نظرسنجی

نتیجه بازی استقلال - شمس‌آذر قزوین؟
۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

مهران بیرامی به خبرورزشی گفت: خیلی‌ها فکر می‌کردند زود این ورزش را ترک خواهم کرد.

به گزارش خبرورزشی، شهریور سال ۸۷ و هنگام موتورسواری لاستیک موتورش ترکید و زمین خورد و راهی بیمارستان شد و وقتی بعد از دو هفته به هوش آمد، متوجه این واقعیت شد که دست راستش را از بالای بازو از دست داده است، اما او قوی‌تر از آن بود که بخواهد ناامید شده و خللی در زندگی عادی‌اش به وجود بیاید.
مهران بیرامی که قبل از این اتفاق به صورت تفریحی ورزش می‌کرد، بعد از این حادثه و زمانی که حالش اندکی بهتر شد و ایام دوباره به کام او برگشت، راهی باشگاه بدنسازی شد تا ثابت کند می‌تواند با آن شرایط خاص هم کار‌های بزرگ انجام دهد. کار‌های بزرگی که حالا به واسطه آن‌ها مهران به یکی از خوب‌های پرورش اندام بدل شده است. ورزشکار شایسته‌ای که خیلی‌ها به واسطه اراده مثال‌زدنی‌اش او را تحسین می‌کنند.
* موافق هستید از معرفی خودتان شروع کنید؟
بله، مهران بیرامی، بچه شرق تهران و الان هم نزدیک ۱۰ سال است که دارم پرورش اندام کار می‌کنم.
* چقدر زمان برد تا با این اتفاق ناگوار کنار آمدید؟
وقتی این اتفاق برای من افتاد و من به هوش آمدم، تا چند روز حرکتی نداشتم، اما برای نخستین بار وقتی خواستم از جا بلند شوم، احساس کردم سمت راست بدنم سبک شده و همان موقع بود که فهمیدم چه اتفاقی برایم افتاده است، اما اینکه چگونه با این اتفاق کنار آمدم، باید بگویم خیلی زود و سریع و آن‌قدر سریع که باورش برای خیلی‌ها سخت بود.
* چقدر سریع و زود؟
در کمتر از یک دقیقه، باور کنید در این مدت زمان بود که همه ۱۹ سال زندگی‌ام مانند یک فیلم مستند از جلوی چشمانم رد شد. در آن شرایط به خودم دلداری داده و گفتم: مهران، تو ۱۹ سال از خدا عمر گرفته و در این ۱۹ سال هم بهترین زندگی را داشته‌ای. پس با خودت عهد کن که تا آخر عمر در هر شرایطی تلاش کنی تا باز بهترین زندگی را داشته باشی.
* چه شد که سراغ ورزش بدنسازی آمدید؟
در آن شرایط سخت که باورش برای خیلی‌ها غیرممکن بود، تصمیم گرفتم مانند همه افراد عادی یک ورزش سنگین را انتخاب کنم و به همین علت هم سراغ ورزش پرورش اندام آمدم و کارم را شروع کردم.
* چگونه با نگاه‌های سنگین مردم در باشگاه کنار آمدید؟
باور کنید روز‌های اول آن‌قدر نگاه مردم سنگین بود که اگر قول و قرارهایم با خودم و با خدا نبود، برمی‌گشتم، اما ماجرا برای من فرق داشت. شاید باورش سخت باشد، اما هر قدر این نگاه‌ها سنگین‌تر می‌شد، اراده من نیز قوی‌تر می‌شد و عاملی می‌شد برای حضور باانگیزه‌تر من در باشگاه و این رشته!
* چقدر زمان برد تا مردم شما را به عنوان یک ورزشکار حرفه‌ای در این رشته بپذیرند؟
خیلی‌ها فکر می‌کردند زود این ورزش را ترک خواهم کرد. اطرافیانم بدون آن‌که چیزی به من بگویند، روزشماری می‌کردند که خسته و دلزده شده و ورزش را کنار بگذارم، اما این اتفاق هرگز نیفتاد و روز به روز انگیزه من برای ورزش کردن بیشتر شد.
* شرایط امروز شما چگونه است؟
خدا را شکر، خیلی‌ها این روز‌ها نگاه‌شان به من یک نگاه تحسین‌برانگیز است. خیلی‌ها هم نه، شاید گفتن این مطلب درست نباشد، اما خیلی‌ها هم با دید حسادت به من نگاه می‌کنند به‌خصوص آن‌هایی که روز‌های آغازین منتظر بودند زود از این رشته بروم. البته این را هم بگویم که خیلی‌ها هم نگاه‌شان به من یک نگاه رقابت‌گونه است و دوست دارند با من رقابت کرده و از من جلو بزنند!
* چه کسانی به شما در این ورزش حسادت می‌کنند؟
