خبرورزشی/ کارن فیروزی: کاکا، ستاره برزیلی سابق میلان و رئالمادرید روز گذشته گفتوگوی بسیار مفصلی با تلویزیون گلوبو برزیل داشته و در آن درباره مسائل مختلفی از جمله حضور در برزیل، فوتبال این کشور، رفتن به رئالمادرید و بقیه آرزوهای فوتبالیاش صحبت کرده است. در زیر خلاصهای از این گفتوگوی بسیار طولانی را از نظر میگذرانید.
رسیدن به اوج
راستش را بخواهید خودم هم انتظارش را نداشتم. وقتی میخواستم از سائوپائولو بروم رئیس وقت باشگاه، پائولو آمارال به من گفت: «میدانی در پست تو در میلان الان چه بازیکنانی بازی میکنند؟» به او گفتم: «بله میدانم». آن موقع ریوالدو و رویکاستا بازی میکردند. زمانی که به میلان رفتم کارلو آنچلوتی به من گفت دوست دارد در این تیم بمانم. من فرصت بازی کردن به دست آوردم و شرایط برایم زودتر از چیزی که باید خوب پیش رفت. گفتم خودم هم انتظارش را نداشتم با چنان سرعتی به سطح بالا برسم. آن سال در بیشتر بازیها برای میلان به میدان رفتم. این تیم اسکودتو را برد و من به عنوان یکی از بهترین بازیکنان لیگ انتخاب شدم. آن اتفاقات آنقدر سریع رخ داد که خودم هم نمیتوانستم تصور کنم.
بزرگترین افتخار
قهرمانی در جام جهانی ۲۰۰۲. درست است من فقط ۲۳ دقیقه و در بازی برابر کاستاریکا بازی کردم ولی جام جهانی همیشه فوق العاده است و بردن آن خیلی حس خوبی دارد. بعد دو جام جهانی دیگر برای برزیل بازی کردم و سعی کردم تعداد جامهای مهمم با این تیم را به عدد ۴ برسانم. خیلی سخت است آدم شانس بازی کردن در یک جام را داشته باشد، چون این رقابتها هر ۴ سال یک بار برگزار میشود و تو نمیدانی اصلاً ۴ سال دیگر چه شرایطی داری.
راستش را بخواهید خودم هم انتظارش را نداشتم. وقتی میخواستم از سائوپائولو بروم رئیس وقت باشگاه، پائولو آمارال به من گفت: «میدانی در پست تو در میلان الان چه بازیکنانی بازی میکنند؟» به او گفتم: «بله میدانم». آن موقع ریوالدو و رویکاستا بازی میکردند. زمانی که به میلان رفتم کارلو آنچلوتی به من گفت دوست دارد در این تیم بمانم. من فرصت بازی کردن به دست آوردم و شرایط برایم زودتر از چیزی که باید خوب پیش رفت. گفتم خودم هم انتظارش را نداشتم با چنان سرعتی به سطح بالا برسم. آن سال در بیشتر بازیها برای میلان به میدان رفتم. این تیم اسکودتو را برد و من به عنوان یکی از بهترین بازیکنان لیگ انتخاب شدم. آن اتفاقات آنقدر سریع رخ داد که خودم هم نمیتوانستم تصور کنم.
بزرگترین افتخار
قهرمانی در جام جهانی ۲۰۰۲. درست است من فقط ۲۳ دقیقه و در بازی برابر کاستاریکا بازی کردم ولی جام جهانی همیشه فوق العاده است و بردن آن خیلی حس خوبی دارد. بعد دو جام جهانی دیگر برای برزیل بازی کردم و سعی کردم تعداد جامهای مهمم با این تیم را به عدد ۴ برسانم. خیلی سخت است آدم شانس بازی کردن در یک جام را داشته باشد، چون این رقابتها هر ۴ سال یک بار برگزار میشود و تو نمیدانی اصلاً ۴ سال دیگر چه شرایطی داری.
