به گزارش خبرورزشی ، شاید مبدأ ورزش حرفهای برای میلاد عبادیپور بعد از لژیونری اش باشد. بعد از تجربه چند ماهه بازی روی دست غولهای والیبال دنیا. تجربهای که هنوز کامل نیست، اما بازی او در اسکرای بوهاتف لهستان از دریافتکننده جوان ملیپوش میلاد دیگری ساخته. طوری که در لیگ ملتها کولاکوویچ کمتر او را بیرون از زمین نگه داشت. حتی وقتی جوانان فرصت بازی پیدا کردند او همراه سعید معروف پای ثابت ترکیب اصلی است. عبادیپور اگر با تردید برای تحقق آرزوهایش پا در پلاس لیگا گذاشت، اما حالا مطمئن است اشتباه نیامده. به خاطر همین فصل آینده هم در لهستان ماندگار شده است.
دوباره کار سخت شروع شد، نه؟
بالاخره بعد از دو هفته استراحت دوباره به اردو برگشتیم تا اول برای بازیهای آسیایی و بعد هم قهرمانی جهان آماده شویم. فکر میکنم اهمیت دو تورنمنت را همه میدانند. نتیجه بازیهای آسیایی برای ورزش خیلی مهم است، اما قهرمانی جهان یکی از بزرگترین تورنمنتها بعد از المپیک است، اما قبل از آن باید در بازیهای آسیایی یکهتازیمان را ثابت کنیم.
دوباره کار سخت شروع شد، نه؟
بالاخره بعد از دو هفته استراحت دوباره به اردو برگشتیم تا اول برای بازیهای آسیایی و بعد هم قهرمانی جهان آماده شویم. فکر میکنم اهمیت دو تورنمنت را همه میدانند. نتیجه بازیهای آسیایی برای ورزش خیلی مهم است، اما قهرمانی جهان یکی از بزرگترین تورنمنتها بعد از المپیک است، اما قبل از آن باید در بازیهای آسیایی یکهتازیمان را ثابت کنیم.
فاصله کم بازیهای آسیایی با قهرمانی جهان اذیت نمیکند؟
بیتأثیر هم نیست. اگر بگوییم نه و اذیت نمیکند، اشتباه است. بالاخره المپیک آسیایی است و با شرایط المپیک ورزشکاران در یک دهکده. درست است امکانات پیشرفتهای نداریم و شاید با المپیک هم فرق داشته باشد. به هر حال در بازیهای آسیایی امکانات وزنه، بدنسازی و تمرین والیبال با استاندارهای جهانی وجود ندارد. ما با بدنهای آماده به بازیهای آسیایی میرویم و یکی، دو هفته بعد هم در قهرمانی جهان بازی میکنیم که خیلی سخت است بدنهایمان را آماده نگه داریم برای تورنمنت سنگینتر. باید ببینیم شرایط چطور میشود.
به نظرت تیم چه نتیجهای در قهرمانی جهان میگیرد؟
قطعاً ما بعد از روند رو پایین در لیگ ملتها، برای بازیهای آسیایی، روز به روز رشد میکنیم. قهرمانی جهان والیبال هم مثل المپیک و جام جهانی فوتبال هر چهار سال یک بار برگزار میشود و همه تیمها برای قدرتنمایی میآیند. ما هم که ششم دوره قبل را یدک میکشیم میتوانیم بازی به بازی تصمیم بگیریم. باید در شرایط مسابقه قرار بگیریم تا بسنجیم چه وضعیتی داریم. پیشبینی نتیجه از حالا سخت است. هر اتفاقی که بیفتد مهم این است ما زحمت خودمان را میکشیم.
پنج هفته لیگ ملتهای والیبال چطور گذشت؟
هفته اول و دوم لیگ ملتها به خاطر نزدیکی زمان برای ریکاوری و وزنه زدن، بازیکنان آماده آماده نیستند و به خاطر همین خیلی سخت بود. البته شرایط برای همه یک جور بود ولی برای من سختتر بود چراکه بعد از فصل طولانی پلاس لیگا به تیم ملی آمدم که خوشبختانه کادر فنی و بچههای باتجربه تیم خیلی به من کمک کردند. آنها میدانستند من فشار زیادی را تحمل میکنم. هرچند خیلی سخت گذشت، اما حمایتها جواب داد و من از هفته دوم به بعد آمادهتر شدم و به تیم ملی کمک کردم.
پختگی تو در پلاس لیگا با بازیهایت در تیم ملی ملموس بود. خودت هم متوجه اش شدهای؟
وقتی از لیگ یک کشور به لیگ سطح بالاتری میروی به طور حتم هدف داری که این تغییر بزرگ رخ میدهد. برای من هم سخت بود در بانک سرمایه بمانم یا پلاس لیگا را انتخاب کنم. محال است در کمال رفاه و آرامش به هدف برسی و از طرفی اگر در رفاه و بدون تحمل سختی به هدفهایت برسی، به راحتی هم از دستش میدهی. من هم از بازی در پلاس لیگا هدف داشتم؛ میخواستم در پلاس لیگا و بازی روی دست بزرگان والیبال علاوه بر تجربهاندوزی، خودم را نشان دهم. نمیدانم خودم را نشان دادم یا نه. قضاوتش را به عهده مردم میگذارم، اما سختیهای زیادی برای اهدافم کشیدم.
یعنی حالا به آنچه میخواهی رسیدهای؟
صددرصد که نه، اما به یکسری اهدافم رسیدهام و یکسری هم مانده برای آینده چراکه در جوانی هرچه یاد بگیرم کم است. من دوست دارم هر روز، هر ماه و هر سال نکات زیادی را یاد بگیرم تا در لحظات حساس به خودم، همتیمیهایم و تیم ملی کمک کنم.
قهرمانی اسکرای بوهاتف در اولین سال تجربه لژیونری تو بهترین اتفاق برای تو بود، نه؟
تیم ما یکی از تیمهای بزرگ اروپا و دنیاست و هواداران زیادی در سراسر اروپا دارد. تیمهای بزرگ هم سیستم و تکنیک خاصی دارند و میدانند کجا و چه زمانی فشار بیاورند. قهرمانی اش در پلاس لیگا اتفاق خیلی بزرگی بود. در اولین سالی که من لژیونر شدم خیلی خوشحالم از این بابت و آرزو میکنم همیشه بدرخشد.
بیتأثیر هم نیست. اگر بگوییم نه و اذیت نمیکند، اشتباه است. بالاخره المپیک آسیایی است و با شرایط المپیک ورزشکاران در یک دهکده. درست است امکانات پیشرفتهای نداریم و شاید با المپیک هم فرق داشته باشد. به هر حال در بازیهای آسیایی امکانات وزنه، بدنسازی و تمرین والیبال با استاندارهای جهانی وجود ندارد. ما با بدنهای آماده به بازیهای آسیایی میرویم و یکی، دو هفته بعد هم در قهرمانی جهان بازی میکنیم که خیلی سخت است بدنهایمان را آماده نگه داریم برای تورنمنت سنگینتر. باید ببینیم شرایط چطور میشود.
به نظرت تیم چه نتیجهای در قهرمانی جهان میگیرد؟
قطعاً ما بعد از روند رو پایین در لیگ ملتها، برای بازیهای آسیایی، روز به روز رشد میکنیم. قهرمانی جهان والیبال هم مثل المپیک و جام جهانی فوتبال هر چهار سال یک بار برگزار میشود و همه تیمها برای قدرتنمایی میآیند. ما هم که ششم دوره قبل را یدک میکشیم میتوانیم بازی به بازی تصمیم بگیریم. باید در شرایط مسابقه قرار بگیریم تا بسنجیم چه وضعیتی داریم. پیشبینی نتیجه از حالا سخت است. هر اتفاقی که بیفتد مهم این است ما زحمت خودمان را میکشیم.
پنج هفته لیگ ملتهای والیبال چطور گذشت؟
هفته اول و دوم لیگ ملتها به خاطر نزدیکی زمان برای ریکاوری و وزنه زدن، بازیکنان آماده آماده نیستند و به خاطر همین خیلی سخت بود. البته شرایط برای همه یک جور بود ولی برای من سختتر بود چراکه بعد از فصل طولانی پلاس لیگا به تیم ملی آمدم که خوشبختانه کادر فنی و بچههای باتجربه تیم خیلی به من کمک کردند. آنها میدانستند من فشار زیادی را تحمل میکنم. هرچند خیلی سخت گذشت، اما حمایتها جواب داد و من از هفته دوم به بعد آمادهتر شدم و به تیم ملی کمک کردم.
پختگی تو در پلاس لیگا با بازیهایت در تیم ملی ملموس بود. خودت هم متوجه اش شدهای؟
وقتی از لیگ یک کشور به لیگ سطح بالاتری میروی به طور حتم هدف داری که این تغییر بزرگ رخ میدهد. برای من هم سخت بود در بانک سرمایه بمانم یا پلاس لیگا را انتخاب کنم. محال است در کمال رفاه و آرامش به هدف برسی و از طرفی اگر در رفاه و بدون تحمل سختی به هدفهایت برسی، به راحتی هم از دستش میدهی. من هم از بازی در پلاس لیگا هدف داشتم؛ میخواستم در پلاس لیگا و بازی روی دست بزرگان والیبال علاوه بر تجربهاندوزی، خودم را نشان دهم. نمیدانم خودم را نشان دادم یا نه. قضاوتش را به عهده مردم میگذارم، اما سختیهای زیادی برای اهدافم کشیدم.
یعنی حالا به آنچه میخواهی رسیدهای؟
صددرصد که نه، اما به یکسری اهدافم رسیدهام و یکسری هم مانده برای آینده چراکه در جوانی هرچه یاد بگیرم کم است. من دوست دارم هر روز، هر ماه و هر سال نکات زیادی را یاد بگیرم تا در لحظات حساس به خودم، همتیمیهایم و تیم ملی کمک کنم.
قهرمانی اسکرای بوهاتف در اولین سال تجربه لژیونری تو بهترین اتفاق برای تو بود، نه؟
تیم ما یکی از تیمهای بزرگ اروپا و دنیاست و هواداران زیادی در سراسر اروپا دارد. تیمهای بزرگ هم سیستم و تکنیک خاصی دارند و میدانند کجا و چه زمانی فشار بیاورند. قهرمانی اش در پلاس لیگا اتفاق خیلی بزرگی بود. در اولین سالی که من لژیونر شدم خیلی خوشحالم از این بابت و آرزو میکنم همیشه بدرخشد.
با تجربهای که از بازی در پلاس لیگا داری، بقیه بازیکنان را تشویق به لژیونری میکنی؟
صددرصد توصیه میکنم چراکه بچههای ما پتانسیل بازی در لیگهای معتبر دنیا را دارند، اما خود بازیکنان باید بخواهند تا این شرایط را تجربه کنند. اگر میلاد عبادیپور نمیخواست هیچ وقت پیشنهادهایی از پلاس لیگا، سری A. ایتالیا، روسیه و ترکیه هم پیش نمیآمد. من میخواستم. شاید سال اول و دوم خیلی برایم جدی نبود، اما بالاخره اتفاقی که دلم میخواست افتاد. بازیکنان ما به ویژه جوانترها باید بخواهند. آن هم حالا که لیگهای معتبر دنیا دنبال بازیکنان جوان ایران هستند. فراموش نکنیم خواستن هم فقط به حرف نیست، وقتی میخواهی باید جدی تمرین کنی و همه فکر و ذکرت والیبال باشد. اگر اتفاق بیفتد شاید یک تا سه سال سختی بکشی، اما نتیجه اش را میبینی.
ظاهراً تو و معنوینژاد راه را برای حضور ایرانیها در لیگهای اروپایی باز کردید، نه؟
بازی خوب بچهها بیتأثیر نیست، اما اینطور هم نیست که به خاطر بازی خوب من و جواد در لیگهای لهستان و ایتالیا، تیمها به فکر جذب بازیکنان ایرانی باشند. باشگاههای اروپایی روی عملکرد بازیکنان در تیم ملی زوم میکنند. آنها بازیها را میبینند و بعد بازیکنان را انتخاب میکنند.
