به گزارش خبرورزشی، دیروز عصر به جواد زرینچه زنگ زدیم تا پیرامون شرایط فنی استقلال با او گپ بزنیم، اما سمت و سوی حرفهایمان به جهتهای دیگر هم رفت. آقاجواد حرفهایی زد که شاید خیلیها ترجیح بدهند بنا بر دلایلی خودسانسوری کرده و آنها را بر زبان نیاورند.
باخت خوب
بدیهی است که ناکامی هیچ وقت خوب نیست، ولی من فکر میکنم استقلال اتفاقاً در زمان خوبی باخت. این شکست برای تیم لازم بود. ما مسابقات بسیار مهمی را پیش روی خود داریم؛ از لیگ قهرمانان آسیا گرفته تا لیگ برتر و جام حذفی. به این باخت احتیاج داشتیم تا بچهها به خودشان بیایند و مراقب باشند. امیدوارم این آخرین شکست استقلال باشد و با اتکا بر همین ناکامی بتوانیم خودمان را جمع و جور کرده و نتایج بهتری بگیریم.
سانترهای غافلگیرکننده
فولاد در بازی چهارشنبه شب قطعاً با روشی تهاجمی وارد زمین نمیشود. در فوتبال یا باید حمله کنی یا اینکه دنبال ضد حملات باشی. این وظیفه استقلال است که با فشار، لایههای تدافعی فولاد را تخریب کرده و جلو برود. باید به فکر سانترها و شوتهای غافلگیرکننده باشیم. اگر بازی برابر جلو برود، قطعاً کار در دقایق پایانی مسابقه میتواند گره بخورد و بازی برای استقلال دشوار شود. به هر حال نباید در این مقطع امتیازاتی از دست بدهیم که در پایان فصل حسرت آنها را بخوریم.
۲ بازیکن کمتر
تعارف که نداریم، تیام هم در لیگ قهرمانان، هم در نیمفصل دوم لیگ برتر و هم در جام حذفی عصای دست استقلال شد. باید او را حفظ میکردیم. مهره بسیار باارزشی بود. برای کادر فنی و مدیریتی استقلال احترام زیادی قائلم، اما به نظرم باید حتی اگر لازم بود ۲ بازیکن کمتر میخریدیم و به جای آن پولش را به تیام میدادیم تا در استقلال میماند. این فصل خیلی به او احتیاج داشتیم.
چاپلوسی به جای دلسوزی
عدم احترام به پیشکسوتان و استفاده نکردن از نگاه آنها فقط مختص به عرصه باشگاهی نیست. اگر چاپلوس و لمپن باشی، جایگاهت همیشه حفظ میشود، ولی اگر با دلسوزی و صراحت لهجه مشکلات را بگویی، از غریبهها هم غریبهتر میشوی. در همین سالها ببینید با پیشکسوتان چه برخوردهایی داشتهاند. وقتی یک پیشکسوت میخواهد خداحافظی کند، ببینید چه برخوردی با او میکنند. حالا نمیدانم از سر حسادت است یا سایر موارد. بابا ما که نمیگوییم در جیب پیشکسوتان پول بگذارید. به خدا دغدغه بچههای همنسل ما پول نیست. یا خودشان دارند یا اینکه آنقدر باشرف و غیرت هستند که با مسافرکشی زندگیشان را سپری میکنند. بحث من، تکریم و حفظ حرمت آنهاست. متأسفانه در استقلال به پیشکسوتان بیاحترامی میشود. وقتی وزیر ورزش مدیرعاملی را انتخاب میکند که در زمره پیشکسوتان استقلال نبوده و او هم معاونانی را میآورد که هیچکدام بازیکن تیم نبودهاند، دیگر چه انتظاری میتوان از بقیه داشت؟ به نظرم واقعیت امر این است که از نظر تکریم پیشکسوتان، پرسپولیسیها خیلی خیلی جلوتر از استقلال هستند.
حتی پیام تبریک هم نمیدهند
من سال ۸۰ از استقلال رفتم. از آن سال به بعد غیر از مقاطع کوتاهی که مربی یا عضو هیئت مدیره استقلال بودم، در سایر اوقات هیچ وقت پیش نیامده که از طرف باشگاه تماس بگیرند و حالم را بپرسند، حتی یک پیام تبریک خشک و خالی به مناسبت تولدم هم برایم نفرستادند البته خوشبختانه احتیاجی هم به پیام تبریک آقایان ندارم.
به بوقچیها باج میدهند
اتفاقی که برای خداداد عزیزی رخ داد، خیلی تلخ بود، ولی متأسفانه بار اولی نیست که چنین وقایعی را میبینیم و با این روند شاید مرتبه آخر هم نباشد، چون ما خودمان این وضعیت را به وجود آوردهایم. اینکه میگویم ما، منظورم بعضی از اهالی ورزش است. صادقانه و با صراحت میگویم بعضی از اهالی ورزش برای ماندن و ابقای خود به بوقچیها باج میدهند و حاصل آن هم میشود قدرت گرفتن این افراد روی سکوها و درون تیمها. بعضی از بوقچیها آنقدر قدرتمند شدهاند که در گوش مدیرعامل میزنند و یقه سرمربی را میگیرند. خب چرا اینطوری شد؟ دلیلش رفتار خود اهالی ورزش است. دقیقاً مانند شرایط اقتصادی کشور است. کسی که میلیاردی دزدی میکند، از اول که دزد نبوده است، کمکم آلوده شده است. فضای ورزش هم همینطوری آلوده به فساد شد. مبارزه با چنین فضایی بسیار دشوار است، اما غیر ممکن نیست.
پیکان، پاداش قهرمانی
دو بار با تیم ملی قهرمان بازیهای آسیایی شدم، سالهای ۹۰ و ۹۸. یادش بخیر. مرتبه اول که قهرمان شدیم، علیآقای پروین از بازاریها برای تیم ملی پول جمع کرد و به هر کدام از ما ۵۰۰ هزار تومان پاداش داد. بار دوم هم آقای صفاییفراهانی به هر کدام از ما یک پیکان داد. امیدوارم این تیم هم در جاکارتا موفق شده و در نهایت بتواند جواز صعود به المپیک را بگیرد.
باخت خوب
بدیهی است که ناکامی هیچ وقت خوب نیست، ولی من فکر میکنم استقلال اتفاقاً در زمان خوبی باخت. این شکست برای تیم لازم بود. ما مسابقات بسیار مهمی را پیش روی خود داریم؛ از لیگ قهرمانان آسیا گرفته تا لیگ برتر و جام حذفی. به این باخت احتیاج داشتیم تا بچهها به خودشان بیایند و مراقب باشند. امیدوارم این آخرین شکست استقلال باشد و با اتکا بر همین ناکامی بتوانیم خودمان را جمع و جور کرده و نتایج بهتری بگیریم.
سانترهای غافلگیرکننده
فولاد در بازی چهارشنبه شب قطعاً با روشی تهاجمی وارد زمین نمیشود. در فوتبال یا باید حمله کنی یا اینکه دنبال ضد حملات باشی. این وظیفه استقلال است که با فشار، لایههای تدافعی فولاد را تخریب کرده و جلو برود. باید به فکر سانترها و شوتهای غافلگیرکننده باشیم. اگر بازی برابر جلو برود، قطعاً کار در دقایق پایانی مسابقه میتواند گره بخورد و بازی برای استقلال دشوار شود. به هر حال نباید در این مقطع امتیازاتی از دست بدهیم که در پایان فصل حسرت آنها را بخوریم.
۲ بازیکن کمتر
تعارف که نداریم، تیام هم در لیگ قهرمانان، هم در نیمفصل دوم لیگ برتر و هم در جام حذفی عصای دست استقلال شد. باید او را حفظ میکردیم. مهره بسیار باارزشی بود. برای کادر فنی و مدیریتی استقلال احترام زیادی قائلم، اما به نظرم باید حتی اگر لازم بود ۲ بازیکن کمتر میخریدیم و به جای آن پولش را به تیام میدادیم تا در استقلال میماند. این فصل خیلی به او احتیاج داشتیم.
چاپلوسی به جای دلسوزی
عدم احترام به پیشکسوتان و استفاده نکردن از نگاه آنها فقط مختص به عرصه باشگاهی نیست. اگر چاپلوس و لمپن باشی، جایگاهت همیشه حفظ میشود، ولی اگر با دلسوزی و صراحت لهجه مشکلات را بگویی، از غریبهها هم غریبهتر میشوی. در همین سالها ببینید با پیشکسوتان چه برخوردهایی داشتهاند. وقتی یک پیشکسوت میخواهد خداحافظی کند، ببینید چه برخوردی با او میکنند. حالا نمیدانم از سر حسادت است یا سایر موارد. بابا ما که نمیگوییم در جیب پیشکسوتان پول بگذارید. به خدا دغدغه بچههای همنسل ما پول نیست. یا خودشان دارند یا اینکه آنقدر باشرف و غیرت هستند که با مسافرکشی زندگیشان را سپری میکنند. بحث من، تکریم و حفظ حرمت آنهاست. متأسفانه در استقلال به پیشکسوتان بیاحترامی میشود. وقتی وزیر ورزش مدیرعاملی را انتخاب میکند که در زمره پیشکسوتان استقلال نبوده و او هم معاونانی را میآورد که هیچکدام بازیکن تیم نبودهاند، دیگر چه انتظاری میتوان از بقیه داشت؟ به نظرم واقعیت امر این است که از نظر تکریم پیشکسوتان، پرسپولیسیها خیلی خیلی جلوتر از استقلال هستند.
حتی پیام تبریک هم نمیدهند
من سال ۸۰ از استقلال رفتم. از آن سال به بعد غیر از مقاطع کوتاهی که مربی یا عضو هیئت مدیره استقلال بودم، در سایر اوقات هیچ وقت پیش نیامده که از طرف باشگاه تماس بگیرند و حالم را بپرسند، حتی یک پیام تبریک خشک و خالی به مناسبت تولدم هم برایم نفرستادند البته خوشبختانه احتیاجی هم به پیام تبریک آقایان ندارم.
به بوقچیها باج میدهند
اتفاقی که برای خداداد عزیزی رخ داد، خیلی تلخ بود، ولی متأسفانه بار اولی نیست که چنین وقایعی را میبینیم و با این روند شاید مرتبه آخر هم نباشد، چون ما خودمان این وضعیت را به وجود آوردهایم. اینکه میگویم ما، منظورم بعضی از اهالی ورزش است. صادقانه و با صراحت میگویم بعضی از اهالی ورزش برای ماندن و ابقای خود به بوقچیها باج میدهند و حاصل آن هم میشود قدرت گرفتن این افراد روی سکوها و درون تیمها. بعضی از بوقچیها آنقدر قدرتمند شدهاند که در گوش مدیرعامل میزنند و یقه سرمربی را میگیرند. خب چرا اینطوری شد؟ دلیلش رفتار خود اهالی ورزش است. دقیقاً مانند شرایط اقتصادی کشور است. کسی که میلیاردی دزدی میکند، از اول که دزد نبوده است، کمکم آلوده شده است. فضای ورزش هم همینطوری آلوده به فساد شد. مبارزه با چنین فضایی بسیار دشوار است، اما غیر ممکن نیست.
پیکان، پاداش قهرمانی
دو بار با تیم ملی قهرمان بازیهای آسیایی شدم، سالهای ۹۰ و ۹۸. یادش بخیر. مرتبه اول که قهرمان شدیم، علیآقای پروین از بازاریها برای تیم ملی پول جمع کرد و به هر کدام از ما ۵۰۰ هزار تومان پاداش داد. بار دوم هم آقای صفاییفراهانی به هر کدام از ما یک پیکان داد. امیدوارم این تیم هم در جاکارتا موفق شده و در نهایت بتواند جواز صعود به المپیک را بگیرد.