همان‌هایی که روز‌های اول فکرش را هم نمی‌کردند که من در این رشته دوام بیاورم. همان‌هایی که امروز می‌بینند با یک دست از آن‌ها پیشی گرفته‌ام. من نگاه آن‌ها را کاملاً حس می‌کنم. اما خدا را شکر وضعیت کنونی من باعث شده یکسری دوستان جدید و خوب پیدا کنم. البته این را هم بگویم که متأسفانه و یا شاید خوشبختانه یکسری از دوستان سابق خود را نیز از دست داده‌ام. آن‌ها دیگر با من رفت و آمد نمی‌کنند و دلیل آن هم حسادت آنهاست.
* آیا ورزشکاری را با شرایط خودتان در جهان می‌شناسید؟
بله، یک ورزشکار فرانسوی هست که ایشان هم مانند من دست راست ندارند و صاحب چندین عنوان قهرمانی هستند. البته سن ایشان خیلی از من بیشتر است و من خیلی دوست دارم ایشان را از نزدیک ببینم.
بیرامی: امروز دنیا به کام من است!
* گویا از شرایط امروز خودتان خیلی راضی هستید، این‌طور نیست؟
دقیقاً همین‌طور است که شما می‌گویید. باور کنید خداوند با این حکمتی که برای من در نظر گرفت، باعث شد مسیر زندگی من به سمت و سویی برود که امروز خانواده‌ام، دوستانم و جامعه‌ام به من افتخار می‌کنند. شاید من با دو دست هیچ توفیقی به دست نمی‌آوردم، اما امروز با یک دست یک ورزشکار موفق هستم. شغل خوبی دارم و از آن کسب درآمد می‌کنم. زندگی و دوستان خوبی دارم. خداوند یک دست من را گرفت و به جای آن به من عزت، شهرت، محبوبیت، زندگی سالم، دوستان خوب و خیلی چیز‌های دیگر داد. چیز‌هایی که ارزش معنوی و مادی آن‌ها از یک دست خیلی خیلی بیشتر است. امروز دنیا به کام من است. حالم خوب است و یک شرایط ایده‌آل دارم تا جایی که رونی کلمن اسطوره‌ای از من خواست با او عکس بگیرم.
* هنوز هم موتورسواری می‌کنید؟
بله، الان یک موتور دارم که پسر صاحب‌کارم به من هدیه داده است. گاز این موتور را از سمت راست به سمت چپ آورده‌ام و به راحتی هرچه تمام‌تر موتورسواری می‌کنم.
* فوتبالی هم هستید؟
بله، خیلی زیاد.
* طرفدار کدام‌یک از تیم‌های سرخابی هستید؟
بنویسید من یک پرسپولیسی دوآتشه هستم. البته این را هم بگویم که من قبلاً یک پرسپولیسی عادی بودم، اما به خاطر دوستی با جواد کاظمیان که پرسپولیسی بود، بیشتر و بیشتر عاشق پرسپولیس شدم.
* جام ملت‌ها را تماشا می‌کنید؟
مطمئن باشید، تا جایی که بتوانم و وقت آن را داشته باشم، بازی‌های آن را تماشا خواهم کرد.
* نتایج روز‌های آغازین جام ملت‌ها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
من اعتقاد دارم جام ملت‌های این دوره جام شگفتی‌هاست. آخر چه کسی فکرش را می‌کرد که اردن، استرالیا را شکست دهد یا هند ۴ گل به تایلند بزند یا سوریه با فلسطین به نتیجه مساوی برسد و خیلی از نتایج دیگری که نشان از پیشرفت فوتبال نزد تیم‌های آسیایی دارد؟
*تیم ایران را مقابل یمن چگونه دیدید؟
همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد، بچه‌های ما یک بازی آسان را مقابل یمن برگزار کردند و زیاد هم به خود فشار نیاوردند، چون آن‌ها در آینده باید با تیم‌های به ظاهر قدرتمند آسیا روبه‌رو شوند. در یک کلام باید بگویم پیروزی تیم ملی ایران در دیدار با یمن و حتی با تیم‌های ویتنام و عراق از قبل قابل پیش‌بینی بوده و هست.
* شانس کدام تیم را برای قهرمانی بیشتر از تیم‌های دیگر می‌دانید؟
من دوست دارم تیم ملی ایران به مقام قهرمانی مسابقات برسد، اما به دور از احساس، من شانس تیم‌های ایران، کره جنوبی و ژاپن و استرالیا را برای قهرمانی بیشتر از سایر تیم‌ها می‌دانم.

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرسنجی

نتیجه بازی استقلال - شمس‌آذر قزوین؟

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی