خبرورزشی/ کارن فیروزی؛ سال ۲۰۱۵ در مرحله یکچهارم نهایی رقابتهای رولان گروس شکست خورد و حذف شد؛ بعد از آن دیگر در فرانسه برای رقابت در دومین گرنداسلم فصل حاضر نشد تا همین امسال، راجر فدرر، پرافتخارترین تنیسباز مرد دنیا حالا بعد از سه سال غیبت، تصمیم گرفته دوباره روی زمینهای خاکی مبارزه کند و برای دومین قهرمانی اش در این تورنمنت مبارزه کند. با وجود اینکه ۲۰ گرنداسلم در کارنامه اش دارد ولی فقط یک بار توانسته قهرمان گرنداسلم فرانسه شود؛ آن هم سال ۲۰۰۹. راجر، اما پیش از شروع این رقابتها جایزه بهترین بازیکن جوانمرد تنیس به اسم «استیفن ادبرگ اسپورت منشیپ» را دریافت کرد. این هشتمین بار است که این جایزه جوانمردی به او میرسد؛ دلیلش هم ساده است: او به ندرت به داور اصلی اعتراض میکند و هر بار هم که حس کند داور خط روی خطای دید، اشتباهی به او پوئن داده، درخواست میکند امتیاز به نام رقیبش ثبت شود. همواره ارتباطش با تماشاگران خوب است و تقریباً به همه درخواستها برای امضا و گرفتن سلفی پاسخ مثبت میدهد. آیا راجر فدرر بینقص است؟ چطور او توانسته در طول این همه سال که زیر ذرهبین رسانهها بوده خودِ خودش باشد؟ اینها مواردی است که باعث شد مجله لوپاریزین در آستانه رولان گروس به سراغش برود و گفتوگوی تقریباً متفاوتی با او داشته باشد. در زیر خلاصهای از این گفتوگوی بلند را از نظر میگذرانید.
* وقتی دنبال کلمهای برای توصیف شما میگردند غالباً از شکوه و باکلاسی شما حرف میزنند... هم در زمین و هم بیرون از زمین تنیس! این کلمه چه حسی به شما میدهد؟
در ورزش معمولاً از کلماتی که صفت برتر و عالی به ورزشکار میدهند استفاده میشود و این موضوع را هم دوست دارند. حالا چه تو با یک لبخند از این کلمات پذیرایی کنی یا اینکه بگویی، نه، چنین چیزی نیست. من فکر میکنم این کلمه را به خاطر بکهندهای یکدستی هم که میزنم به من نسبت دادهاند، چون در این ورزش تنیسبازهای زیادی هستند که وقتی یکدستی بکهند میزنند باکلاس و باشکوه به نظر میرسند. خب حالا موفقیتهایی را که من به دستآوردهام هم به این موضوع اضافه میکنند و من را باشکوهترین تنیسباز معاصر معرفی میکنند! خب شاید دلیلش هم سبکی باشد که در این ورزش پیاده کردهام؛ هم درون زمین و هم بیرون زمین.
* یعنی از اینکه چنین چیزی دربارهتان میگویند خوشتان میآید؟
اگر مردم من را آدم باشکوه و باکلاسی میبینند به آن به چشم یک تعریف و تمجید نگاه میکنم، چون خودم همیشه سعی کردهام در این ورزش الگوی خوبی باشم؛ همزمان خواستهام پدری خوب، شوهری خوب و شهروند خوبی هم باشم و از طریق مؤسسه خیریهام به بقیه هم کمک کنم. همیشه خواستهام منبع الهام و انگیزه برای مردم باشم. اگر ما کلمه باشکوه را آنالیز کنیم عمق و ژرفای زیادی دارد. حالا در این عمق، من سهم خودم را خیلی کم و کوچک میبینم. فکر میکنم مردم من را به چشم پلی میبینند که بین بازی تنیس قدیمی و تنیس مدرن قرار گرفته است. انگار که من شاهدی بین نسلها هستم. خب این شانس را هم داشتهام که دوام زیادی در تنیس داشته باشم. من در رقابتهای رولان گروس ۲۰۰۹ در جدول تنیسبازها بودهام و حالا بعد از ۲۰ سال، هنوز هم در این رقابتها حاضر هستم.