افسوس خوردن بابت نرفتن به سیتی
از اینکه به آن تیم نرفتم پشیمان نیستم. آن زمان نشانههایی از این بود که منچسترسیتی دارد پروژه و تیم جدیدی میسازد ولی مثل الان نبود که آنها یکی از بهترین تیمهای اروپا باشند، ضمن اینکه لیگ برتر انگلیس لیگ بسیار سختی هم بود و هر سال برای رسیدن به لیگ قهرمانان اروپا باید تلاش دوچندانی در این لیگ کنی. این روزها میشود گفت پروژهای که سیتی در سر داشت به بار نشسته. من آن موقع تصمیم گرفتم در میلان بمانم و ۶ ماه بعد راهی رئالمادرید شدم. از انتخابم پشیمان نیستم، چون برای آن زمان اتفاقاً انتخاب منطقیای بود. شاید با توجه به شرایط امروز انتخابم کمی بحثبرانگیز شده است.
کمبود در دوران حرفهای
در فوتبال فراتر از چیزی که انتظارش را داشتم رفتم. من در سرم این بود که بازیکن حرفهای شوم و برای سائوپائولو بازی کنم. از طرفی میخواستم حداقل برای یک بار هم که شده پیراهن تیم ملی برزیل را بپوشم. مثلاً هیچ وقت تصور نمیکردم بهترین بازیکن دنیا شوم ولی خب اتفاقاتی رخ داد که آدم رفتهرفته توانست آرزویش را داشته باشد. خوشحالم و به کارنامهای که برای خودم ساختهام میبالم. البته ایدهآل برای من این بود که کمتر مصدوم میشدم به ویژه مصدومیت زانویم. اگر این اتفاق میافتاد شاید میتوانستم چند سالی به لیگ برتر انگلیس بروم و آنجا بازی کنم.
از اینکه به آن تیم نرفتم پشیمان نیستم. آن زمان نشانههایی از این بود که منچسترسیتی دارد پروژه و تیم جدیدی میسازد ولی مثل الان نبود که آنها یکی از بهترین تیمهای اروپا باشند، ضمن اینکه لیگ برتر انگلیس لیگ بسیار سختی هم بود و هر سال برای رسیدن به لیگ قهرمانان اروپا باید تلاش دوچندانی در این لیگ کنی. این روزها میشود گفت پروژهای که سیتی در سر داشت به بار نشسته. من آن موقع تصمیم گرفتم در میلان بمانم و ۶ ماه بعد راهی رئالمادرید شدم. از انتخابم پشیمان نیستم، چون برای آن زمان اتفاقاً انتخاب منطقیای بود. شاید با توجه به شرایط امروز انتخابم کمی بحثبرانگیز شده است.
کمبود در دوران حرفهای
در فوتبال فراتر از چیزی که انتظارش را داشتم رفتم. من در سرم این بود که بازیکن حرفهای شوم و برای سائوپائولو بازی کنم. از طرفی میخواستم حداقل برای یک بار هم که شده پیراهن تیم ملی برزیل را بپوشم. مثلاً هیچ وقت تصور نمیکردم بهترین بازیکن دنیا شوم ولی خب اتفاقاتی رخ داد که آدم رفتهرفته توانست آرزویش را داشته باشد. خوشحالم و به کارنامهای که برای خودم ساختهام میبالم. البته ایدهآل برای من این بود که کمتر مصدوم میشدم به ویژه مصدومیت زانویم. اگر این اتفاق میافتاد شاید میتوانستم چند سالی به لیگ برتر انگلیس بروم و آنجا بازی کنم.
بزرگترین شکست
حذف از جام جهانی ۲۰۰۶ و ۲۰۱۰، شکست در نیمهنهایی لیگ قهرمانان با رئالمادرید مقابل بایرنمونیخ و آن فینال معروف استانبول که به لیورپول به همراه میلان باختیم. وقتی به این ۴ شکست فکر میکنم هنوز پوستم میسوزد. خب، اتفاقاتی است که افتاده، این شکستها درس زیادی در طول زندگی حرفهایام به من دادند.
