به گزارش خبرورزشی، زلاتان ابراهیموویچ در مصاحبهای با اکیپ فرانسه در مورد مسائل مختلفی از گذشته تا حال صحبت کرد. پس از بحث در مورد بازگشتش به میلان، حضور دوباره در پاری سن ژرمن و تاثیر پاتریک ویرا و لیلیان تورام بر فوتبالش، ادامه مصاحبه را بخوانید.
زلاتان در کتاب جدیدش به نام "من فوتبال هستم"، گفته بود میلان بدون مشورت با او، با پاری سن ژرمن به توافق رسید و دوست نداشته روسونری را ترک کرد. وی در این باره گفت: درست است. گفتم من علاقهای به این انتقال نداشتم و نمیخواستم به پاری سن ژرمن بروم. در نهایت این کاملا درست نبود: نمیخواستم باشگاهم را تغییر دهم. مساله این بود، زیرا من در میلان خوشحال بودم. شرایط در بارسلونا آسان پیش نرفت. من در شش ماه اول واقعا خوب بودم، اما شش ماه بعدی، شرایط خوب پیش نرفت. در میلان من بالاخره فرم خوب و شادی ام را پیدا کردم. خانواده ام آنجا خوشحال بودند؛ بنابراین بله: نمیخواستم همه چیز تغییر کند.
امیدوار بودم پاری سن ژرمن خواسته هایم را قبول نکند. این یک حقیقت است. البته که شما هرگز دری را نمیبندید (موقعیت را کامل از دست نمیدهید). همیشه با مردم صحبت میکنید بنابراین به لئوناردو (مدیر آن زمان پاری سن ژرمن) گوش دادم. من شرایط خاصی داشتم. شرایط دشوار نبود، اما لیست درخواست هایم طولانی بود. مشکل این بود که پاری سن ژرمن ۲۰ دقیقه بعد با همه درخواست هایم موافقت کرد! من مردی هستم که سر قولم میمانم؛ بنابراین گفتم: "اگر موافق هستید پس به آنجا میآیم.
خیلی خوشحالم که به پاریس رفتم و پاری سن ژرمن هم خیلی خوشحال است که به من آنجا رفتم، زیرا با من آنها چیزی را تجربه کردند که قبلا نداشتند. مینو رایولا (مدیر برنامه زلاتان) گفت: او مونا لیزا را از ایتالیا به فرانسه برده است و شما مونا لیزا (تابلوی مشهور لئوناردو داوینچی، نقاش بزرگ ایتالیایی) را روی دیوار ندارید بلکه روی یک صحنه بزرگ و نورانی آن را میبینید.
یک شک بزرگ وجود دارد که آیا مونا لیزا در فرانسه میخندید؟
چه اهمیتی دارد؟ من نتیجه را کسب کردم و این خیلی مهمتر از آن است که در آن زمان شاد بودم یا خیر. اما اگر واقعا میخواهید بدانید، بله، من میخندیدم (شاد بودم).
رایولا همچنین میگوید حضور تو در پاری سن ژرمن باعث شد پروژه آنها ۱۰ سال جلو برود. موافقید؟
نمیدانم. این چیزی نیست که من لازم باشد بگویم. من با کیفیتم، استعداد و کاریزمایم آمدم. این کاری است که من میکنم: من تاثیر گذار هستم و نتیجه مثبت میآورم. آیا برای لیگ ۱ فرانسه زیادی بازیکن بزرگی بودم؟ فکر میکنم... نه زیادی بزرگ، اما ما سطح خود را نشان دادیم. شما هرگز برای یک لیگ زیادی بزرگ نیستید، زیرا مساله مهم این است که نشان دهید چه کارهایی میتوانید انجام دهید و چقدر خوب هستید. همه چیز همانطوری پیش رفت که گفتم: من آدم، نمایش انجام دادم و رفتم. یادتان میآید؟ من مثل یک پادشاه آمدم و مثل یک اسطوره رفتم؛ و خوشحالم که این کار را در فرانسه کردم، زیرا فرانسویها مسائل را متفاوت میبینند؛ بنابراین خوشحالم که تمام این کارها را طی چهار سال در بهشت آنها انجام دادم. میدانم در تمام کشورهایی که بودم، موفقیت کسب کردم، اما اگر به فرانسه نمیآمدم، شما میگفتید: اوکی، اما او نمیتوانست این کارها را در خانه ما انجام دهد. من در خانه شما این کارها را انجام دادم.
شما گفته بودید بازی در لیگ ۱ کسل کننده است؟
نگفتم کسل کننده است. گفتم بازی در لیگ ۱ دشوار بود. من در سن سیرو جلوی ۸۰ هزار هوادار بازی کردم؛ بنابراین وقتی کارم به استادیومهایی با ۱۰ هزار نفر کشید، همانطور که روز اول به لئوناردو گفتم، آسان نبود انگیزه ام را حفظ کنم، اما این کار را کردم. هواداران ۵۰ درصدِ فوتبال هستند؛ بنابراین وقتی از یک استادیوم ۸۰ هزار نفری به ۴ هزار نفری میروید، از نظر ترشح آدرنالین واقعا متفاوت است. حتی اگر حرفهای باشید. حتی اگر برای آن ۴ هزار نفر خوشحال باشید.
اولین فصل زلاتان در پاریس با کارلو آنچلوتی بود، اما او سال بعد به رئال مادرید رفت.
سخت بود. وقتی رسیدم، انجام کار بزرگ در زمان کوتاه آسان نبود، اما انجامش دادیم. کارلتو تجربهای را که ما نیاز داشتیم، با خودش آورد. او باعث شد احساس خوبی داشته باشیم و به کارمان باور داشته باشیم. اما باشگاه در میانه کاری که در حال انجامش بودیم، تصمیم گرفت همه چیز را تغییر دهد و شما مجبورید آن را قبول کنید. همین. فوتبال همین است. میدانم یک باشگاه ممکن است کسی را بخرد تا جای مرا بگیرد. من با کارلتو رابطه خوبی داشتم. واقعا از او خوشم میآمد. نه فقط به عنوان مربی، بلکه به عنوان یک انسان.
زلاتان در کتاب جدیدش به نام "من فوتبال هستم"، گفته بود میلان بدون مشورت با او، با پاری سن ژرمن به توافق رسید و دوست نداشته روسونری را ترک کرد. وی در این باره گفت: درست است. گفتم من علاقهای به این انتقال نداشتم و نمیخواستم به پاری سن ژرمن بروم. در نهایت این کاملا درست نبود: نمیخواستم باشگاهم را تغییر دهم. مساله این بود، زیرا من در میلان خوشحال بودم. شرایط در بارسلونا آسان پیش نرفت. من در شش ماه اول واقعا خوب بودم، اما شش ماه بعدی، شرایط خوب پیش نرفت. در میلان من بالاخره فرم خوب و شادی ام را پیدا کردم. خانواده ام آنجا خوشحال بودند؛ بنابراین بله: نمیخواستم همه چیز تغییر کند.
امیدوار بودم پاری سن ژرمن خواسته هایم را قبول نکند. این یک حقیقت است. البته که شما هرگز دری را نمیبندید (موقعیت را کامل از دست نمیدهید). همیشه با مردم صحبت میکنید بنابراین به لئوناردو (مدیر آن زمان پاری سن ژرمن) گوش دادم. من شرایط خاصی داشتم. شرایط دشوار نبود، اما لیست درخواست هایم طولانی بود. مشکل این بود که پاری سن ژرمن ۲۰ دقیقه بعد با همه درخواست هایم موافقت کرد! من مردی هستم که سر قولم میمانم؛ بنابراین گفتم: "اگر موافق هستید پس به آنجا میآیم.
خیلی خوشحالم که به پاریس رفتم و پاری سن ژرمن هم خیلی خوشحال است که به من آنجا رفتم، زیرا با من آنها چیزی را تجربه کردند که قبلا نداشتند. مینو رایولا (مدیر برنامه زلاتان) گفت: او مونا لیزا را از ایتالیا به فرانسه برده است و شما مونا لیزا (تابلوی مشهور لئوناردو داوینچی، نقاش بزرگ ایتالیایی) را روی دیوار ندارید بلکه روی یک صحنه بزرگ و نورانی آن را میبینید.
یک شک بزرگ وجود دارد که آیا مونا لیزا در فرانسه میخندید؟
چه اهمیتی دارد؟ من نتیجه را کسب کردم و این خیلی مهمتر از آن است که در آن زمان شاد بودم یا خیر. اما اگر واقعا میخواهید بدانید، بله، من میخندیدم (شاد بودم).
رایولا همچنین میگوید حضور تو در پاری سن ژرمن باعث شد پروژه آنها ۱۰ سال جلو برود. موافقید؟
نمیدانم. این چیزی نیست که من لازم باشد بگویم. من با کیفیتم، استعداد و کاریزمایم آمدم. این کاری است که من میکنم: من تاثیر گذار هستم و نتیجه مثبت میآورم. آیا برای لیگ ۱ فرانسه زیادی بازیکن بزرگی بودم؟ فکر میکنم... نه زیادی بزرگ، اما ما سطح خود را نشان دادیم. شما هرگز برای یک لیگ زیادی بزرگ نیستید، زیرا مساله مهم این است که نشان دهید چه کارهایی میتوانید انجام دهید و چقدر خوب هستید. همه چیز همانطوری پیش رفت که گفتم: من آدم، نمایش انجام دادم و رفتم. یادتان میآید؟ من مثل یک پادشاه آمدم و مثل یک اسطوره رفتم؛ و خوشحالم که این کار را در فرانسه کردم، زیرا فرانسویها مسائل را متفاوت میبینند؛ بنابراین خوشحالم که تمام این کارها را طی چهار سال در بهشت آنها انجام دادم. میدانم در تمام کشورهایی که بودم، موفقیت کسب کردم، اما اگر به فرانسه نمیآمدم، شما میگفتید: اوکی، اما او نمیتوانست این کارها را در خانه ما انجام دهد. من در خانه شما این کارها را انجام دادم.
شما گفته بودید بازی در لیگ ۱ کسل کننده است؟
نگفتم کسل کننده است. گفتم بازی در لیگ ۱ دشوار بود. من در سن سیرو جلوی ۸۰ هزار هوادار بازی کردم؛ بنابراین وقتی کارم به استادیومهایی با ۱۰ هزار نفر کشید، همانطور که روز اول به لئوناردو گفتم، آسان نبود انگیزه ام را حفظ کنم، اما این کار را کردم. هواداران ۵۰ درصدِ فوتبال هستند؛ بنابراین وقتی از یک استادیوم ۸۰ هزار نفری به ۴ هزار نفری میروید، از نظر ترشح آدرنالین واقعا متفاوت است. حتی اگر حرفهای باشید. حتی اگر برای آن ۴ هزار نفر خوشحال باشید.
اولین فصل زلاتان در پاریس با کارلو آنچلوتی بود، اما او سال بعد به رئال مادرید رفت.
سخت بود. وقتی رسیدم، انجام کار بزرگ در زمان کوتاه آسان نبود، اما انجامش دادیم. کارلتو تجربهای را که ما نیاز داشتیم، با خودش آورد. او باعث شد احساس خوبی داشته باشیم و به کارمان باور داشته باشیم. اما باشگاه در میانه کاری که در حال انجامش بودیم، تصمیم گرفت همه چیز را تغییر دهد و شما مجبورید آن را قبول کنید. همین. فوتبال همین است. میدانم یک باشگاه ممکن است کسی را بخرد تا جای مرا بگیرد. من با کارلتو رابطه خوبی داشتم. واقعا از او خوشم میآمد. نه فقط به عنوان مربی، بلکه به عنوان یک انسان.
و به نظر به بلان خوشحال نبودید.
با جانشین کارلتو یعنی لوران بلان روزهای خوبی داشتیم. جامهای زیادی بردیم. او محدودیتهای کمی در زمین به وجود آورد و دستیار خیلی خوبی داشت. واقعا پسر فوق العادهای بود (ژان لویی گاست). آنها با هم سبکی را طراحی میکردند که من به ندرت آن را تجربه کرده بودم. مرا به یاد بارسلونا میانداخت؛ بنابراین زیاد در مورد او صحبت نکردم، زیرا شرایط خوب پیش میرفت. کار درست همین است.
من هرگز با بلان مشکلی نداشتم. ما با هم مثل قهرمان و برنده، آنجا را ترک کردیم. خداحافظی ام؟ هیچوقت مانند آن زمان احساساتی نشده بودم. اشک در چشمم بود. بچه هایم در بغلم بودند و آن شب ما به دنیا و فرانسه نشان دادیم که زلاتان قلب بزرگی دارد. خوب بود که آن را نشان دادیم، زیرا فکر میکردند من یک سوپرمن هستم و من دوست داشتم به همه نشان دهم یک سوپرمن هم قلب بزرگی دارد.
وقتی خواستند بخندم، خندیدم و آنها میخواستند گریه کنم. گریه نمیکردم، اما اشک در چشمم بود. احساساتی شدم، چون ما در مدتی کوتاه، یک روحیه فوق العاده به وجود آوردیم و این رابطه خاص را حس کردم. هواداران آن شب با من فوق العاده بودند و من به این فکر میکردم آنجا تنها باشگاهی بود که از ترکش احساساتی شدم، اما به این بستگی دارد که چه چالشی را در هر باشگاهی دارید. در پاریس ما میخواستیم یک داستان جدید بنویسیم. مثل این است که بگویید: "من برای ۲۰ سال در اکیپ کار کردم. میخواهم تجربه دیگری داشته باشم. " شما ورق را بر میگردانید و دوباره شروع میکنید. وقتی کشورتان را تغییر میدهید، تنها هستید. هیچکس شما را نمیشناسد. باید دوباره به همه نشان دهید ارزشش را دارید.
من هرگز با بلان مشکلی نداشتم. ما با هم مثل قهرمان و برنده، آنجا را ترک کردیم. خداحافظی ام؟ هیچوقت مانند آن زمان احساساتی نشده بودم. اشک در چشمم بود. بچه هایم در بغلم بودند و آن شب ما به دنیا و فرانسه نشان دادیم که زلاتان قلب بزرگی دارد. خوب بود که آن را نشان دادیم، زیرا فکر میکردند من یک سوپرمن هستم و من دوست داشتم به همه نشان دهم یک سوپرمن هم قلب بزرگی دارد.
وقتی خواستند بخندم، خندیدم و آنها میخواستند گریه کنم. گریه نمیکردم، اما اشک در چشمم بود. احساساتی شدم، چون ما در مدتی کوتاه، یک روحیه فوق العاده به وجود آوردیم و این رابطه خاص را حس کردم. هواداران آن شب با من فوق العاده بودند و من به این فکر میکردم آنجا تنها باشگاهی بود که از ترکش احساساتی شدم، اما به این بستگی دارد که چه چالشی را در هر باشگاهی دارید. در پاریس ما میخواستیم یک داستان جدید بنویسیم. مثل این است که بگویید: "من برای ۲۰ سال در اکیپ کار کردم. میخواهم تجربه دیگری داشته باشم. " شما ورق را بر میگردانید و دوباره شروع میکنید. وقتی کشورتان را تغییر میدهید، تنها هستید. هیچکس شما را نمیشناسد. باید دوباره به همه نشان دهید ارزشش را دارید.
منبع: طرفداری