خبرورزشی/محمدرضا شکوهی؛ «نمیخواستم باری روی دوش یوونتوس باشم.» این جملهای است که جان لوئیجی بوفون در اولین کنفرانس خبریاش در تیم پاریسنژرمن به زبان آورد و با همین جملات کوتاه وسعت علاقه و عشقش را نسبت به باشگاه سابقش که ۱۷ سال را در آن سپری کرده بود، نشان داد. باشگاهی که حتی در زمان سقوط به سری B ایتالیا هم حاضر به ترک آن نشد و با وجود این که بوفون همراه ایتالیا قهرمان جام جهانی شده بود و تمام تیمهای درجه یک دنیا را خواهان خود میدید، به تمام این پیشنهادات بیاعتنایی کرد تا برای تیم مورد علاقهاش در سری B ایتالیا بازی کند و اینگونه در عمل وفاداری خود را نشان داد.
و، اما غرض ما از نوشتن این چند سطر تنها تقدیر از این مرد بزرگ نبود و در ادامه قصد داریم این نوع نگرش و دیدگاه را با برخی از بازیکنان خودمان مقایسه کنیم که در فصل نقل و انتقالات چگونه به یکباره آدم دیگری میشوند و رنگ و چهره عوض میکنند و معمولاً به راحتی تلفنهای خود را از دسترس خارج میکنند و دیگر خبری از آن تعصب و عشقی که از آن دم میزنند، نمیبینیم!
و البته دلیل اصلی این رفتار آدمها هم بالا بردن نرخ قرارداد جدید و وصول طلبهای قبلی است. رفتاری که با آن ابراز عشق و علاقه شدیدی که همیشه از آن دم میزدند، کیلومترها فاصله داشته و این ادعای عاشقی با این رفتار سنخیتی نداشته و ندارد.
اما در سوی دیگر این ماجرا باشگاههای ما قرار دارند که در بیشتر مواقع آنها هم ارزشی را که شایسته برخی از بازیکنان متعصب است رعایت نمیکنند تا این دسته از بازیکنان که البته تعدادشان هم کم است هم سرخورده شوند و به این فکر کنند که چگونه عمر خود را تلف کردهاند...
بررسی رفتار برخی از بازیکنان و همچنین برخی از باشگاهها در تعامل با یکدیگر و در فضای فوتبال ما نشان میدهد متأسفانه ما هیچگاه نه بازیکنی را با خصوصیات رفتاری بوفون میبینیم که حاضر باشد به رغم قهرمانی در جام جهانی به دسته پایینتر برود تا در کنار تیم محبوبش باشد و نه باشگاهی را میبینیم که قدرشناس بازیکنان متعصب خود باشد و برای آنها ارزش لازم را لحاظ کند.
این موضوع را با ادامه صحبتهای بوفون و عکسالعمل باشگاه یوونتوس مقایسه کنید تا بیشتر از این رابطه زیبا حسرت بخورید...
«باشگاه یوونتوس و مدیران باشگاه به من گفتند اگر میخواهی بمانی، کافی است که بگویی، اما من نمیخواستم سربار یوونتوس باشم و در ادامه مدیران باشگاه با صداقت و احترام با من برخورد کردند و جدایی من از تیم را مدیریت کردند...»
و، اما غرض ما از نوشتن این چند سطر تنها تقدیر از این مرد بزرگ نبود و در ادامه قصد داریم این نوع نگرش و دیدگاه را با برخی از بازیکنان خودمان مقایسه کنیم که در فصل نقل و انتقالات چگونه به یکباره آدم دیگری میشوند و رنگ و چهره عوض میکنند و معمولاً به راحتی تلفنهای خود را از دسترس خارج میکنند و دیگر خبری از آن تعصب و عشقی که از آن دم میزنند، نمیبینیم!
و البته دلیل اصلی این رفتار آدمها هم بالا بردن نرخ قرارداد جدید و وصول طلبهای قبلی است. رفتاری که با آن ابراز عشق و علاقه شدیدی که همیشه از آن دم میزدند، کیلومترها فاصله داشته و این ادعای عاشقی با این رفتار سنخیتی نداشته و ندارد.
اما در سوی دیگر این ماجرا باشگاههای ما قرار دارند که در بیشتر مواقع آنها هم ارزشی را که شایسته برخی از بازیکنان متعصب است رعایت نمیکنند تا این دسته از بازیکنان که البته تعدادشان هم کم است هم سرخورده شوند و به این فکر کنند که چگونه عمر خود را تلف کردهاند...
بررسی رفتار برخی از بازیکنان و همچنین برخی از باشگاهها در تعامل با یکدیگر و در فضای فوتبال ما نشان میدهد متأسفانه ما هیچگاه نه بازیکنی را با خصوصیات رفتاری بوفون میبینیم که حاضر باشد به رغم قهرمانی در جام جهانی به دسته پایینتر برود تا در کنار تیم محبوبش باشد و نه باشگاهی را میبینیم که قدرشناس بازیکنان متعصب خود باشد و برای آنها ارزش لازم را لحاظ کند.
این موضوع را با ادامه صحبتهای بوفون و عکسالعمل باشگاه یوونتوس مقایسه کنید تا بیشتر از این رابطه زیبا حسرت بخورید...
«باشگاه یوونتوس و مدیران باشگاه به من گفتند اگر میخواهی بمانی، کافی است که بگویی، اما من نمیخواستم سربار یوونتوس باشم و در ادامه مدیران باشگاه با صداقت و احترام با من برخورد کردند و جدایی من از تیم را مدیریت کردند...»