نمیدانم شاید این رفتارها و این مصاحبهها و این جنگ و دعواها و این جر و بحثها که خارج از ادب هم قرار گرفت و به توهینها هم انجامید برای ما که در ایران هستیم غیرطبیعی و غیرقابل قبول باشد.
هر چند که این جر و بحثها برای اولین بار هم نبودهاند، تا زمانی که ما یادمان میآید از جنگ و دعواهای مایلیکهن با علی دایی و وساطت بالادستیها برای بازگشت دایی به تیم ملی و پس از آنزمان حضور پورحیدری در تیم ملی و انگهایی که به او چسبیدهاند و بعدها ایویچ خدابیامرز و زمان مربیگری قلعهنوعی در تیم ملی و داستانهایی که برایش اتفاق افتاد و زمان مربیگری علی دایی در تیم ملی و آن دعواهای تکراری با مایلیکهن و... و... که به دادگاه و شکایتهای بیشمار انجامید.
و همه و همهای که برایمان عجیب و غیرقابل نبودند و نیستند...
همچنان که در تمامی کشورهای صاحب فوتبال دیگر، چنین درگیریها و اختلافنظرها و جر و بحثها آنقدر زیاد هستند که اگر ما وقت خودمان را به کنکاش در مورد آنها اختصاص دهیم صدها صفحه را باید به آنها اختصاص دهیم.
پس این جر و بحثها شاید برای عدهای غیرعادی باشند، شاید برای عدهای دیگر زشت قلمداد شوند و شاید برای عدهای دیگر دور از انتظار؛ اما فوتبال حرفهای چنین رفتارهایی را هم میطلبد... اینجا فوتبال حاکم است و در فوتبال هم نمیشود دنبال خالهبازی گشت و همه را با هم دوست کرد و با خوشی و خرمی زندگی کرد. اینجا هر کسی برای موفقیت خودش باید تلاش کند و آنقدر سنگاندازیهای بسیاری توسط عدهای صورت میگیرد که باید برای نجات یافتن از آنها دست به هر کاری زد یا در اصل بهتر است اینطور بگوییم که برای احقاق حق هر فردی باید تلاش کند و خودش را از اتهامهایی که بر او وارد میدارند نجات دهد.
پس زیاد به این جر و بحثها و رفتارهای به گفته خودتان غیرعادی و دور از انتظار واکنش نشان ندهید که اگر ما فوتبالی حرفهای میخواهیم به دور از احساس و دوستداشتنهای الکی و به دور از منطق باید این رفتارها را هم بپذیریم.
* ارسالی از محمود فخرالحاج