مذهب و اعتقادات
همیشه درباره اعتقاداتم حرف زدهام. این صحبتها را هم در ملأ عام انجام دادهام، چون کاکا شخصی با کاکا حرفهای تفاوتی ندارد. اعتقادات برای من اهمیت زیادی دارد. برای من مهم است که آدمها حس کنند این کاکایی که اینجا نشسته دارد حرف میزند همان کاکایی است که در زمین مسابقه بازی میکند. البته از من همیشه بابت اینکه اعتقاداتم را بیان کردهام انتقاد هم شده است ولی این تصمیمی بوده که خودم گرفتهام پس نباید نگران این انتقادات باشم.
حذف از جام جهانی ۲۰۰۶ و ۲۰۱۰، شکست در نیمهنهایی لیگ قهرمانان با رئالمادرید مقابل بایرنمونیخ و آن فینال معروف استانبول که به لیورپول به همراه میلان باختیم. وقتی به این ۴ شکست فکر میکنم هنوز پوستم میسوزد. خب، اتفاقاتی است که افتاده، این شکستها درس زیادی در طول زندگی حرفهایام به من دادند.
مذهب و اعتقادات
همیشه درباره اعتقاداتم حرف زدهام. این صحبتها را هم در ملأ عام انجام دادهام، چون کاکا شخصی با کاکا حرفهای تفاوتی ندارد. اعتقادات برای من اهمیت زیادی دارد. برای من مهم است که آدمها حس کنند این کاکایی که اینجا نشسته دارد حرف میزند همان کاکایی است که در زمین مسابقه بازی میکند. البته از من همیشه بابت اینکه اعتقاداتم را بیان کردهام انتقاد هم شده است ولی این تصمیمی بوده که خودم گرفتهام پس نباید نگران این انتقادات باشم.
خواندن روزنامهها
بد است آدم روزنامه را بردارد و ببیند که آنجا از او انتقاد شده است. بازیکنان فوتبال در حینی که بزرگ میشوند به این فکر میکنند که خبرنگاران خائن هستند. روزی که من فهمیدم یک خبرنگار میتواند دوست من باشد روز رهاییام بود. غالباً آن انتقاداتی که تو را نشانه میرود و از همه بیشتر ناراحتت میکند همان انتقاداتی است که اساساً درست است. خب این قضیه یک روی دیگر هم دارد که خبرِ دروغ است. این دیگر شما را خیلی بیشتر به هم میریزد. من این نوع تجربه را زمانی که در مادرید بودم به دست آوردم.
رئالمادرید
قبل از اینکه به آن تیم بروم به یقین رسیده بودم انتخاب خوبی است هرچند بعداً شرایط آنطور که میخواستم نشد. این روزها که به آن داستان فکر میکنم میگویم بهتر بود زمانی که میخواستم تصمیمی بگیرم بیشتر فکر میکردم ولی خب میخواستم مرز و محدودیتهایم را کنار بزنم و بیشتر بروم. فصل ۲۰۱۴-۲۰۱۳ بود که آنچلوتی سرمربی شد و فلورنتینو پرس گفته بود بازیکنان قدیمی باشگاه حفظ شوند. همزمان خب بازیکنان تازهای هم که برای باشگاه خریداری شده بودند از راه رسیدند. آنچلوتی من را کنار کشید و خیلی صادقانه حرف زد. او به من گفت: «ببین رئیس از ما خواسته امسال با چنین استراتژیای پیش برویم». من به او گفتم: «آقا من باید هر طور شده بازی کنم، چون میخواهم در جام جهانی ۲۰۱۴ حضور داشته باشم». اینطور شد که بهترین گزینه برای من رفتن از رئالمادرید بود.
ناکامی در رئال
دلیل اولش مصدومیت بود. همان سال اول من ۶ ماه مشکل مصدومیت داشتم. بعد من فشار آوردم تا به جام جهانی برسم. در اردوی تیم ملی برزیل همه معاینات را دقیقاً انجام میدادم. بعد از جام زانویم را عمل کردم و دوباره ۶ ماه دور شدم. وقتی برگشتم مورینیو سرمربی بود. مشکل من با رئالمادرید این بود که نتوانستم به طور متوالی و مداوم برای این تیم بازی کنم. اول که مصدومیت بود و بعد هم انتخاب سرمربی باشگاه. سه سال تلاش کردم تا نظر مورینیو را جلب کنم که میتوانم بیشتر از این در ترکیب باشم ولی خب، انتخابهای او دیگر دست من نبود. سعی کردم با این حال یک ورزشکار فوقحرفهای نشان دهم.
بد است آدم روزنامه را بردارد و ببیند که آنجا از او انتقاد شده است. بازیکنان فوتبال در حینی که بزرگ میشوند به این فکر میکنند که خبرنگاران خائن هستند. روزی که من فهمیدم یک خبرنگار میتواند دوست من باشد روز رهاییام بود. غالباً آن انتقاداتی که تو را نشانه میرود و از همه بیشتر ناراحتت میکند همان انتقاداتی است که اساساً درست است. خب این قضیه یک روی دیگر هم دارد که خبرِ دروغ است. این دیگر شما را خیلی بیشتر به هم میریزد. من این نوع تجربه را زمانی که در مادرید بودم به دست آوردم.
رئالمادرید
قبل از اینکه به آن تیم بروم به یقین رسیده بودم انتخاب خوبی است هرچند بعداً شرایط آنطور که میخواستم نشد. این روزها که به آن داستان فکر میکنم میگویم بهتر بود زمانی که میخواستم تصمیمی بگیرم بیشتر فکر میکردم ولی خب میخواستم مرز و محدودیتهایم را کنار بزنم و بیشتر بروم. فصل ۲۰۱۴-۲۰۱۳ بود که آنچلوتی سرمربی شد و فلورنتینو پرس گفته بود بازیکنان قدیمی باشگاه حفظ شوند. همزمان خب بازیکنان تازهای هم که برای باشگاه خریداری شده بودند از راه رسیدند. آنچلوتی من را کنار کشید و خیلی صادقانه حرف زد. او به من گفت: «ببین رئیس از ما خواسته امسال با چنین استراتژیای پیش برویم». من به او گفتم: «آقا من باید هر طور شده بازی کنم، چون میخواهم در جام جهانی ۲۰۱۴ حضور داشته باشم». اینطور شد که بهترین گزینه برای من رفتن از رئالمادرید بود.
ناکامی در رئال
دلیل اولش مصدومیت بود. همان سال اول من ۶ ماه مشکل مصدومیت داشتم. بعد من فشار آوردم تا به جام جهانی برسم. در اردوی تیم ملی برزیل همه معاینات را دقیقاً انجام میدادم. بعد از جام زانویم را عمل کردم و دوباره ۶ ماه دور شدم. وقتی برگشتم مورینیو سرمربی بود. مشکل من با رئالمادرید این بود که نتوانستم به طور متوالی و مداوم برای این تیم بازی کنم. اول که مصدومیت بود و بعد هم انتخاب سرمربی باشگاه. سه سال تلاش کردم تا نظر مورینیو را جلب کنم که میتوانم بیشتر از این در ترکیب باشم ولی خب، انتخابهای او دیگر دست من نبود. سعی کردم با این حال یک ورزشکار فوقحرفهای نشان دهم.
ارتباط با مورینیو
اصلاً مشکلی نیست. اخیراً من به منچستر رفتم و او هم در هتلی بود که ما اقامت داشتیم. آنجا دو ساعتی با هم حرف زدیم. خیلی وقتها در رئالمادرید با هم تفاهم نداشتیم، چون من فکر میکردم میتوانم بازی کنم و او چنین فکری نمیکرد ولی خب این عدم تفاهم با یکدیگر در چارچوب احترام بود. مشکلی که من با او داشتم سر انتخابهایش بود. در آن زمانها انتخابهایی داشت که من خوشم نمیآمد ولی خب او تیم را قهرمان اسپانیا کرد و بعد هم به نیمهنهایی لیگ قهرمانان برد؛ حالا اینکه دیگر لیگ قهرمانان را نبرد خارج از بحث است.