درست است تو برای حضور فرشاد احمدزاده در لیگ فوتبال لهستان رایزنی کردی؟
من والیبال بازی میکنم نه فوتبال، نمیگویم کمک نکردم، من یکسری اطلاعاتی که فرشاد نیاز داشت را برایش گرفتم، اما اینکه میلاد رایزنی کرده تا فرشاد احمدزاده در لیگ لهستان بازی کند این حرف درست نیست. من نه منیجرم، نه مربی فوتبال و نه فوتبالیست که برای احمدزاده تصمیم بگیرم. من تنها به او یکسری اطلاعات دادم. فرشاد هم فوتبالیست بزرگی است و خودش بهترین تصمیم را میگیرد. اگر کمک بخواهد هم از دوستان فوتبالی اش میگیرد نه از یک والیبالیست.
هواداران لهستانی چقدر با ایرانیها متفاوت هستند؟
هواداران لهستانی شور و هیجان ایرانیها را ندارند. شاید تشویقهای منظمتری داشته باشند، اما شور و هیجان ندارند. به ویژه در بازیهای تیم ملی، ایرانیها فوق العاده هستند. به نظرم هواداران ایرانی با لهستانیها تفاوت زیادی دارند.
صددرصد توصیه میکنم چراکه بچههای ما پتانسیل بازی در لیگهای معتبر دنیا را دارند، اما خود بازیکنان باید بخواهند تا این شرایط را تجربه کنند. اگر میلاد عبادیپور نمیخواست هیچ وقت پیشنهادهایی از پلاس لیگا، سری A. ایتالیا، روسیه و ترکیه هم پیش نمیآمد. من میخواستم. شاید سال اول و دوم خیلی برایم جدی نبود، اما بالاخره اتفاقی که دلم میخواست افتاد. بازیکنان ما به ویژه جوانترها باید بخواهند. آن هم حالا که لیگهای معتبر دنیا دنبال بازیکنان جوان ایران هستند. فراموش نکنیم خواستن هم فقط به حرف نیست، وقتی میخواهی باید جدی تمرین کنی و همه فکر و ذکرت والیبال باشد. اگر اتفاق بیفتد شاید یک تا سه سال سختی بکشی، اما نتیجه اش را میبینی.
ظاهراً تو و معنوینژاد راه را برای حضور ایرانیها در لیگهای اروپایی باز کردید، نه؟
بازی خوب بچهها بیتأثیر نیست، اما اینطور هم نیست که به خاطر بازی خوب من و جواد در لیگهای لهستان و ایتالیا، تیمها به فکر جذب بازیکنان ایرانی باشند. باشگاههای اروپایی روی عملکرد بازیکنان در تیم ملی زوم میکنند. آنها بازیها را میبینند و بعد بازیکنان را انتخاب میکنند.
درست است تو برای حضور فرشاد احمدزاده در لیگ فوتبال لهستان رایزنی کردی؟
من والیبال بازی میکنم نه فوتبال، نمیگویم کمک نکردم، من یکسری اطلاعاتی که فرشاد نیاز داشت را برایش گرفتم، اما اینکه میلاد رایزنی کرده تا فرشاد احمدزاده در لیگ لهستان بازی کند این حرف درست نیست. من نه منیجرم، نه مربی فوتبال و نه فوتبالیست که برای احمدزاده تصمیم بگیرم. من تنها به او یکسری اطلاعات دادم. فرشاد هم فوتبالیست بزرگی است و خودش بهترین تصمیم را میگیرد. اگر کمک بخواهد هم از دوستان فوتبالی اش میگیرد نه از یک والیبالیست.
هواداران لهستانی چقدر با ایرانیها متفاوت هستند؟
هواداران لهستانی شور و هیجان ایرانیها را ندارند. شاید تشویقهای منظمتری داشته باشند، اما شور و هیجان ندارند. به ویژه در بازیهای تیم ملی، ایرانیها فوق العاده هستند. به نظرم هواداران ایرانی با لهستانیها تفاوت زیادی دارند.