خبرورزشی/ مهدی همدانی: ناصرخان در مستطیل سبز بزرگ بود، ولی بزرگیاش را نه داخل زمین چمن بلکه روی سکوها و داخل خانوادهها به دست آورد. حجازی محبوب شد، چون برای محبوبیت کسی را نفروخت و پول خرج سکوها نکرد. ناصرخان بزرگ شد، چون برای بزرگ شدن کسی را کوچک نکرد. حجازی اسطوره شد، چون برخلاف فوتبال ما رسم اسطورهسوزی را ادا نکرد. ناصرخان بلند شد، چون برای بلند شدن، زیر پای کسی را خالی نکرد و البته گاهی اوقات هم بازی خورد، چون قواعد بازی بیرون از زمین را بلد نبود. حجازی در فوتبال ما به حقش نرسید، چون هیچوقت هواشناس خوبی نبود و نتوانست برای منافعش خود را در مسیر وزش باد قرار بدهد.
امروز ۸ سال از آن روز تلخ که تلفنمان زنگ خورد، گوشمان سوت کشید و همه خاطراتت جلو چشمانمان رژه رفت، میگذرد و در این ایام خیلیها برایت مدیحهسرایی کردهاند. چه افسوس آنهایی که در هنگام حیات تو به جای اینکه کنارت باشند، مقابلت بودند، طوری مصنوعی تعریفت را میکنند که گویی هیچ ضعفی نداشتی حال آنکه اتفاقاً ناصر حجازی با همه نقاط ضعف و قوتش بزرگ شد و به رغم همه اشتباهاتش، محبوب.
به بهانه سالگردت، بد ندیدیم تو را در ۵ قاب ببینیم. قابهایی که کمتر دیده و به آن توجه کردهایم. با دیدن این قابها بازهم یادت میکنیم و یادمان میافتد که دلمان برایت تنگ میشود اسطوره.
قاب اول
مرد شماره یک پیونگیانگ
اولین قابی که پدرانمان از حجازی به خاطر دارند، مربوط به ابتدای دهه ۵۰ است. جدال انتخابی مقابل کرهشمالی در پیونگیانگ برای رسیدن به المپیک مونیخ. همان دیداری که قرار بود عصر برگزار شود، اما صبح زود به ملیپوشان ما خبر دادند چه نشستهاید که مسابقه قرار است ۴ ساعت زودتر سوت بخورد! ناصرخان در آن بازی مرد شماره یک تیم ملی بود و فردای آن روز قهرمان فوتبال ایران قلمداد شد. تیم ملی به تساوی بدون گل رسید و در نهایت به المپیک صعود کرد، اما اگر درخشش ناصرخان نبود قطعاً با چند گل مغلوب میشدیم.
صخره حجازی
خرداد سال ۵۲ هم برای حجازی ماه جذابی بود. تقابل استقلال (تاج) و پرسپولیس در لیگ تخت جمشید، دیداری که استقلال گل زد و پرسپولیس کلی حمله کرد، ولی هرچه زد، مهار شد. سرخها میغریدند، اما صدایشان در غرش گلر آبیها به جایی نمیرسید. پرسپولیسیها میزدند و گلر تاج میگرفت. آنقدر گرفت که سرانجام بازی با همان یک گل به سود آبیها تمام شد و جراید، فردای آن روز نوشتند؛ «پرسپولیس پشت صخره حجازی».
خیلیها آن بازی را بهترین نمایش ناصرخان در تاریخ شهرآوردها به عنوان بازیکن تلقی میکنند.
پیروز غمگین
داستان مربیگری ناصر حجازی و مطرح شدن او در این پست در فوتبال ایران از سال ۶۷ شروع شد. همان سالی که ناصرخان دور از وطن بود و هدایت محمدان بنگلادش را برعهده داشت. محمدان در جام باشگاههای آسیا حضور داشت و از قضا حریف پرسپولیس شد. مسابقهای که در خارج از ایران با برتری ۲ بر یک نماینده بنگلادش تمام شد تا پرسپولیس اولین شکست آسیایی خود را متحمل شود. همان دیداری که علی پروین به خاطر اختلاف با مدیران وقت پرسپولیس به طور مقطعی عزل شده بود. بیژن طاهری یکی از بازیکنان آن زمان محمدان در مورد مسابقه فوق به نکته جالبی اشاره کرده و میگوید: در رختکن همه خوشحال بودند، ولی حجازی یک گوشه نشسته بود و حرف نمیزد. رفتم کنارش و گفتم: ناصرخان، شما سرمربی تیمی هستی که پرسپولیس را برده آنوقت یک گوشه نشستی و شادی نمیکنی؟ به من در جواب گفت: بیژن از برد تیمم خوشحالم، ولی به عنوان یک ایرانی از باخت تیم باشگاهی کشورم ناراحتم.
اخراج به جرم نایبقهرمانی
در اردیبهشت سال ۷۸ استقلال نایبقهرمان جام باشگاههای آسیا شد و با ناکامی ۲ بر یک مقابل جوبیلوایواتا در ورزشگاه آزادی نتوانست کاپ قهرمانی را بالای سر ببرد. این نتیجه الان برای هر تیم ایرانی بسیار ایدهآل محسوب میشود، ولی حجازی در آن سال به جرم نایبقهرمانی در آسیا از استقلال اخراج شد! البته شاید هم جو ایجاد شده پس از شکست مقابل حریف ژاپنی مدیران باشگاه را وادار کرد تا ۱۰ روز پس از آن هنگامی که تیم در جدالی بسیار مشکوک با حساب ۴ بر ۳ به سایپا باخت، عذر ناصرخان را بخواهند.
برد نوبرانه
... و بالاخره اینکه به بهانه لیگ قهرمانان آسیا بد نیست نگاهی هم به اولین برد استقلال مقابل الهلال عربستان بیندازیم. تقابلی در اسفند سال ۷۷ که شاگردان ناصر حجازی با حساب ۲ بر یک حریف مغرور سعودی را بردند و همه چیز برایشان شکل دیگری به خود گرفت. قبل از آن بازی عربستانیها مدعی بودند استقلال مقابل الهلال حتی شانس مساوی هم ندارد، ولی ناصرخان پس از پیروزی بر الهلال در کنفرانس مطبوعاتی ژست خاصی گرفت و گفت: استقلال تیم بزرگی است و پیروزی بر الهلال برای یک تیم بزرگ کار خیلی سختی نیست!
امروز ۸ سال از آن روز تلخ که تلفنمان زنگ خورد، گوشمان سوت کشید و همه خاطراتت جلو چشمانمان رژه رفت، میگذرد و در این ایام خیلیها برایت مدیحهسرایی کردهاند. چه افسوس آنهایی که در هنگام حیات تو به جای اینکه کنارت باشند، مقابلت بودند، طوری مصنوعی تعریفت را میکنند که گویی هیچ ضعفی نداشتی حال آنکه اتفاقاً ناصر حجازی با همه نقاط ضعف و قوتش بزرگ شد و به رغم همه اشتباهاتش، محبوب.
به بهانه سالگردت، بد ندیدیم تو را در ۵ قاب ببینیم. قابهایی که کمتر دیده و به آن توجه کردهایم. با دیدن این قابها بازهم یادت میکنیم و یادمان میافتد که دلمان برایت تنگ میشود اسطوره.
قاب اول
مرد شماره یک پیونگیانگ
اولین قابی که پدرانمان از حجازی به خاطر دارند، مربوط به ابتدای دهه ۵۰ است. جدال انتخابی مقابل کرهشمالی در پیونگیانگ برای رسیدن به المپیک مونیخ. همان دیداری که قرار بود عصر برگزار شود، اما صبح زود به ملیپوشان ما خبر دادند چه نشستهاید که مسابقه قرار است ۴ ساعت زودتر سوت بخورد! ناصرخان در آن بازی مرد شماره یک تیم ملی بود و فردای آن روز قهرمان فوتبال ایران قلمداد شد. تیم ملی به تساوی بدون گل رسید و در نهایت به المپیک صعود کرد، اما اگر درخشش ناصرخان نبود قطعاً با چند گل مغلوب میشدیم.
صخره حجازی
خرداد سال ۵۲ هم برای حجازی ماه جذابی بود. تقابل استقلال (تاج) و پرسپولیس در لیگ تخت جمشید، دیداری که استقلال گل زد و پرسپولیس کلی حمله کرد، ولی هرچه زد، مهار شد. سرخها میغریدند، اما صدایشان در غرش گلر آبیها به جایی نمیرسید. پرسپولیسیها میزدند و گلر تاج میگرفت. آنقدر گرفت که سرانجام بازی با همان یک گل به سود آبیها تمام شد و جراید، فردای آن روز نوشتند؛ «پرسپولیس پشت صخره حجازی».
خیلیها آن بازی را بهترین نمایش ناصرخان در تاریخ شهرآوردها به عنوان بازیکن تلقی میکنند.
پیروز غمگین
داستان مربیگری ناصر حجازی و مطرح شدن او در این پست در فوتبال ایران از سال ۶۷ شروع شد. همان سالی که ناصرخان دور از وطن بود و هدایت محمدان بنگلادش را برعهده داشت. محمدان در جام باشگاههای آسیا حضور داشت و از قضا حریف پرسپولیس شد. مسابقهای که در خارج از ایران با برتری ۲ بر یک نماینده بنگلادش تمام شد تا پرسپولیس اولین شکست آسیایی خود را متحمل شود. همان دیداری که علی پروین به خاطر اختلاف با مدیران وقت پرسپولیس به طور مقطعی عزل شده بود. بیژن طاهری یکی از بازیکنان آن زمان محمدان در مورد مسابقه فوق به نکته جالبی اشاره کرده و میگوید: در رختکن همه خوشحال بودند، ولی حجازی یک گوشه نشسته بود و حرف نمیزد. رفتم کنارش و گفتم: ناصرخان، شما سرمربی تیمی هستی که پرسپولیس را برده آنوقت یک گوشه نشستی و شادی نمیکنی؟ به من در جواب گفت: بیژن از برد تیمم خوشحالم، ولی به عنوان یک ایرانی از باخت تیم باشگاهی کشورم ناراحتم.
اخراج به جرم نایبقهرمانی
در اردیبهشت سال ۷۸ استقلال نایبقهرمان جام باشگاههای آسیا شد و با ناکامی ۲ بر یک مقابل جوبیلوایواتا در ورزشگاه آزادی نتوانست کاپ قهرمانی را بالای سر ببرد. این نتیجه الان برای هر تیم ایرانی بسیار ایدهآل محسوب میشود، ولی حجازی در آن سال به جرم نایبقهرمانی در آسیا از استقلال اخراج شد! البته شاید هم جو ایجاد شده پس از شکست مقابل حریف ژاپنی مدیران باشگاه را وادار کرد تا ۱۰ روز پس از آن هنگامی که تیم در جدالی بسیار مشکوک با حساب ۴ بر ۳ به سایپا باخت، عذر ناصرخان را بخواهند.
برد نوبرانه
... و بالاخره اینکه به بهانه لیگ قهرمانان آسیا بد نیست نگاهی هم به اولین برد استقلال مقابل الهلال عربستان بیندازیم. تقابلی در اسفند سال ۷۷ که شاگردان ناصر حجازی با حساب ۲ بر یک حریف مغرور سعودی را بردند و همه چیز برایشان شکل دیگری به خود گرفت. قبل از آن بازی عربستانیها مدعی بودند استقلال مقابل الهلال حتی شانس مساوی هم ندارد، ولی ناصرخان پس از پیروزی بر الهلال در کنفرانس مطبوعاتی ژست خاصی گرفت و گفت: استقلال تیم بزرگی است و پیروزی بر الهلال برای یک تیم بزرگ کار خیلی سختی نیست!