* این ارتباطی که بین شما و هواداران تنیس در سراسر دنیا برقرار شده نمیتواند فقط به خاطر نتایجی باشد که گرفتهاید. این موضوع را چطور توضیح میدهید؟
قبلاً در تنیس خوششانس بودهام. این زندگی ورزشیام را شبیه زندگی یک موسیقیدان میبینم که میرود و دور دنیا تور میگذارد. ما هم هر سال همین کار را میکنیم. مردم همیشه این موضوع را دوست دارند که شما میروید و در تورنمنتی که در کشورشان برگزار میشود شرکت میکنید. پذیرایی کردن از من در سراسر دنیا آن هم به شیوهای که انگار من واقعاً شهروند همانجا هستم حسی فوقالعاده است؛ این همان چیزی است که نشان میدهد ورزش ما بینظیر است. مشخص است که این ارتباط با مخاطب و هوادار به من کمک زیادی میکند. از این گذشته من ورزشکاری هستم که بیشتر مصاحبه و صحبت با رسانهها را دارم؛ همین موضوع هم فرصتی میشود تا بیشتر با مردم، هواداران، اسپانسرها و مسئولان برگزاری تورنمنتها در ارتباط باشم. من مدت زیادی است که در سیستم هستم و الان همه را میشناسم. از طرفی مجبورم هر هفته در تمام طول سال تواناییهایم را در زمین نشان دهم. جایی برای پنهان شدن وجود ندارد. در تمام طول مسابقه دوربینهای تلویزیونی روی صورت تو هستند. حالا دیگر اینکه چقدر استعداد داشته باشی تا فیلم بازی کنی و نشان دهی مثلاً «چهره خونسرد و بیتفاوتی» داری اهمیت کمی دارد. مردم بالاخره چیزی که هستی را درک میکنند و میبینند.
* شما میگویید چهره «بیتفاوت و خونسرد» ندارید در حالی که از خودتان تصویر یک مرد آرام ساخته اید. چه چیزی میتوانید شما را از این حالت آرامتان بیرون بکشد؟
فقط چیزهایی که در ارتباط با بچههایم باشم. آنها بیشترین تست را روی من انجام میدهند! من هم خوب بلدم شرایط را پیشبینی کنم شاید به خاطر اینکه ورزشکار هستم. کم و بیش حس میکنم همیشه یکذره از نظر زمانی جلو هستم؛ البته تا وقتی که زمان را از دست بدهم و سورپرایز شوم! (میخندد) آنجاست که دیگر باید اعتراف کنم خبری از این چهره «خونسرد و آرام» که مدام بگوید «مشکلی نیست، مهم نیست» وجود ندارد. دقیقاً در ارتباط با بچههایم است که احساسات بر همه چیز غلبه میکند. پس اگر چیزی یا کسی من را از این حالت بیرون بیاورد فرزندانم هستند. وقتی آدم ۴ تا بچه دارد هیچوقت زمان مردهای وجود ندارد!
* راهکارتان برای اینکه آدم متواضعی باشید چیست؟
برای این کار هیچوقت نیازی به استراتژی خاصی نبوده. این موضوع در طول زندگی حرفهایام کاملاً به صورت طبیعی جریان داشته است. به محض اینکه سوار ماشین میشوم تا از ورزشگاه بیرون بروم، بازیکن بودن را پشت سر میگذارم. وقتی به خانه میرسم دیگر خودم را به عنوان یک بازیکن تنیس که فوق العاده شناختهشده است نمیبینم. من بلدم در مسابقه و زمین بازیکن باشم و آدم اهل مبارزهای باشم ولی به سرعت بلدم تعادلی بین این دو به وجود بیاورم.
* شاید به خاطر تأثیر زیاد زنان بر زندگی شما باشد...
(با خنده سؤال را قطع میکند) در واقع زنان خیلی زیاد! دور من را زنها پر کردهاند! ولی خب، شکایتی ندارم. عاشق این موضوع هستم. خواهرم، مادرم که تأثیر بسیار زیادی در زندگیام دارد و همسرم. بعد، دخترهای دوقلویم هم هستند. به خودم میگفتم دختران بیشتری میخواهم، چون اینقدر ناز و مهربان هستند که آدم دلش دوباره دوقلو میخواهد. هرچند که این دفعه، دوقلوهایمان پسر از آب درآمدند. همسرم میرکا، در طول زندگی حرفهایام از من حمایت بینظیری داشته است. آدم فوق العادهای است: بهترین مادر و بهترین همسر. خب بله، زنها تأثیر زیادی بر زندگی من گذاشتهاند و از آنها ممنونم.