کریستیانو رونالدو
کریستیانو واقعاً پسر فوق العادهای است. او حواسش به همه است. انگار همه را درک میکند چه آنهایی که در رختکن بودند و چه آنهایی که برای باشگاه کار میکردند. پسر فوق العادهای است. ما برای تمرینات پیشفصل به لسآنجلس رفته بودیم و او از یک نفر خواست ۱۵ گوشی موبایل بخرد و بین بچههایی که برای باشگاه کار میکنند تقسیم کند. او روز به روز بیشتر بشر بودنش را نشان میداد. به من هم کمک زیادی کرد، هر باری که مصاحبه میکرد سعی میکرد در آن گفتگوها به من کمک کند و انگیزه بدهد. بچههای تیم میدیدند که من چقدر ازخودگذشتگی میکردم تا بتوانم بازی کنم. هیچ وقت با هیچ بازیکنی مشکلی نداشتم. در تمام دوران حرفهایام هیچ مشکلی با کسی نداشتهام.
آینده
فعلاً که بیرون از گود نشستهام. اولین برنامهام این است که مدیر ورزشی شوم پس خودم را برایش آماده میکنم. میخواهم در بقیه زمینهها هم فوتبال را بهتر بشناسم. فعلاً که درسهای مربوط به علوم ورزشی را در آمریکا میخوانم. امیدوارم ورزش در بقیه زمینهها هم گسترده شود؛ زمینههای مالی و مارکتینگ هم میمانند که باید آنها را هم یاد بگیرم. اینکه بخواهم مربی شوم فعلاً اولویتم نیست ولی برای دو، سه سال آینده این موضوع را رد نمیکنم.
اصلاً مشکلی نیست. اخیراً من به منچستر رفتم و او هم در هتلی بود که ما اقامت داشتیم. آنجا دو ساعتی با هم حرف زدیم. خیلی وقتها در رئالمادرید با هم تفاهم نداشتیم، چون من فکر میکردم میتوانم بازی کنم و او چنین فکری نمیکرد ولی خب این عدم تفاهم با یکدیگر در چارچوب احترام بود. مشکلی که من با او داشتم سر انتخابهایش بود. در آن زمانها انتخابهایی داشت که من خوشم نمیآمد ولی خب او تیم را قهرمان اسپانیا کرد و بعد هم به نیمهنهایی لیگ قهرمانان برد؛ حالا اینکه دیگر لیگ قهرمانان را نبرد خارج از بحث است.
کریستیانو رونالدو
کریستیانو واقعاً پسر فوق العادهای است. او حواسش به همه است. انگار همه را درک میکند چه آنهایی که در رختکن بودند و چه آنهایی که برای باشگاه کار میکردند. پسر فوق العادهای است. ما برای تمرینات پیشفصل به لسآنجلس رفته بودیم و او از یک نفر خواست ۱۵ گوشی موبایل بخرد و بین بچههایی که برای باشگاه کار میکنند تقسیم کند. او روز به روز بیشتر بشر بودنش را نشان میداد. به من هم کمک زیادی کرد، هر باری که مصاحبه میکرد سعی میکرد در آن گفتگوها به من کمک کند و انگیزه بدهد. بچههای تیم میدیدند که من چقدر ازخودگذشتگی میکردم تا بتوانم بازی کنم. هیچ وقت با هیچ بازیکنی مشکلی نداشتم. در تمام دوران حرفهایام هیچ مشکلی با کسی نداشتهام.
آینده
فعلاً که بیرون از گود نشستهام. اولین برنامهام این است که مدیر ورزشی شوم پس خودم را برایش آماده میکنم. میخواهم در بقیه زمینهها هم فوتبال را بهتر بشناسم. فعلاً که درسهای مربوط به علوم ورزشی را در آمریکا میخوانم. امیدوارم ورزش در بقیه زمینهها هم گسترده شود؛ زمینههای مالی و مارکتینگ هم میمانند که باید آنها را هم یاد بگیرم. اینکه بخواهم مربی شوم فعلاً اولویتم نیست ولی برای دو، سه سال آینده این موضوع را رد نمیکنم.