۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

فرانک ریبری، ستاره فرانسوی روز گذشته با مجله اکیپ گفت‌وگوی بسیار مفصلی درباره حضورش در بایرن‌مونیخ داشته اشت.

ریبری: توپ طلا مثل زخمی است که هنوز جایش خوب نشده خبرورزشیکارن فیروزی؛ بعد از ۱۲ فصل و کسب ۲۳ جام، فرانک ریبری که لحظات تلخ، شیرین و احساساتی زیادی با بایرن‌مونیخ داشت از این باشگاه جدا شد. این ستاره فرانسوی روز گذشته با مجله «اکیپ» گفت‌وگوی بسیار مفصلی درباره حضورش در بایرن‌مونیخ داشت و درباره موضوعات مختلفی حرف زد. در زیر خلاصه‌ای از این گفت‌وگوی بلند را از نظر می‌گذرانید. 

* سال ۲۰۰۷ که به بایرن‌مونیخ پیوستید فکرش را می‌کردید ۱۲ سال در این باشگاه بمانید؟
راستش را بخواهید نه. داستان عاشقانه من با بایرن‌مونیخ، مسئولان این باشگاه و البته هوادارانش خیلی زود شکل گرفت. وقتی به این تیم آمدم بایرن چهارم جدول بود و به لیگ قهرمانان اروپا نرسیده بود؛ ۱۲ سال بعد، در شرایطی این باشگاه را ترک می‌کنم که ۲۳ جام قهرمانی دارم، تقریباً هر فصل دو قهرمانی، خیلی زیاد است!

* حالا در شرایطی از بایرن جداً شده‌اید که نهمین قهرمانی متوالی در لیگ را به دست آورده‌اید و در آخرین بازی تان در بوندس‌لیگا هم یک گل بسیار باکلاس زدید...
همه چیز در همین آخرین بازی‌مان برابر فرانکفورت (۵ بر یک) در آخرین بازی لیگ بود؛ آن پیروزی، رکورد ۹ قهرمانی متوالی در لیگ را به من داد و با آخرین گلم در آلیانس آرنا همراه شد که ۷۵ هزار تماشاگر را به خودش می‌دید. همه آن‌هایی که دوست داشتم در ورزشگاه حاضر بودند. من خودم برای‌شان یک اتوبوس کرایه کرده بودم که همگی جا شوند و احساس راحتی کنند. حتی قبل از شروع مسابقه اشک ریختم. حسابی احساسی شده بودم. وقتی وارد زمین شدم حتی احساس عجیبی داشتم.

* چه احساسی؟
حس می‌کردم همه دارند به من نگاه می‌کنند. وقتی رفتم گرم کنم تماشاگران اسم من را فریاد می‌زدند. انگار در یک مسابقه بوکس بودم: «ری بِ ری! ری ب ری!» همه آن‌ها من را می‌خواستند. خب بعدش، آن گل را هم زدم... آخرین گلم برای بایرن‌مونیخ.

* انصافاً گل زیبایی هم بود.
تمام وجودم را برایش گذاشتم، به علاوه احساسی که آن موقع داشتم. من خروجم از بایرن‌مونیخ را امضا کردم! آن گل پایان باشکوهی بود. نشان داد هنوز هم توانایی دارم، نشان داد شاید هنوز عصر من تمام نشده است. گفته بودم می‌خواهم مثل یک ارباب بایرن را ترک کنم... با آن گل و آن عنوان قهرمانی مثل یک پادشاه رفتم!

* چه فکری به حال آینده‌تان کرده‌اید؟
هنوز هم عطش دارم و فکر می‌کنم هنوز هم می‌توانم توانایی‌هایم را در زمین فوتبال نشان دهم. تا زمانی که حس کنم می‌توانم در سطح بالا بازی کنم و پا و ذهنم هم یاری کند، به دنبال فوتبال می‌روم. هیچ وقت تقلب نمی‌کنم. شاید هنوز هم بتوانم در یک باشگاه بزرگ بازی کنم... دارم فکر می‌کنم. من تجربه‌ای دارم که غالب اوقات تفاوت‌ها را رقم زده است. در ۳۶ سالگی هنوز می‌توانم گل‌های خارق العاده بزنم؛ این چیز‌ها اتفاقی نیست. من هنوز هستم. همیشه حرفه‌ای بودم و سخت تمرین کرده‌ام. مزد همین چیز‌ها را گرفته‌ام که توانسته‌ام به مدت طولانی بازی کنم. می‌دانستم آخرین فصل حضورم در بایرن‌مونیخ است ولی هرگز هیچ بازی‌ای را سرسری نگرفتم.

* در فوتبال امروزی کسی بتواند ۱۲ سال در یک باشگاه بازی کند، کار مهمی است، نه؟
داستان من و بایرن‌مونیخ خیلی زود شکل گرفت؛ بعد از جام جهانی ۲۰۰۶. آن جام جهانی خاطره بی‌نظیری است. من جذب فوتبال آلمان با آن ورزشگاه‌های بی‌نظیر و جو فوق العاده اش شدم. اولی هوینس همان موقع من را می‌خواست. او دوست صمیمی روبر لوئی دریفوس، مالک مارسی، بود. دریفوس نمی‌خواست من را از دست بدهد. یک سال طول کشید. بایرن اصرار زیادی برای جذب من داشت و سرانجام به قیمت آن روزها، من گران‌قیمت‌ترین ترانسفر مارسی و بوندس‌لیگا شدم (۲۶ میلیون یورو به علاوه ۴ میلیون یورو پاداش برای مارسی).

ریبری: توپ طلا مثل زخمی است که هنوز جایش خوب نشده

* هیچ‌وقت استرس و فشاری که روی یک بازیکن در تیمی مثل بایرن‌مونیخ است را احساس نکردید؟
هیچ وقت خودم را تحت فشار نگذاشتم. آزادانه بازی می‌کردم. من کسی هستم که فوتبال را دوست دارد، از انجامش لذت می‌برد و کاری می‌کند بقیه هم لذت ببرند. اصلاً نمی‌ترسم. فوتبال شغل من است، یک بازیکن به معنای واقعی حرفه‌ای هستم ولی در این موتور حرفه‌ای همیشه عشق هم جاری بوده است.

* بزرگترین توانایی و قابلیتی که باعث شد شما این‌قدر در فوتبال حرفه‌ای دوام بیاورید چیست؟
تمرین، سرعت، تکنیک. البته ذهنیت هم تأثیر بسیار زیادی در موفقیت من داشت.

* بهترین بازی‌تان برای بایرن‌مونیخ کدام مسابقه بوده است؟
تا دل‌تان بخواهد بازی خوب دارم. شاید مقابل بارسا در سال ۲۰۱۳. برد ۴ بر صفر‌مان در خانه و پیروزی ۳ بر صفر در نوکمپ عالی بود. در نیمه‌نهایی لیگ قهرمانان اروپا در دو بازی هفت گل به آن‌ها زدیم. بازی‌ام در سوپرکاپ اروپا همان سال در پراگ برابر چلسی هم هست. شب قبل از بازی به عنوان بهترین بازیکن سال یوفا در موناکو انتخاب شدم... بعد سوار هواپیما شدم و به پراگ رفتم. نیمه شب بود که رسیدم. صبح روز بعدش خودم به تنهایی به سالن بدنسازی هتل رفتم و کمی کار کردم. کارل هاینس رومنیگه به من گفته بود آن بازی برای پپ گواردیولا که تازه سرمربی بایرن‌مونیخ شده خیلی اهمیت دارد. ضمن اینکه تنها جامی بود که بایرن‌مونیخ آن را در ویترین نداشت. یک گل زدم و به عنوان بهترین بازیکن زمین انتخاب شدم.

* همان سالی بود که شما همه عناوین را به دست آوردید به غیر از توپ طلای فرانس فوتبال...
فراتر از یک ناراحتی بود. بزرگترین بی‌عدالتی عمرم بود، نه تنها برای من بلکه برای بسیاری دیگر. من از همه بالاتر بودم و در نهایت سوم شدم. نمی‌خواهم بگویم کریس رونالدو و مسی مقصر بودند. به هر حال اتفاقات و جزئیاتی رقم خورد که محل بحث بود. اگر با فرمول امروزی که فقط خبرنگاران رأی می‌دهند، آن سال مراسم برگزار می‌شد، مطمئناً من توپ طلا را می‌بردم. مطمئنم انتخاب آن سال برای توپ طلا فقط انتخاب ورزشی نبود بلکه مسائل مارکتینگ و چهره‌های تبلیغاتی و این موارد دخیل بود؛ هنوز هم نتوانسته‌ام بفهمم یا هضمش کنم. هنوز هم حکم یک زخم را برایم دارد که جایش خوب نشده است.

* به هر حال فرصت این را داشتید که با بردن توپ طلا همردیف زیدان، الگوی فوتبالی‌تان قرار بگیرید.
زیزو، زیباترین ملاقات فوتبالی‌ام است. برای‌تان داستانش را تعریف می‌کنم؛ اولین بار کمی پیش از جام جهانی ۲۰۰۶ به اردوی تیم ملی رفته بودیم. من با همسر و دختر کوچولویم به هتل رسیدم. سوار آسانسور شدیم و داخلش، چه کسی بود؟ زیزو! اولین ملاقاتم با او بود. مثل همیشه با گفتن چند کلمه ساده کار را برایم راحت کرد و کاری کرد که با او احساس راحتی کنم. وقتی به اتاق‌مان رسیدیم با همسرم به یکدیگر نگاه کردیم و به خودمان گفتیم: «ما دیگر کجا هستیم؟!»

* وهیبه همسرتان، نقش مهمی در زندگی شما داشته است...
ما از ۱۶ سالگی با همدیگر هستیم. او مهم‌ترین آدم زندگی‌ام است! از الف آغاز تا نون پایان کنارم بوده است، در هر شرایطی. تأثیرش در روز‌های سخت زندگی‌ام بیشتر بوده است. همه چیز را مدیونش هستم. واقعاً اگر این زن را نداشتم این‌قدر قوی نبودم.

* فصل ۲۰۱۰-۲۰۰۹ تقریباً تمام اروپا شما را می‌خواستند. آن زمان به فکر ترک بایرن‌مونیخ نیفتادید؟
وقتی رئال‌مادرید، بارسلونا، منچسترسیتی و یا چلسی شما را می‌خواهند بالاخره ناگزیر هستید فکر کنید. در اوج بودم. کلی پیشنهاد مالی خوب به دستم رسیده بود. آن زمان با آلن میگلیاچو مشورت کردم و توصیه، حضور و تجربه اش کمک زیادی به من کرد. اگر آن زمان او نبود، شاید تصمیم دیگری می‌گرفتم. او خیلی زود فهمیده بود بایرن‌مونیخ نمی‌گذارد من بروم.

* بعد از سال ۲۰۱۰ ارتباط‌تان با فرانسوی‌ها سخت و سخت‌تر شد. آن تنش‌ها باعث دلخوری شدند، نه؟
من کار‌های احمقانه‌ای کردم، می‌دانم ولی کیست که کار‌های احمقانه‌ای نکند؟ من هم یک آدم هستم. از این گذشته، بی‌عدالتی هم رخ داد. من تمام وجودم را برای تیم ملی فرانسه گذاشتم بعدش در سال ۲۰۱۳ در مرحله پلی آف و بازی با اوکراین هم با جان و دل بازی کردم؛ قبلش هم همین‌طور. همه این‌ها برای این بود که خودم را ثابت کنم تا به جام جهانی برزیل برسم. به این خاطر است که تحمل یکسری چیز‌ها خیلی سخت است. ولی خب، گذشته‌ها گذشته است. الان خوشحالم که تیم ملی فرانسه قهرمان جام جهانی ۲۰۱۸ شد. روز بازی فینال در پاریس بودم؛ شده بودم یکی از میلیون‌ها هوادار فرانسه. از خوشحالی آن‌ها خوشحال بودم. کوچکترین حسادتی نکردم.

* بعد از دوران فوتبالی‌تان دوباره به بایرن برمی‌گردید؟
فیلم تمام نشده است. به بازگشت فکر می‌کنم. پروژه همین است. جوان‌ها و ارتباط با بازیکنان را دوست دارم.

ریبری: توپ طلا مثل زخمی است که هنوز جایش خوب نشده

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی