نظرسنجی

نتیجه بازی استقلال - شمس‌آذر قزوین؟
۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

لوئیس سوارس خاطره‌های جالبی از دوران فوتبالش تا به امروز تعریف کرده است.

سوارس‌: گاز گرفتن کیلینی را تكذيب كردم، حتی پيش همسرم!

به گزارش خبرورزشی، لوئيس سوارس، مهاجم اروگوئهاي باشگاه بارسلونا در گفتوگويي متفاوت با سايت «پليرزتريبون» درباره اتفاقاتي كه در تيم ملي كشورش، از هند در يكچهارم نهايي جام جهاني تا گاز گرفتن كيليني، صحبت كرده است. نكته جالب توجه اين گفتوگوي بسيار طولاني اينكه سؤالكننده جرارد پيكه، همتيمي او در بارسا است. در زير خلاصهاي از اين گفتوگو را از نظر ميگذرانيد.

*درباره اولين بازي مليات كمي تحقيق كردم. درست است كه كار سختي در عرصه باشگاهي براي حضور در آژاكس و ليورپول داشتي ولي انگار براي ورود به تيم ملي كار سختي نداشتي. اولين بازيات را قبل از جام جهاني زير 20 سالهها مقابل كلمبيا انجام دادهاي. تجربه عجيبي بوده چون همان موقع هم اخراج شدهاي! من كه نميدانم چه اتفاقي افتاده!

هاهاهاها. اولين سال حضورم در گرونينخن بود و نميتوانستم با زير20 سالههاي اروگوئه به رقابتهاي آمريكاي جنوبي بروم. به هر حال چندتا گل در گرونينخن زدم و من را براي بازي در يك ديدار دوستانه دعوت كردند؛ آن هم به تيم ملي اصلي. قبل از بازي به من گفتند تنها پيراهني كه باقيمانده شماره 10 است. وقتي به من اين را گفتند، اووف خب... لوكو ابرئو كه الگوي من در آن زمان بود گفت شماره 10 را برندار چون بدشانسي ميآورد، هاهاهاها! در پايان بازي ديدم حق با او است چون من در همان اولين بازي... 

*كارت قرمز، هاهاها... درست است ولي تو يك پنالتي هم زدي.

بله بله. اولين بازيام در تيم ملي 3 بر يك كلمبيا را شكست داديم. راستش يكي از بهترين، زيباترين و باورنكردنيترين تجربهاي بود كه در شروع دوران مليام حس كردم.

*بعد نوبت به بازيهاي انتخابي براي جام جهاني 2010 رسيد و در ادامه هم اولين جام جهاني تو. فكر ميكنم آنجا هم خاطرات شيريني داشتي، نه؟

بله. فكر ميكنم اروگوئه به سطح جهاني رسيده بود. هميشه در جام جهاني يك تيم شگفتيساز پيدا ميشود و تصور ميكردم اين تيم ما هستيم. به هر حال رقابت براي رسيدن به عنوان بين ما و غنا در يكچهارم نهايي جام جهاني بود كه آنها را در ضربات پنالتي شكست داديم. حتماً الان ميخواهي درباره آن صحنه كه توپ را با دست از روي خط درآوردم بپرسي، هاهاهاها! به هر حال براي اروگوئه رسيدن به يك چهارم نهايي جام جهاني تجربهاي باورنكردي بود. حضور در نيمهنهايي با ديگو فورلان فوقالعاده هم كه ديگر كار بسيار مهمي بود كه اروگوئه رقم زد.

*خب حالا به من بگو مقابل غنا، بعد از اينكه توپ را با دست از روي خط دروازه بيرون كشيدي و پنالتي دادي چه حسي داشتي. چون بعد ديدم كه در تونل رختكن بودي وقتي آنها پنالتي را خراب كردند... 

من در رختكن نرفتم. همانجا جلوی در ورودي تونل ايستادم.

*در تونل رختكن بودي و تصويري از خوشحالي تو زماني كه پنالتي غنا هدر رفت منتشر شد. بعد هم كه در پنالتيها برنده شديد و به مرحله بعد صعود كرديد.

هاهاهاها!

*بايد حس عجيبي داشته باشي چون اول كه اخراج شدي و ميدانستي در نيمهنهايي بازي نميكني ولي از طرفي تيمت را هم نجات داده بودي.

راستش احساس مبهمي داشتم؛ افسرده و ناراحت بودم چون اخراج شدم. چون داشتيم بازي را ميباختيم ولي اگر غنا آن گل احتمالي را نميزد، شايد نميباختيم... و بعد در عرض 30 ثانيه زماني كه پنالتيشان خراب شد همه چيز برعكس شد... من دست به ريسك زدم و شرايط بدي بود. نبايد من را به خاطر انجام كار ناجوانمردانه سرزنش كرد. از اين گذشته، اينكه بازيكن غنا پنالتياش را خراب كرد كه ديگر تقصير من نبود.

*نه اصلاً.

گفتم؛ ريسك كردم. يادم ميآيد وقتي پنالتيشان خراب شد خوشحاليام از شادي پس از گل بيشتر بود. يكي از همتيميهايم كه اصلاً روي نيمكت غش كرد، هاهاهاها!

*هاهاهاها، جدي؟! نميدانستم. كي بود؟

كاستيو، خوان كاستيو.

*غش كرد! هاهاهاها.

من هم كه فرياد كنان رفتم رختكن تا ضربات پنالتي را تماشا كنم. راستش سختترين كار ممكن ديدن ضربات پنالتي در رختكن است... بعد هم كه برنده شديم همگي دويديم داخل زمين، باور نميكرديم. براي من آن بازي يكي از بهترين لحظاتي بود كه در تيم ملي داشتهام.

*بعد هم كه كوپا آمريكا 2011 رسيد و قهرمان شديد. فكر ميكنم همان تاريخ قهرماني را خالكوبي كردهاي...  هاهاهاها! هميشه با تو شوخي ميكنم كه فقط يك قهرماني داري و آن را هم خالكوبي كردهاي... هاهاها!

بله، تو هم هميشه ميگويي كه اگر قرار به خالكوبي جامهايت باشد بايد كل بدنت را خالكوبي كني.

*تورنمنت مهم بعدي كه براي اروگوئه از راه رسيد جام جهاني 2014 بود. تو فصل خوبي در ليورپول داشتي و بهترين بازيكن ليگ انتخاب شدي. فكر ميكنم با 11 گل بهترين گلزن مرحله انتخابي اين رقابتها شدي. ميبيني؟ همه چيز را خوب آماده كردهام!

لئو (مسي) را با اختلاف يك گل بردم، با اختلاف يكي.

*اوه، بله! هاهاها! اين را به او ميگويم! با اين حال قبل از جام جهاني مصدوم شدي و معلوم نبود كه به موقع برسي. بازي اول جام را مقابل كاستاريكا از دست دادي و تيمت باخت. دو بازي سخت ديگر هم با انگليس و ايتاليا قدرتمند داشتيد. با اين حال مقابل انگليس به ميدان رفتي و دو گل هم زدي.

دقيقاً در آخرين بازي ليگ، ديدار ليورپول-نيوكاسل مصدوم شدم. آخرين بازي بود. مصدوميتم چندان جدي نبود. رفتم تعطيلات و بعد از تعطيلات برگشتم تمرينات تيم ملي ولي همان موقع حس كردم زانويم درد ميكند. يك ماه مانده بود به شروع جام جهاني و ترديد داشتم كه اصلاً ميرسم يا نه. انگليسيها كه آرزو ميكردند روند درمانم كند شود و به بازي با آنها هم نرسم. بازي اول روي نيمكت نشستم ولي به هر دري زدم برابر انگليس بازي كنم. خب، دو گل به آنها زدم و يكي از احساسيترين روزهاي فوتبالم در سطح ملي را تجربه كردم.

*بعد هم كه بازي ايتاليا از راه رسيد و شما در آن بازي هم برنده شديد ولي اتفاقي كه افتاد اين بود كه جورجو كيليني را گاز گرفتي. از لحظهاي كه گازش گرفتي تا پايان بازي، داشتي به اين فكر ميكردي كه ممكن است اتفاق بدي در انتظارت باشد... 

همان موقع كه آن اتفاق افتاد خيلي سريع متوجه كارم شدم. فكر ميكنم 10 دقيقه بعد از آن اتفاق ديگو گودين گل زد ولي نتوانستم مثل هميشه خوشحالي كنم چون مدام به فكر عواقب كارم بودم. بازي تمام شد و رفتيم از هواداران اروگوئه تشكر كنيم. همه خوشحال بودند و جيغ ميكشيدند؛ ما دو تيم اروپايي را برده بوديم و صعود كرده بوديم، فوقالعاده بود ولي به آن اتفاق فكر ميكردم. به رختكن كه رسيدم اولين كاري كه كردم رفتم به همسرم زنگ زدم. از من پرسيد دقيقاً چه كاري كردم. خب، من آن اوايل نميخواستم واقعيت را بپذيرم؛ تكذيب كردم، گريه كردم... فضاي رختكن هم فضاي شادي بود ولي همه گوشيهايشان را چك كردند تا ببيند چه اتفاقي برايمان ميافتد. راستش آن لحظه، دردناكترين لحظه براي من و تيم بود.

*چه موقع با بارسلونا مذاكره كردي؟ تابستان قبل از جام جهاني؟

نه، درست در همان زمان برگزاري جام جهاني.

*و آن لحظات داشتي فكر ميكردي كه ممكن است مذاكرهات با بارسا بههم بخورد... 

بله بله. چون همه فكرم اين بود كه جام جهاني خوبي داشته باشم و بعد رؤيايم براي پيوستن به بارسا محقق شود. آن موقع همه چيز داشت بر باد ميرفت. فكر ميكنم چند روز قبل از اينكه از جام جهاني اخراجم كنند با زوبي زارتا و رئيس باشگاه حرف زدم. آنها به من گفتند آرام باشم چون بارسا هنوز هم من را ميخواهد... مشكلي با گفتن اين ندارم كه بگويم گريه كردم چون آنها با وجود كاري كه كردم من را پذيرفتند. راستش بارسا رفتار خوبي با من داشت و هميشه به اين خاطر قدردانشان هستم.

*سؤال آخر را بپرسم: فكر ميكني امسال بتوانيم همه جامها را با بارسا به دست بياوريم؟

بله، بله، مطمئناً!

*جدي؟ لئو هم همين را به من گفت، پس الان چند برابر هيجانزدهام. هاهاهاها! خيلي ممنونم، صادقانه از تو تشكر ميكنم.

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرسنجی

نتیجه بازی استقلال - شمس‌آذر قزوین؟

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی