خبرورزشی/مهدی توتونچی؛ درست از همان لحظهای که علیرضا فغانی در سوتش به نشانه پایان شهرآورد دمید، گرد و خاک عجیبی تمام جامعه ورزشی ایران را دربرگرفت. از دقایقی بعد فریادهای وا اسفا! وای وای من! و از این دست استارت خورد و حالا که ۷۲ ساعت از آن بازی گذشته، همچنان ادامه دارد.
در اینکه شهرآورد، بازی زیبایی نبود و کسالت موجود در آن، ملموستر از هر چیز دیگری بود، تردیدی وجود ندارد، ولی در کدام قانون نوشته شده که این بازی باید شبیه تئاترهای درخشان برادوی باشد؟ با کدام متر و معیار، ۲۲ مرد داخل زمین و اعضای کادر فنی و به طور کل، مجموعههای استقلال و پرسپولیس باید برای رفاه حال همه مایی که به ورزشگاه رفته و یا پای تلویزیون نشستهایم، بازی و رفتار کنند؟
شهرآورد ماکت کوچکی از اوضاع جامعهای است که در آن نفس میکشیم و زندگی میکنیم؛ چه چیز زیبایی در این اتمسفر وجود دارد که به بازی استقلال و پرسپولیس تزریق نشده است؟ شهرآورد، همان زندگیای است که میدانیم در این وانفسا با چه مشقتی و سختیای، روزش به شب و شبش به روز وصل میشود پس نباید ناگهان همه چیز را فراموش کنیم و بسان حافظ! به جامعه بنگریم.
در فوتبال ایران کدام عنصر سر جای خودش قرار دارد که شهرآورد باید زیبا و درست همانی باشد که ما میخواهیم و انتظارش را میکشیم؟ سعید فتاحی به عنوان مسئول کمیته مسابقات سازمان لیگ درباره نداشتن هولوگرام برخی بلیتهای جایگاه ویژه از کمکاری استقلال به عنوان میزبان و برگزارکننده بازی میگوید و همه را به مسئولان این باشگاه، حواله میدهد. فتاحى از تبدیل ۹۰-۱۰ به ۵۰-۵۰ هم حرف میزند و میگوید استقلال، چون نمیتوانست ۹۰ درصد ورزشگاه را پر کند، اینطور شده؛ همه این حرفها قبول! پس وظیفه سعید فتاحی و مسئولان سازمان لیگ چیست؟ حضور در برنامههای سیما؟ آقای فتاحی عزیز! شما مسئول برگزاری فینال جام حذفی در خرمشهر نبودید؟ شما چند هفته قبل از این بازی به خرمشهر نرفتید و همه چیز را تأیید نکردید؟ در آن اتفاقات، چه کسی مسئول بود؟ در فوتبالی که خبرنگار جوانش چشم در چشم شفر میدوزد و آن سؤال مضحک و زشت را میپرسد، چرا باید شهرآورد همانی باشد که ما دوست داریم؟
شهرآورد، نماد فوتبال ایران است و شهرآوردی که روز پنجشنبه دیدیم، دقیقاً همانی بود که باید باشد. هرگاه همه چیز این فوتبال سر جایش بود، بعد بنشینیم و از زیبا نبودن شهرآورد و بقیه مسائل ظریف آن، گله کنیم و فریاد حسرت بکشیم. بازیکنان حاضر در شهرآورد، درست مثل ما هستند؛ با همان مشکلات، با همان دغدغهها و با همان گنجایشها و ظرفیتها. آنها، اسیر ما نبوده و نیستند و نباید محض دلخوشی ما کاری انجام بدهند. قدری با خودمان خلوت و فکر کنیم؛ در این وانفسای مشکلات، کداممان همه فکر و ذهنمان را به کارمان دادهایم و به چیز دیگری فکر نمیکنیم که شهرآوردبازها باید برای خوشایندمان همه کار کنند؟
در اینکه شهرآورد، بازی زیبایی نبود و کسالت موجود در آن، ملموستر از هر چیز دیگری بود، تردیدی وجود ندارد، ولی در کدام قانون نوشته شده که این بازی باید شبیه تئاترهای درخشان برادوی باشد؟ با کدام متر و معیار، ۲۲ مرد داخل زمین و اعضای کادر فنی و به طور کل، مجموعههای استقلال و پرسپولیس باید برای رفاه حال همه مایی که به ورزشگاه رفته و یا پای تلویزیون نشستهایم، بازی و رفتار کنند؟
شهرآورد ماکت کوچکی از اوضاع جامعهای است که در آن نفس میکشیم و زندگی میکنیم؛ چه چیز زیبایی در این اتمسفر وجود دارد که به بازی استقلال و پرسپولیس تزریق نشده است؟ شهرآورد، همان زندگیای است که میدانیم در این وانفسا با چه مشقتی و سختیای، روزش به شب و شبش به روز وصل میشود پس نباید ناگهان همه چیز را فراموش کنیم و بسان حافظ! به جامعه بنگریم.
در فوتبال ایران کدام عنصر سر جای خودش قرار دارد که شهرآورد باید زیبا و درست همانی باشد که ما میخواهیم و انتظارش را میکشیم؟ سعید فتاحی به عنوان مسئول کمیته مسابقات سازمان لیگ درباره نداشتن هولوگرام برخی بلیتهای جایگاه ویژه از کمکاری استقلال به عنوان میزبان و برگزارکننده بازی میگوید و همه را به مسئولان این باشگاه، حواله میدهد. فتاحى از تبدیل ۹۰-۱۰ به ۵۰-۵۰ هم حرف میزند و میگوید استقلال، چون نمیتوانست ۹۰ درصد ورزشگاه را پر کند، اینطور شده؛ همه این حرفها قبول! پس وظیفه سعید فتاحی و مسئولان سازمان لیگ چیست؟ حضور در برنامههای سیما؟ آقای فتاحی عزیز! شما مسئول برگزاری فینال جام حذفی در خرمشهر نبودید؟ شما چند هفته قبل از این بازی به خرمشهر نرفتید و همه چیز را تأیید نکردید؟ در آن اتفاقات، چه کسی مسئول بود؟ در فوتبالی که خبرنگار جوانش چشم در چشم شفر میدوزد و آن سؤال مضحک و زشت را میپرسد، چرا باید شهرآورد همانی باشد که ما دوست داریم؟
شهرآورد، نماد فوتبال ایران است و شهرآوردی که روز پنجشنبه دیدیم، دقیقاً همانی بود که باید باشد. هرگاه همه چیز این فوتبال سر جایش بود، بعد بنشینیم و از زیبا نبودن شهرآورد و بقیه مسائل ظریف آن، گله کنیم و فریاد حسرت بکشیم. بازیکنان حاضر در شهرآورد، درست مثل ما هستند؛ با همان مشکلات، با همان دغدغهها و با همان گنجایشها و ظرفیتها. آنها، اسیر ما نبوده و نیستند و نباید محض دلخوشی ما کاری انجام بدهند. قدری با خودمان خلوت و فکر کنیم؛ در این وانفسای مشکلات، کداممان همه فکر و ذهنمان را به کارمان دادهایم و به چیز دیگری فکر نمیکنیم که شهرآوردبازها باید برای خوشایندمان همه کار کنند؟