۰
شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۰۹:۴۹
۰ |
۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

رسيده‌ايم به آن لحظه‌اى كه درباره‌‌اش مى گويند:... صلاح مملكت خويش خسروان دانند!

١-رسيدهايم به نقطهاى كه بايد تصميمسازى كرد و بلكه، رسيدهايم به «آنى» كه بايد تصميم گرفت! تصميمهاى گوناگون و متعدد اما در يك جهت و در يك راستا! تصميمهاى متفاوت و مكمل براى ساختن تيمى قوىتر!

گاهى اين تصميمسازىها، همراه مىشود با خراب كردن تيمهاى ديگر! گاهى تصميمگيرىهاى اين چنانى، توأم مىشود با زدن تيشه به ريشه تيمهاى ديگر! تيمهايى كه چون قوىتر نشان داده بودند، پس بايد ضعيف شوند! تيمهايى كه چون خوبتر و اصولىتر فوتبال كردهاند، پس بايد پايههاى قدرتشان را جويد تا سرنگونشان كرد! نمونههاى عينى فراوان داريم! بارزترين موردى كه يك تيم خوب را، به گناه خوب بازى كردنش هدف قرار داده، بازمىگردد به تيم ذوبآهن كه در ليگ برتر دوم شد و حالا بايد با چنگ و دندان، عوامل قدرت خود را حفظ كند!

خودزنى يا تخريب ديگران

٢- داستان پر آب و تاب تقويت خود، به اشكال مختلف و با اهداف واحد، ادامه دارد! در همه جا اصل اصيل صلاح مملكت خويش، كانون همه تصميمها است! در تمام موارد، بهانه و دليل اصلى درست است و مو لاى درزش نمىرود! ولى چون به دايره عمل وارد شده يا نزديك مىشويم، اغلب همگى و غالباً اكثريت، آن كار ديگر مىكنيم!

علت اين نوع وارونهگرىها، روشن است و معلوم! پارهاى از تفاوتخواهىها، ره مىبرد به بىتفاوتى! پارهاى از عمليات تخريبى به اين دليل است كه صلاح مملكت خويش را با تعرض به مملكت ديگران خواستار شدهايم! دليل ديگر، اينكه «مملكت خويش» وجود خارجى ندارد! مثلاً از شما مىپرسم: سپيدرود، حريم خصوصى و حيطه اختصاصى كيان است؟ يا نساجى، يا استقلال اهواز يا نفت آبادان، يا پديده مشهد و ابومسلم خراسان؟

درباره سپاهان و ذوبآهن و تراكتورسازى، يك قرينه بياوريد كه نشان دهد، در دست «خسروان خويش» خواهد افتد! كدام خويش؟ كدام خسرو؟ كدام مآلانديشى؟ كدام عاقبتنگرى؟ كو ملوان؟ چرا به اين روز افتاد، استقلال اهواز و استقلال خوزستان؟ چرا سپاهان؟ چرا تراكتور؟ كو پاس كه بىتماشاگر به دنيا آورده شد و بىتماشاگر هم از دنياى بازيگرى برگردانيده شد؟

تيمى كه همهجوره، جور است

٣- استقلال، قدر خودش را مىداند! استقلال كه به اندازه كافى گزيده و چزيده شده است، قدر خودش را مىداند! شفر به اين تيم هويت نوينى داد و استقلال، براى شفر، دلايل محبوب شدن و خواستنى شدن را فراهم كرد! شفر به احترامانگيز بودن شخصيت استقلال پى برد كه مايههاى قهرمانى دارد! و استقلال براى شفر «بسترى» فراهم آورد كه به او فرصت خودنمايى و ابراز شخصيت داد!

استقلال، شفر را پيدا كرد و شفر استقلال را يافت! هر دو بهموقع، هر دو بهجا يكديگر را يافتند! هر دو، شرط عقل را بجا آوردند!

استقلال، پاداش روشنفكرىاش را در ترجيح شفر گرفت و شفر هم مزد خوشسليقگى و تشخيص درستش را در «بله گفتن» به استقلال، دريافت كرد! در تيم استقلال، در و تخته خوب بههم جور شدهاند! در تيم استقلال، درها به روى پاشنه اين 3، 4 سال اخير نمىچرخد!

استقلال نه مجبور است به خراب شدن براى آباد شدن، نه بايد ديگران را خراب كند تا بلكه آباد شود! استقلال، «راه صلاح» را مىرود!

آيا تراكتور هم در همين مسير، سير مىكند؟ يا نفت آبادان و فوتبال اهواز و تيمهاى اصفهان و....

حكايت پرسپوليس، البته جور ديگرى است! پرسپوليس وارد وادى صدور بازيكن (صادق محرمى به دينامو زاگرب) شده است! پول درآوردن بهجاى پول خرج كردن!

***

سپيدرود، تيمى دارد ٣٠ هزار نفره! سپيدروديان را تارومار نخواهيم! با كريمى يا بىكريمى، «اصلكار» سپيدرود است.

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی