.

من از صمیم قلب میگویم ایران این شانس را دارد که قهرمانی جام ملتها را به چالش بکشد و این عنوان را به دست بیاورد و در امارات قهرمان شود. مردم ایران، هواداران فوتبال ایران مستحق این دستاورد هستند. همینطور فوتبالیستهای ایرانی در تیم ملی. فکر میکنم در حال حاضر پتانسیل فوتبالیستهای ایران در حدی هست که بتوانند قهرمانی جام ملتها را از آن خود کنند. برای بردن بازیها (یکی، دو بازی) تمام شرایط لازم را داریم ولی برای رسیدن به قهرمانی- یک بار دیگر تکرار میکنم- اینجاست که باید یک نگرش متفاوت داشته باشید. هیچ چیز در زندگی راحت به دست نمیآید. هیچکس جام قهرمانی را به ایران هدیه نمیدهد. الان فکر میکنید لیپی در چین چه میکند؟ او تیم ملی چین را بهتر از همیشه دارد آماده میکند. کادر مربیگریاش امکانات، اردوهایش و همه کامل هستند. قطر و امارات به نظرتان چه میکنند؟ دارند خودشان را آماده میکنند تا نتایج بد مقدماتی جام جهانی را از خاطره همه پاک کنند. سؤال بسیار بسیار مهمی پرسیدید، برای آینده فوتبال ایران. نگرش ما سریعاً بعد از روسیه چه خواهد بود؟ میخواهیم استراحت کنیم و بخوابیم؟ میخواهیم بخوابیم؟ میخواهیم به سواحل دریای خزر برویم و کباب بزنیم؟ نه! همیشه باید کاملاً هوشیار باشیم به آن حد از وظایفمان اگر رسیدیم، بهتر باشیم. من به عنوان یک مربی یک سؤال اصلی دارم؛ چقدر همه حاضرند این مسئله را به عنوان اولویت بشمارند؟ اتفاقی که نمیتواند بیفتد، این است که نمیشود پشت سر هم، مسئولیتها را به آیندگان واگذار کرد. در جواب شما میخواهم یک سؤال از شما بپرسم. بیش از یک سال قبل وقتی به جام جهانی صعود کردیم، یک چالش جلوی همه گذاشتم. اولویت اول فوتبال ایران در فصل آینده چیست؟ اولویت نخست فوتبال ایران چه بوده است؟ از شما میپرسم. شما به من جواب بدهید. اولویت اول چیست؟

* در آن زمان میگفتند تیم ملی...

بله، نمیگویم درست است یا اشتباه؟ بیاییم با واقعیتها مواجه شویم. اولویت اول باشگاهها هستند. فصل بعدی شما جام ملتها را دارید. چه چیزی اولویت اول فوتبال ایران برای فصل بعد است؟ 6 ماه قبل هم این سؤال را کردم. باشگاهها مهم هستند یا تیم ملی ایران؟ اگر باشگاهها را انتخاب کنید، شانس ما اینقدر (با دو انگشتش فاصله خیلی کمی را نشان میدهد) اگر نه تیم ملی را انتخاب میکنید، شانس ما بسیار زیاد خواهد بود. یک بار دیگر میگویم از مربیان نخواهید این تصمیم را بگیرند. وظیفه مربیان نیست. رئیس فدراسیون و افرادی که در این مقام هستند میتوانند تصمیم بگیرند. نمیشود این سوء تفاهم واهی را ادامه داد که همه بگویند اولویت فوتبال ایران تیم ملی و موفقیت در جام جهانی است. همه هی بگویند تیم ملی ولی وقتی زمان تصمیمگیری برسد و اردوی تیم ملی شروع شود، واقعیت چیز دیگری را نشان دهد و نشان دهد اولویت تیم ملی نیست و باشگاهها هستند. باز هم تکرار و تأکید میکنم. نگفتم درست است یا اشتباه؟ از من این سؤال را نپرسید.

* درباره جواد یک سؤال بپرسم که شما در پستی نوشتید جواد نکونام بهترین گزینه برای نیمکت تیم ملی امید است ولی اخیراً متوجه شدیم شما در جریان اتفاقاتی که در تیم امید رخ داده، نبودید و ناراحت شدید. آیا قرار است جواد بیاید یا...؟

یک سؤال خیلی مهم دیگر. بیایید با هم شفاف دربارهاش حرف بزنیم. گمانهزنی در این باره زیاد بوده است. علاقه دارم اذهان عمومی بدانند دقیقاً چه اتفاقی افتاده است. از ابتدا در فرآیند انتخاب مربیان هیچ دخل و تصرفی نداشتم و کاملاً دور بودم. به غیر از انتخاب کادر خودم؛ تیم ملی بزرگسالان. بنده هیچ وقت از صندلی خودم بلند نشدم که به فدراسیون بروم و نظر بدهم، پیشنهاد یا توصیهای درباره تیم امید، زیر 17 سال، زیر 20 سال، هیچ تیمی. باز هم شفاف میگویم. هیچ وقت دخالت نکردم که بخواهم به فدراسیون بروم و اسمی را توصیه کنم ولی مطمئناً وقتی رئیس فدراسیون از من نظرم را میپرسد راجع به این سیستم و چطور سیستم الیت را در ایران جا بیندازیم... برای اینکه همه شفاف متوجه شوند. یا شما میتوانید یک مربی را انتخاب کنید و بعد یک سیستم را در قد و قواره و حد این مربی انتخاب کنید یا برعکس میتوانید یک سیستم فنی درست برپا کنید و بعد یک مربی در این سیستم انتخاب کنید. اعتقاد خود من آپشن دوم است. کاری که ایران در هفت سال قبل انجام داده این بوده که یک مربی انتخاب کرده و بعد یک کت و شلوار خریده که اندازهاش کند. من به این سیستم اعتقاد ندارم. همین کار را با منصوریان کردند. با وینگادا کردند. با خاکپور کردند. با امیرحسین پیروانی کردند... اصلاً این سیستم کار نمیکند. کسی در دنیا نمیتواند با چنین سیستمی نتیجه بگیرد. من نمیگویم نظرم درست است ولی این سیستمی که در ایران تا به حال وجود داشته درست نیست و نمیتواند باعث پیشرفت و نتیجهگیری شود. اگر فدراسیون اول یک سیستم درست برپا کند و بعد یک مربی درست انتخاب کند، نظرم را میدهم و مربی را انتخاب میکنیم ولی اگر سیستم این نباشد، اصلاً به من ربطی ندارد و دخالتی نمیکنم. وقتی صحبت شد با فدراسیون گفتم من اکثر مربیان ایرانی را نمیشناسم ولی مربیانی چون دایی، گلمحمدی، ویسی و... از پس این کار برمیآیند ولی همه این مربیان در سطحی هستند که بتوانند در تیم ملی امید موفق باشند ولی مربی جوانی که بتواند این کار را انجام دهد، آرزوهای بزرگی داشته باشد که بتواند از پس این توقعات بربیاید و همینطور مربی جاهطلبی باشد و اعتبار بزرگ بینالمللی داشته باشد، تنها جواد نکونام است. وقتی من صحبتی میکنم راجع بهش فکت و حقایقی دارم که بتوانم ثابت کنم حرف درستی است. شکی راجع به این صحبت من دارید، پایتان را بیرون از اتاق من بگذارید و آنها را ببینید. استراکچرها و سیستم پایهای و مدرن را من خودم اینجا درست کردهام. میتوانید آنها را ببینید. اگر افراد دیگر نظرات دیگری دارند، من به آن احترام میگذارم.

* شما یک جای خالی در کادر فنی خود دارید، ممکن است کسی برای جام جهانی اضافه شود؟

چرا شما میگویید یک جای خالی داریم؟

* فکر کنم میتوانید یک آیدیکارت مربیگری دیگر داشته باشید.

ما با تعداد آیدیکارتی که فیفا اختصاص داده، کار نمیکنیم. ما یک چارت داریم (دفتر دستکش را میآورد) درست مثل برزیل. اگر طبق این چارت من ببینیم در روسیه احتیاج به فرد دیگری داریم، شخصی اضافه میکنیم. ما ابتدا مربی نمیآوریم که برایش کار بتراشیم. در بخش آنالیز احتمالاً دو مربی نیاز دارم. مربی دوم هنوز تعیین نشده است. کاری که الان میکنیم، سفرهایمان را چک میکنیم تا ببینیم کادری که داریم، کافی است یا نه؟ دو بازی در یک زمان باشد، باید یک مربی برای آنالیز بیاوریم ولی تا زمانی که مطمئن نشویم کاری نخواهیم کرد. ما مباحث مصدومیت را داریم. چند مصدوم مهم داریم. اشکان دژاگه. داریم سعی میکنیم او را ریکاوری کنیم تا آماده شود ولی اگر بخواهیم اشکان برگردد و برسد، یک کادر را باید مختص او بگذاریم. طارمی مصدومیتی دارد، همینطور مرتضی پورعلیگنجی. مجبور شدم از میک مکدرموت خواهش کنم به قطر برود و به مرتضی و مهدی کمک کند. مربیانی که برای بحث عملکردی و بحث تمرینی هست، نیاز دارم اضافه کنم. یونانیها سه هفته بازیهایشان تمام شده میآیند. هلندیها تا بازیهایشان تمام میشود باید بیایند. من باید اینها را همسان کنم.

* پس میک اضافه شده است.

بله، همه چیز بستگی به فرآیند مصدومیتها دارد.

* جواد چطور؟

سؤالی است که نمیتوانم دربارهاش حرف بزنم چون در حال حاضر جزو کادر فنی من نیست و سرمربی نساجی به حساب میآید. فکر میکنم اسم او در لیست مربیان مد نظر تیم ملی امید است. بگذارید یک بار دیگر صریح بگویم. من از روی صندلیام بلند نمیشوم و به فدراسیون نمیروم تا کسی را به تیم ملی توصیه کنم. در هفتههای اخیر در ایمیل و موبایل من بیاحترامی، تهدیدها و هتک حرمتهایی نسبت به دخالت من در تیم ملی امید شد. در رسانهها هم چیزهایی درباره من نوشتند ولی این را کتمان نمیکنم وقتی تاج درباره سیستمی که من دربارهاش حرف میزنم پرسید، من جواد نکونام را مصلح و اصلح دانستم ولی این نظر من درباره سؤالی است که رئیس فدراسیون از من پرسید. اگر کسی معتقد است من اینجا را ترک کردم و رفتم فدراسیون توصیهای کردم که فرد A باید و یا روی اسم فرد دیگری خط بکشم، نه. بدون شک.

* سؤال آخر ما این است؛ بازیکنانی که الان داریم نسبت به 4 سال قبل هم جوانتر هستند، هم باانگیزهتر هستند و هم هیجانانگیزتر فوتبال بازی میکنند در لیگ یا لیگهای خارجی ولی دیالوگ برقرار کردن با آنها سخت است. این مشکلی است که در کشور داریم. شاید دنیای آنها دنیای مجازی است. شوخیهایی میبینیم یا رفتارهایی میبینیم که شوکهکننده است. کمی کار را برای شما سخت نمیکند؟ البته چند سال است با آنها سر و کله زدهاید.

نه، نه. دشوار که نه. این جزئی از بازی مدرن شده است. یک سرمربی در پوزیشن من باید یک قدم از بقیه جلو باشد. مطمئناً در سال 2018 اگر بخواهید جهان را بدون رسانههای مجازی تصور کنید، غیر ممکن است. با این پیشرفت تکنولوژی نمیشود جنگید. خود من هم برای همین سعی کردم خودم را تطبیق بدهم و یک قدم جلوتر بروم. سعی کردم آنها را تعلیم بدهم، یاد بدهم چطور با دنیای مدرن کنار بیایند. در گذشتهها شما زبان چینی، انگلیسی، عربی و لاتین داشتید ولی الان یک زبان مدرن به اسم زبان مجازی داریم. بازیکنان باید تعلیم لازم را در این باره دیده باشند. وظیفه ما این است با داشتن فردی مثل معتمدکیا و دیگر مربیان، این بازیکنان را آموزش و تعلیم بدهیم که چگونه در فضای مجازی امروز کار کنند. واقعیت است. همه چیز آنها را تحت نظر داریم. بررسی میکنیم. وظیفه ما این است که به آنها پیش توصیه کنیم. باید همینطور داستان را جلو ببریم البته یکی هم باید بیاید من را رصد کند! (خنده جمعی)

نویسنده:فرهاد عشوندی- سعيد اكبری

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرسنجی

صعودکننده به مرحله بعد جام حذفی؟

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی