نظرسنجی

بهترین تیم هفته ۲۴؟
۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

نادر دست‌نشان امسال را در تیم مس کرمان مربی‌گری خواهد کرد. او از ابتدای دهه ۷۰ در تیم‌های زیادی کار کرده و از رکوردداران عرصه مربی‌گری محسوب می‌شود.

دست‌نشان: شعار دادند دست‌‌نشان حیا کن تن‌زاده را رها کن

به گزارش خبرورزشی ، نساجی، پیام مشهد، شهید قندی‌یزد، مس کرمان، شهرداری بندرعباس، پگاه گیلان، استیل‌آذین، نفت تهران، ابومسلم، صنعت ‌ساری، شهرداری اراک، سایپای شمال، مجدداً نساجی، ماشین‌سازی تبریز، صنعت‌نفت آبادان، خونه‌به‌خونه مازندران، ملوان بندرانزلی و مجدداً مس کرمان از جمله تیم‌هایی هستند که تحت هدایت اسطوره فوتبال مازندران بوده. دست‌نشان ساعتی مهمان خبرورزشی بود، گفت‌وگویی با این مربی انجام دادیم که می‌خوانید.

شما چند هفته قبل سرمربی سپیدرود رشت بودید اما استعفا دادید، دلیل کناره‌گیری‌تان فضای اطراف این تیم بود یا فعالیت تیم دیگری زیر نظر خداداد عزیزی؟
وقتی با سپیدرود توافق کردم، تصورم این بود علی کریمی سرمربی قبلی تیم تسویه‌حساب انجام داده و جدا شده است اما بعد متوجه شدم کریمی حق و حقوقش را نگرفته و می‌خواهد بماند. من حتی تمرین هم برای تیم برگزار کرده بودم. در خاتمه تمرین ۳۰ هوادار تیم مرا احاطه کردند و گفتند آقا شما تن‌زاده را حمایت نکن. او پول ندارد شما را آورده تا مقابل تماشاگران قرار دهد. من هم وقتی دیدم با علی کریمی تسویه‌حساب نشده، رشت را ترک کردم تا اینکه با او تسویه‌حساب شد و بنده مجدداً به رشت برگشتم.

اما باز هم تماشاگران علیه تیمی بودند که تن‌زاده مالک آن بود.
من نمی‌خواهم در هر موقعیتی مقابل تماشاگران یک تیم و احساسات آن‌ها قرار بگیرم. حالا به هر دلیلی طرفداران سپیدرود با آن آقا مشکل داشتند، دیدم ادامه دادن فقط اسباب ناراحتی را فراهم می‌کند هم برای من و هم برای تماشاگران، از طرفی تیم دیگری با مالک و سرمربی دیگر با نام سپیدرود مشغول فعالیت بود، دیگر هیچ علاقه و انگیزه‌ای برای ادامه کار در این تیم نداشتم. استعفا دادم و به مازندران رفتم. عصر همان روز ۵، ۶ تماشاگر که نمی‌دانستند من استعفا داده‌ام، سر تمرین رفته و شعار داده بودند، دست‌نشان حیا کن تن‌زاده را رها کن. (خنده)

مالک از شما گلایه نکرد و نگفت چرا تنهایش گذاشتید؟
شاید یک مربی دیگر روحیاتش مثل من نباشد ولی من نمی‌خواهم تماشاگر تیمم از من دل‌خوری داشته باشد. با خانواده‌ام هم مشورت کردم و تصمیم بر این بود که در سپیدرود نمانم. یک پیامک هم برای آقای تن‌زاده نوشتم که تمام این اتفاقات در نهایت به ضرر سپیدرود می‌شد و من نمی‌خواستم چنین شود.

پیشنهاد مس را هم در جیب داشتید.
فردای روزی که استعفا دادم این پیشنهاد رسید ولی به آن‌ها هم گفتم آقای مجتبی حسینی سرمربی تیم شماست و حاضر نیستم با این وضعیت کار کنم. از باشگاه مس گفتند مدیریت باشگاه دچار تغییر شده و تمایل به کار با شما داریم. مردم از وضعیت راضی نیستند و با شما می‌توان به آینده امیدوار بود. خاطرم هست ساعت ۲۲ جمعه قبلی با آقای دکتر قرایی تلفنی صحبت کردم و ایشان به عنوان مدیرعامل از من دعوت کردند صبح شنبه در کرمان حضوری صحبت کنیم. در واقع باشگاه مس با آقای حسینی تسویه و فسخ کرده بود. من از پرواز صبح شنبه جا ماندم و عصر راهی کرمان شدم. اولین کاری هم که کردم تماس با آقای حسینی بود.

سرمربی قبلی؟
بله، بالاخره هرکس خلق‌وخوی خودش را دارد. من با ایشان تماس گرفتم و گفتم دنیای فوتبال همین است و اکنون باشگاه مس از من دعوت به همکاری کرده است. برای یکدیگر آرزوی موفقیت کردیم. یکسری از بازیکنان مس علیرغم اینکه با باشگاه قرارداد داشتند، خواهان فسخ قرارداد بودند که موافقت کردم.

چرا؟
هرکس دلایل خودش را داشت. چند بازیکن گفتند مردم فوتبال ما را قبول ندارند. من به عنوان مربی نمی‌توانم بازیکنی که دلش با تیمم نیست را نگه دارم و با رفتن جدایی‌طلبان موافقت کردم. بعضی از آن‌ها بازیکنان خوبی هم هستند ولی چون دل‌شان نبود در تیم باشند، رفتند.

برای دومین بار مربی تیم مس شده‌اید، از انتخاب خودتان رضایت دارید؟
بله، در خیلی تیم‌ها کار کرده‌ام و همه را دوست داشته و دارم. با مس خاطرات شیرینی داشتم و امیدوارم بتوانم در کنار همه اعضای تیم و هواداران یک فصل خوب دیگر را در کرمان تجربه کنم. البته کار سخت است چون دیر استارت زده‌ایم. باشگاه‌های دیگر زودتر شروع و بازیکنان خوب را جذب کرده‌اند و من با محدودیت می‌توانم بازیکن باکیفیت انتخاب کنم. مس چند بازیکن خوب هم داشت که قبلاً جدا شده‌اند و برایم ناراحت‌کننده است چرا به این نفرات رضایتنامه دادند. در کنار این به امکانات خوب باشگاه مس و زمان شروع لیگ دسته اول امیدوارم تا از این دو امتیاز بهترین استفاده را ببریم.

دست‌نشان: شعار دادند دست‌‌نشان حیا کن تن‌زاده را رها کن

هدف‌گذاری‌تان برای مس چه بوده است؟
من به عنوان مربی و مسئول فنی تیم دنبال کسب بهترین نتایج و موفقیت هستم. در فوتبال قول دادن کاملاً غیرعقلانی است اما همیشه به خودم قول داده‌ام بهترین تلاشم را انجام دهم تا موفق شوم و اگر نشدم افسوس زمان از دست داده را نخورم. امیدوارم این فصل هم همان‌طور باشد که در ذهن ترسیم و هدف‌گذاری کرده‌ام و اگر خواسته‌ام را به زبان نمی‌آورم، غیرطبیعی نیست.

اشتباهات داوری در لیگ دسته اول همچنان بالاست؟
اشتباه در هر شغل و کاری وجود دارد و هرگز نمی‌توان توقع داشت یک انسان اصلاً اشتباه نکرده یا نکند. همان‌طور که بازیکن و مربی در سال‌های آغازین اشتباه می‌کنند، داور هم در لیگ دسته‌های پایین‌تر اشتباه می‌کند تا به مرور باتجربه‌تر شود و از لیگ دسته سوم به دسته دوم، اول و سپس لیگ برتر و سپس به مدارج بالاتر برسد و اکنون فوتبال ما در مدارج بین‌المللی نماینده بسیار موفق هم دارد اما در لیگ دسته اول برایم اتفاق افتاده که یک داور با خشم بخواهد برای تیمم سوت بزند و دلیل هم داشته است؛ به عنوان مثال در یک مسابقه خیلی سوت اشتباه زده و من فیلم قضاوت او را به کمیته داوران برده و ثابت کرده‌ام چقدر متضرر شده‌ام و آن داور ناخواسته از من ناراحتی به دل گرفته است.

در دوره دوم مربی‌گری‌تان در نساجی، بخشی از سکوهای ورزشگاه وطنی علیه نادر دست‌نشان به عنوان اسطوره نساجی شعارهای ناپسندی دادند، توانستید آن‌ها را ببخشید؟
دلم شکست، آن‌ها حرمت‌ها را شکستند. من در تمام سال‌های گذشته مورد لطف مردم مازندران و به خصوص قائمشهر قرار داشتم اما چند نفر روی سکوهای سیمانی ورزشگاه وطنی به شدت بی‌احترامی کردند، البته تمام آن‌ها ۵، ۶ نفر برای من، باشگاه طرفداران نساجی و مسئولان شهر شناخته شده هستند. حتی بعد از جدایی‌ام به جوسازی پرداختند. دنبال جا انداختن این فرضیه رفتند تا به جوانان القا کنند دست‌نشان تا باشد نمی‌گذارد نساجی به موفقیت برسد تا حدودی هم موفق شدند اما با صعود نساجی به لیگ برتر تمام تلاش‌های ناجوانمردانه آن‌ها بی‌نتیجه ماند. امسال در روز جشن صعود نساجی به لیگ برتر آن ۵، ۶ نفر داخل زمین چمن بودند و تصور نمی‌کردند من به ورزشگاه بروم چون با حضورم در ورزشگاه مردم روی سکوها به شدت مرا مورد لطف و محبت خود قرار دادند، فضای واقعی و عمق معرفت مردم مازندران نسبت به نادر دست‌نشان در روز جشن نساجی به خوبی عیان شد.

چرا از این عده شکایت نکردید؟
۲ مرتبه شکایت کردم. رئیس امنیت از من خواهش کرد قبول کنم این ۵، ۶ نفر با دادن تعهد آزاد شوند. بار دوم کار یکی از این آقایان به جاهای باریک کشیده شد. نزدیک بود از محل کارش جایی که خودم قبلاً برایش کار پیدا کرده بودم، اخراج شود و نمی‌توانستم قبول کنم او شغلش را از دست بدهد. حالا همین فرد دلش با من صاف شده و عمیقاً ابراز لطف می‌کند.
وقتی بابت موضوعی شکایت می‌کنید، باید بتوانید ثابت کنید، آن‌هایی که جوسازی می‌کردند به صورت علنی و گستاخانه این کار را کردند و خودشان مدارک کاملاً مشخص و مستند در اختیار مقام قضایی قرار دادند. پیشینه من در نساجی مشخص است و بارها شنیدم خیلی از طرفداران قدیمی نساجی به خاطر همین شعارها علیه من حتی دیگر نزدیک ورزشگاه نشدند.

فصل قبل در ملوان بودید و این‌طور که در خبرها داشتیم، این باشگاه به شدت در مضیقه مالی قرار داشت.
هم من اذیت شدم، هم بازیکنان و هم طرفداران. مردم انزلی عاشق ملوان هستند اما در میان مدیران ملوان اتحادی برای رفع مشکلات و در نهایت موفقیت تیم نبود. شورای شهر با رئیس قبلی شورا اختلاف داشت. در هیئت مدیره هم هماهنگی لازم نبود. امکانات ملوان در شأن این تیم مردمی و قدیمی نبود. ما صادقانه زحمت کشیدیم ولی با آن اوضاع و احوال نمی‌شد ملوان را به سمت و سوی موفقیت سوق داد.

لیگ دسته اول در فصلی که گذشت، چطور بود؟
نساجی و نفت مسجدسلیمان حرفه‌ای‌تر بودند و فصل را با موفقیت به پایان رساندند. بازی‌ها در دسته اول سخت و نزدیک به هم هستند. به نظرم فصل جدید رقابت میان تیم‌ها خیلی بیشتر از سال‌های قبل خواهد بود. تعداد تیم‌های خوب و مدعی بیشتر از گذشته شده و کار سخت‌تر خواهد بود.

پسرتان چه‌کار می‌کند؟
او فوتبالیست خوبی است اما جاه‌طلب نیست. بیشتر از اینکه فکر خودش باشد، فکر دیگران است. به عنوان مثال اگر در موقعیت ۶۰ درصدی گل باشد، توپ را به بازیکن کناری‌اش با موقعیت ۴۰ درصدی پاس می‌دهد تا او گل بزند. از دیدن موفقیت همبازی‌اش بیشتر خوشحال می‌شود. به نظرم اگر پسر نادر نبود در فوتبال خیلی موفق‌تر می‌شد.

دست‌نشان: شعار دادند دست‌‌نشان حیا کن تن‌زاده را رها کن

سال‌های زیادی است مربی‌گری می‌کنید، به عنوان آخرین سؤال دوست داریم بپرسیم بامزه‌ترین شاگردتان چه کسی بوده و از او خاطره هم بگویید.
صابر میرقربانی (خنده) من اکثر تیم‌هایم را برای بدن‌سازی به آلاشت می‌برم. بازیکنان در شیب ارتفاعات می‌دوند و خودم سوار بر خودرو نظارت می‌کنم. یک بار احساس کردم صابر در میان نفرات نیست، دقت کردم و متوجه شدم نیست. با خودرو مسیر را برگشتم دیدم زیر یک نیمکت دراز کشیده و مشغول استراحت است! فردایش دوباره دیدم صابر نیست، مسیر را برگشتم و دیدم سریع خودش را پشت یک دکه پنهان کرده، سوت زدم و صدایش کردم اما به سرعت به سمت سایر بازیکنان دوید که مثلاً یک دقیقه کاری برایش به وجود آمده و قصد قایم شدن نداشته است. در خوابگاه مس به قدری «نیک» بازیکن برزیلی تیم را اذیت کرده بود که یک روز این بنده خدا آمد سراغ من و گفت مربی من می‌خواهم بروم برزیل! علت را جست‌وجو کردم، دیدم صابر تفنگ ترقه‌ای خریده و از هر فرصتی برای ترساندن این بازیکن سر به زیر و اهل مطالعه استفاده می‌کند. صابر الان در لیگ دسته دوم مربی‌گری می‌کند. برایش آرزوی موفقیت دارم و امیدوارم برای یک فصل شاگردی مثل خودش نصیبش شود. (خنده)

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرسنجی

بهترین تیم هفته ۲۴؟

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی