به گزارش خبرورزشی ، رشید مظاهری پس از اتمام قراردادش با باشگاه ذوب آهن از این تیم جدا شد. مظاهری با انتشار متنی احساسی در صفحه اینستاگرامش از هواداران و مدیران باشگاه ذوب آهن تشکر کرد و نوشت:
من هیچ وقت توی زندگیم به خداحافظی فکر نکردم، چون معتقدم وقتی دنیا اینقدر کوچیکه که همیشه چشمامون توی چشم هم میافته چه لزومی داره که به همدیگه بگیم خداحافظ و از فردای اون روز هم دیگر همه چیز یادمون بره. نون و نمک یادمون بره، معرفت و رفاقت یادمون بره. روزای موفق و شیرینی که داشتیم و پا به پای هم دویدیم و خندیدیم و یه وقتایی هم اشکمون در اومد یادمون بره.
پس من هم لزومی نمیبینم الان از هوادارای ذوب آهن خداحافظی کنم! ممنون همه آنها هستم و دست تک تکشان را میبوسم که سالها روی سکوهای ورزشگاه فولادشهر ایستادند و من و تیم رو تشویق کردن. ذوبیها بدونن من تا عمر دارم قدردان تمام لطف و زحمتهای آنها هستم.
من شش سال است که با پیراهن ذوب در سطح اول فوتبال ایران بودم و حالا فکر میکنم اگه قراره هر دومون پیشرفت کنیم باید راهمون رو از هم جدا کنیم. من خوب میدونم اگه به تیم ملی رسیدم، اگه جام جهانی رفتم، اگه توی این سالها تونستم به افتخاراتی دست پیدا کنم تنها به خاطر ذوب آهن و هوادارانش، مربیان خوب و همبازیان وفادار و البته مدیر کاربلد به نام سعید آذری بود و برای همین تا دنیا دنیاست معرفت و رفاقت و نان و نمکشان یادم میماند.
پس من هم لزومی نمیبینم الان از هوادارای ذوب آهن خداحافظی کنم! ممنون همه آنها هستم و دست تک تکشان را میبوسم که سالها روی سکوهای ورزشگاه فولادشهر ایستادند و من و تیم رو تشویق کردن. ذوبیها بدونن من تا عمر دارم قدردان تمام لطف و زحمتهای آنها هستم.
من شش سال است که با پیراهن ذوب در سطح اول فوتبال ایران بودم و حالا فکر میکنم اگه قراره هر دومون پیشرفت کنیم باید راهمون رو از هم جدا کنیم. من خوب میدونم اگه به تیم ملی رسیدم، اگه جام جهانی رفتم، اگه توی این سالها تونستم به افتخاراتی دست پیدا کنم تنها به خاطر ذوب آهن و هوادارانش، مربیان خوب و همبازیان وفادار و البته مدیر کاربلد به نام سعید آذری بود و برای همین تا دنیا دنیاست معرفت و رفاقت و نان و نمکشان یادم میماند.
همه ادمای مهربونی که توی این سالها به من اظهار لطف دارند باید بدونن یه وقتایی توی زندگی پیش میاد که باید به یه همکاری پایان داد تا هر دو طرف بدون قرار گرفتن توی تعارف و رودربایستی، با سرعت بیشتری رو به جلو برن. بهرحال کسی از فردای خودش خبر نداره و من هم نمیدونم شاید یه روزی باز هم پیراهن سبز رنگم رو به تنم کنم و به شما بامعرفتا تعظیم کنم. پس فعلا وقت حلالیت طلبیدن از سبزقباهای وفادار روی سکوهای فولادشهر است. تا ببینیم چه میشود و خوشحالم از اینکه به هر جای ایران که میری میبینی اگه مرد باشی و دروغ توی ذاتت نباشه توی دل مردم قرار میگیری و واسه همین هم امیدوارم تا همیشه خداوند من رو از دروغ و دورویی دور بداره و همیشه بتونم بدون کلک، احساس خودم رو به هوادارام چه در اصفهان و چه در هر شهر دیگری بیان کنم. هوادارایی که از بازیکن، معرفت و غیرت و از خود گذشتن تا پای جون میخوان و من همیشه گفته ام برای تیمی که در آن بازی میکنم جان میدهم. بالاخره باید نان سر سفره ام حلال باشد.
یا حق ...
یا حق ...