١- شايد ايشان هم تحت تأثير بازى تيم ملى مقابل ازبكستان قرار داشت، كه با آن لحن و ادبياتى كه هيچ تعلقى به مهدى تاج هميشگى نداشت، حرف مىزد و انتظار داشت سخنان و نحوه حرف زدنش، مؤثر واقع شود و البته كه نشد!
شايد يك دليل و اصلىترين دليل عدم نفوذ كلام رئيس فدراسيون، اين نكته بود:... سخن بايد دلى باشد تا به دلها راه پيدا كند و بر دلها بنشيند! گفتههاى تاج دلى نبود! هم دلى نبود، هم باورمند نبود! پاسخى بود براى پرسش روز! جوابى كه بايد داده مىشد، بىتوجه به ضريب نافذ بودنش!
در سخنان تاج، در تعريف و شرح و تفصيل اتفاقات روز، ردپايى آشكار به چشم مىخورد ولى اثرى از ضرورت تغيير، اثرى از ضرورت ديگر شدن، اثرى از تن دادن به انجام كارى كه لازم است، ديده نمىشد و اين اشكال بزرگ بود!
تاج اتفاقات را برمىشمرد ولى از لزوم تن ندادن به اتفاقاتى كه قهرى و محتوم نيستند، چيزى نمىگويد!
كارِ ما، كار بزرگ ما، تن ندادن است! چه تن ندادن به مزخرفات AFC و چه تن ندادن به هر نوع ايستايى ديگر!
انتخاب بهحق
٢- حق انتخاب با كارلوس كىروش است، اما حق انتخاب را بايد خوب و درست، صحيح و مفيد، در چارچوب مأموريت اصلى كه وظيفهها را تعيين مىكند، مورد استفاده قرار داد!
و مهمتر از اين آنكه، حق انتخاب را بايد بهحق و برحق مورد استفاده قرار داد! با حق انتخاب كه اهرمى پرزور نيز هست، بايد حق هر كس را داد و در درجه اول حق تيم را و در بحث اخير، حق تيم ملى را و حقوق تيم ملى را!
انتخاب اخير كىروش كه منجر شده است به خط خوردن سيدجلال حسينى و وريا غفورى و سيدحسين حسينى، در دل خود سؤالزايى دارد! درباره كاوه رضايى هم مىتوان پرسيد و از عدم قبول حرف زد، ولى با شدت كمتر! در عوض تا دلتان بخواهد ردپاى بدسليقگى را در عدم قبول سيدجلال و وريا ديد و برجسته هم ديد!
به گذشته كارى نداريم، به حال مىنگريم و از وضعيت موجود، دم مىزنيم!
سيدجلال، مگر بهترين بازيكن ليگ هفدهم، از نظر مردم نيست؟ نظر مردم، اين اندازه كارناشناسانه است؟
وريا غفورى هم به شرح ايضاً. وريا در چه زمينهاى كم داشت و كاستى داشت؟ آيا او، بهترين مدافع كنارى شاغل در ليگ برتر نبود و نيست؟ آيا او، يكى از دلايل قدرت دفاع و بلكه كليت تيم استقلال و قوىترين شماره ٢ حال حاضر فوتبال ايران نيست؟
ايراد وارده بر سيدجلال و اشكال موجود در بازى فردى و تيمى وريا در كجاست كه تقريباً هيچكس آن را نمىبيند؟
عيب و هنر كىروش
٣- كىروش حق دارد و از حق خود هم استفاده كرده، البته با بدسليقگى، البته برخلاف سليقهاى كه از خودش بروز داده است!
كىروش حق دارد آن كند كه آن را باور دارد! ولى عاليجناب كىروش، يك توضيح شفاف و يك روشنگرى واضح نيز بدهكار است!
كىروش، از حق خود به شكل دلخواه استفاده كرد و حالا او بايد به روشنگرى هم با همين قوت و قدرت اقدام كند!
چرا سيدجلال كه باتجربهترين مرد خط دفاع است، در اين فاصله خط مىخورد! يا وريا غفورى كه برابر ازبكستان، باز هم يكى از كماشتباههاى تيم ملى بود!
***
به شخصه، انتخاب مجيد حسينى، على قلىزاده، محمدرضا خانزاده و بقيه جوانان ديگر را مىپسندم و به كىروش، دست مريزاد مىگويم! در عين حال كه تيم ملى را قوىتر و پرزورتر مىخواهم! با سيدجلال و با وريا!
