خبرورزشی / آرتین زهرابی: محاسبات ما به طور کلی اشتباه از آب درآمد؛ چرا که قبلا گمان می کردیم آنچه در دوران پیش از برگزاری جام جهانی روسیه برای تیم ملی اتفاق افتاد، حداکثر فشار وحشتناکی بود که در طول این سال ها تجربه کرده ایم!
نگو که آن فشار، فقط یک جوک مسخره است و آنگاه که در آستانه برگزاری جام ملت های آسیا قرار می گیریم، مضحکه ای دیگر را تجربه خواهیم کرد.
آدم های ساده دلی هستیم. یعنی اگر این فوتبال و آدم هایش را در یک مقیاس دقیق محاسباتی قرار می دادیم این گونه رکب نمی خوردیم!
در فضای تمسخرآمیز امروز که مثلا تا کمتر از 20 روز دیگر باید برای سفر به جام ملت های آسیا، چمدان ها را ببندیم شاهد یک بحث رقابتی غریبانه هستیم.
عده ای رسما مقابل منافع ملی قرار گرفته اند و علیه تیم ملی کشور، مواضعی سرسختانه دارند. کی روش نیز به آنها پا می دهد و افرادی که مترصد چنین فرصت هایی هستند، ضربه را درست از جایی وارد می کنند که نقطه ضعف تیم ملی است.
بوی خیانت می آید؛ ادکلن مشمئزکننده ای که عطرش، تندتر و زننده تر از فضای جام جهانی است.
ماجرای غم انگیز امروز ماورای سوختن «تر و خشک» با هم است؛ چون کی روش اگر بسوزد می گوییم سوخت و رفت و دیگر هرگز بر نمی گردد اما با تیمی که متعلق به همه ماست چه کنیم؟
اگر یک شکست حقارت بار دیگر در کارنامه فوتبال ایران ثبت شود و جام ملت های آسیا، اختتامیه ای ویران کننده برای ما داشته باشد چطور؟ آیا خودمان را می بخشیم؟
چرا تصور می کنیم این تیم ملی ما نیست؟
نگو که آن فشار، فقط یک جوک مسخره است و آنگاه که در آستانه برگزاری جام ملت های آسیا قرار می گیریم، مضحکه ای دیگر را تجربه خواهیم کرد.
آدم های ساده دلی هستیم. یعنی اگر این فوتبال و آدم هایش را در یک مقیاس دقیق محاسباتی قرار می دادیم این گونه رکب نمی خوردیم!
در فضای تمسخرآمیز امروز که مثلا تا کمتر از 20 روز دیگر باید برای سفر به جام ملت های آسیا، چمدان ها را ببندیم شاهد یک بحث رقابتی غریبانه هستیم.
عده ای رسما مقابل منافع ملی قرار گرفته اند و علیه تیم ملی کشور، مواضعی سرسختانه دارند. کی روش نیز به آنها پا می دهد و افرادی که مترصد چنین فرصت هایی هستند، ضربه را درست از جایی وارد می کنند که نقطه ضعف تیم ملی است.
بوی خیانت می آید؛ ادکلن مشمئزکننده ای که عطرش، تندتر و زننده تر از فضای جام جهانی است.
ماجرای غم انگیز امروز ماورای سوختن «تر و خشک» با هم است؛ چون کی روش اگر بسوزد می گوییم سوخت و رفت و دیگر هرگز بر نمی گردد اما با تیمی که متعلق به همه ماست چه کنیم؟
اگر یک شکست حقارت بار دیگر در کارنامه فوتبال ایران ثبت شود و جام ملت های آسیا، اختتامیه ای ویران کننده برای ما داشته باشد چطور؟ آیا خودمان را می بخشیم؟
چرا تصور می کنیم این تیم ملی ما نیست؟
شمشیرهایی که از رو برای تیم ملی کشیده شده، فاجعه ای را به تصویر می کشد. ما چقدر دچار استحاله شده ایم که برای شکست تیم ملی در جام ملت های آسیا روزشماری می کنیم؟
فارغ از این که سرمربی تیم ملی چه کسی است و ما چقدر دوستش داریم یا از او متنفریم، این تیم مال کدام آب و خاک است؟ این تیم متعلق به چه کسی است؟ این تیم برای کجاست؟ مال کدام نقشه جغرافیاست؟
مگر این؛ تیم ملی ایران نیست...
فارغ از این که سرمربی تیم ملی چه کسی است و ما چقدر دوستش داریم یا از او متنفریم، این تیم مال کدام آب و خاک است؟ این تیم متعلق به چه کسی است؟ این تیم برای کجاست؟ مال کدام نقشه جغرافیاست؟
مگر این؛ تیم ملی ایران نیست...