تفاوت اساسی کیروش و ویلموتس چند نکته بااهمیت است:
یک اینکه کیروش یک مربی درجه یک و پر از تجربه گرانبها بود و هست؛ فوتبال جهان او را به عنوان مربی و کارشناس با اطلاعات فراوان و مسلط بر جزئیات و آنالیز حریف میشناخت و در عمل یک روانشناس عالی در فوتبال بود. حتی درباره فوتبال قاره آسیا با شناحت کامل از حریف، همیشه میدانست چه ترکیبی را با چه بازیکنانی مقابل حریف با هر نامی که باشد، ارنج کند.
دو اینکه او یک ایرانی به تمام معنی و در کارش مصصم و جدی بود و پشت کار و صداقت داشت و همیشه نگران بود تا برنامههایش و امکانات مناسب برای تیم ملی به خوبی به اجرا دربیاید؛ که متاسفانه مسئولین فدراسیون و وزارت ورزش در هشت سال او را نه فقط همراهی نکردند بلکه به عناوین مختلف زیر پای او را خالی هم کردند. برای اینکه کیروش حقیقت و نابههنجاریهای فراوان و مشکلات اساسی و زیربنایی و ساختاری فوتبال ایران و مستقل نبودن فدراسیون و وابستگی شدیدش به وزارت ورزش و دخالتهای بیجای وزارت در کار تیم ملی را به صراحت و رک بیان میکرد که این دلایل اصلی بودند که در نهایت آقایان مسؤل ورزش بعد از هشت سال کار پرتلاش ریشهای و اصولی کیروش و ساخت یک تیم مقتدر با وجود تمام این مشکلاتی که در کشورهای دیگر حل شده به حساب میآید و بدیهی هستند، او را از ایران راندند زیرا طاقت و تحمل شنیدن این حقایق تلخ فوتبال ایران را نداشتند و هنوز هم ندارند.
جناب ویلموتس هیچ کدام از این صفات را ندارد؛ از دیدگاه فلسفه و دانش فوتبالی تفکرات ویلموتس بهعنوان یک مربی فوتبال شباهت زیادی به بازیهای فانتزی دارد که در دنیای واقعی فوتبال چه در آسیا و یا هر جای دیگر کارگشا نخواهد بود؛ بهخصوص در بازیهای رسمی و نتایج مطلوبی که هر مربی موفقی باید داشته باشد.. چه با فلسفه یک بازی هجومی، بدون برنامه مشخص و بدون ساختار تیمی و داشتن یک برنامه و همدلی با یازده نفر به عنوان یک تیم متحد، و چه با فلسفه تدافعی، بدون برنامه و یک تیم از همپاشیده بدون هماهنگی لازم و دلبخواه بازی کردن مدافعین در کار و وظایف و مسؤلیت دفاعی خود و بدون برنامه مشخص تاکتیکی از یازده نفر بازیکن منتخب در زمین... هیجکدام از نکات مهم این دوحالت در این دو فلسفه فوتبالی ممکن و رایج در جهان در بازی تیم ایران مقابل بحرین مشاهده نمیشد با وجود اینکه تمام این بازیکنان همان بازیکنانی بودند که کیروش از آنها در بازیهای مختلف و با یک برنامه دقیق و هدفدار و بهعنوان یک تیم واحد و واحد با موفقیت استفاده میکرد.
تفاوت مهم و اساسی دیگر بین این دو مربی آنکه ویلموتس به هر علتی، یک مربی اطاعتپذیر بدون چون و چرا و دلبخواه و گوشبهفرمان مسؤلین است و کیروش برعکس کاملا استوار و پایدار و جدی بر اصول خود و صادق در کار خود برای پیشرفت فوتبال ایران بود که متاسفانه ویلموتس ثمره و نهال هشت ساله کار کیروش را با سهلانگاری و کمی با غرور کاذب خود، «ما همیشه یک فوتبال هجومی بازی میکنیم»، به تضعیف کرد انگار بازی فوتبال در سطح جهانی یک بازی مینیگلف! است.
همراه با ملت ایران همگی امیدواریم که نتایج واقعی کار ویلموتس با تیم ملی ایران مانند نتایج کار شش ماهه ایشان در یک کشور آفریقایی و با آن تیم ملی عالی آن کشور نباشد و ایران را هم بهزودی و بعد از شش ماه ترک نکند و در کل برای تیم ملی ایران و ایشان آرزوی موفقیت داریم.
* ارسالی از: ایرانزمین