خبرورزشی/ کریم جمالی؛ پایان کار کیروش در تیم ملی فوتبال ایران، دقیقا مشابه پایان کار بیشتر روسا و مسئولان کشور بود. سیستمی که کارگزارانش را بهصورت غیرحرفهای کنار میگذارد و جایگزین را نیز به همین صورت روی کار میآورد.
یک) ساختار سیستم فوق به شکلی است که سرآغاز ماجرا و به بیانی، نطفه رویداد، در پشتپرده رخ میدهد و پس از مدتی ابزارهای لازم به کار گرفته میشوند تا بستر برای رویداد فراهم شود. ابزارها در نمود حقیقی، برخی رسانهها، دلالان و در حاشیهماندگان عرصه را شامل میشود و پس از مهیا شدن شرایط، در زمان مُقدر شده، آن شخص سر از تخم برون آورده و معرفی میشود. برای این رویه و سیستمکار، مثالهای متعددی میتوان برشمرد؛ از سیاست گرفته تا فرهنگ و اقتصاد و ورزش. شاید یکی از ویژگیها و کارکردهای مهم این سیستم، همین قابلیت اجرا در تمامی عرصهها و سطوح باشد.
دو) هر چند شاید «بازی» بودن اتفاق در هر دو حالت (اخلاقی - حرفهای و غیرحرفهای) محرز باشد، اما ما ایرانیها ترجیحمان به بازی در پشت پرده است. شخصیت فردیمان نیز اغلب همین سیستم دارد و به صداقت و «رو بازیکردن» عادت نداریم. از این روست که همواره بر این باوریم، پشتپرده اتفاقاتی در حال وقوع است. با این حال، بدون اینکه اطلاعی از نطفه و فرآیند داشته باشیم، صرفاً منتظر شکستهشدن تخممرغ هستیم تا آن فرد بیرون آید و بالای سر بَریم و هر زمان که نقشش در بازی به اتمام رسید یا نقش تعیینشده را بهخوبی اجرا نکرد، چنان سر ببُریم و کباب کنیم که اثری از وی به جا نماند. اپیدمی خوشاستقبال و بد بدرقه بودن نیز یکی از مراحل همین سیستم است.
سه) بارزترین نمونه و کارکرد سیستم فوق، همین موضوع پایان کار کیروش در تیمملی است. مربی با سابقهای که هشت سال قبل به صورت شگفتانگیزی از ایران سر در آورد و سکان هدایت کِشتی طوفانزده تیم ملی فوتبال را بر عهده گرفت. فعالیتی که نطفه و فرآیند توافق هنوز هم مشخص نیست، ولی برنامه ابزارها (رسانههای خاص، دلالان و ...) برای بهثمرنشستن این انتخاب و کمک به اجرای نقش کیروش در این بازی تعیین شده بود. تشریح تامین منافع عاملان سیستم و بهرهبرداری از بازی، در مجال این مطلب نمیگنجد.
چهار) علی ایحال کیروش با اتکای به دانش و تجربه حرفهای خود کار را پیش برد و تیم ملی را به نقطه ثبات و آرامش رساند. ایراد و مشکل کار از آنجایی آغاز شد که نقشه راه ترسیمشده از جانب کیروش با برنامه سیستم همخوانی نداشت. به بیانی، کیروش خارج از نقش تعیینشده بازی کرد و منافع مدیران به خطر افتاد. نطفه اختلاف از همینجا شکل گرفت و سیستم، برنامه تغییر را به اجرا در آورد. اما اِعمال این سیستم بر روی فردی همچون کیروش که تجربهای بینالمللی و حرفهای دارد، به این راحتیها نبود. حاشیهها و تنشهای چند سال اخیر سرمربی تیمملی با افراد مختلف نیز ناشی از تبعات این مشکل است. نرمافزار کیروش با برنامه و نقش مدنظر سیستم همخوانی نداشت و چاره جز حذف آن نبود.
پنج) بیان واضحتر موضوع به نقل از محمد دادکان (رئیس سابق فدراسیون فوتبال): «مشخص بود که صداوسیما و وزارت ورزش، چه برنده و چه بازنده، به دنبال حذف کیروش از فوتبال ایران بودند. یکسری از آدمهایی که الان ظاهر شدند و دم از مدیریت و مربیگری میزنند، افرادی هستند که به دنبال جایگاه برای خودشان هستند و به فکر خدمت به فوتبال ایران نیستند. قبل از جام جهانی ۲۰۰۶ به من هم فشار آوردند که برانکو را برکنار کنم، ولی من این کار را نکردم. در مقطع کنونی نیز حذف کیروش به نفع فوتبال ما نیست.» منبع: روزنامه خبر ورزشی - ۹ بهمن ۹۷
نکته جالب توجهی که میتوان به اظهارات فوق افزود، آن است که چندی بعد از امتناع دادکان از اجرای دستور سیستم، خود وی نیز به همراه برانکو حذف شد.
شش) میتوان چنین نتیجه گرفت که سیستم مدیریتی کشور ما برای انجام ماموریتهای بزرگ و کار با افراد بزرگی همچون کیروش ناتوان است. به بیان کامپیوتری، سیستم موجود ما برای نصب و اجرای نرمافزارهای قوی جوابگو نیست و باید به سختافزار و سیستمعامل (مدیران) بهروز، مجهز شویم. از این به بعد توصیه میشود در مذاکره با مربیان بزرگِ در صف ایستاده (!) نظیر زیدان و مورینیو، قابلیتها و سختافزارهای موجودمان را با معیارهای این افراد مطابقت دهند تا سیستم در میانه کار هنگ نکند.