به گزارش خبرورزشی، بعضی وقتها، اوضاع ناگهان ۱۸۰ درجه تغییر میکند. بالا به پایین میآید و پایین به بالا میرود! ناگهان سفید، سیاه میشود. شکهای تو تبدیل به یقین میشود و آنچه از رخ دادنش مطمئن بودی، انجام نمیشود.
دوران مربیگری مائوریتسیو ساری در چلسی به پایان رسید، دورهای کوتاه که روز یکشنبه رسماً پایان آن اعلام شد. یک سال پیش همین موقع، اینکه ساری سال بعد از چلسی جدا میشود و به یوونتوس میرود مضحک به نظر میرسید یا اینکه گفته شود بزرگترین مشکل او در چلسی این بوده که تیمش به سبکی بازی میکرده که مورد نظر کارشناسان و هواداران فوتبالی نبوده است.
زمانی که او به استخدام چلسی درآمد، نوعی هوشیاری در این انتخاب وجود داشت. ساری قرار بود سبک فوتبالی خود را در چلسی اعمال کند؛ فوتبالی بر اساس پاسهای کوتاه، جابهجاییهای هماهنگ، اما مداوم در زمین و پرس از بالا. اگر این سبک از فوتبال در زمین به خوبی اجرا میشد، هم جذاب بود و هم نتیجهگرا هرچند که ایده آن، خام بود و اجرایی شدنش در زمین، زمان میخواست.
اگر ناکامیای برای او به وجود آمد، منحصراً مربوط میشد به نتایجی که او با چلسی به دست آورد چراکه تیمهایی که از نظر اجرای تاکتیکها دقیقتر و هوشیارتر بودند، اغلب مقابل چلسی نتیجه میگرفتند، اما اینکه او فقط بعد از یک فصل حضور در چلسی از این تیم جدا شود و به یوونتوس برود، واقعاً چیزی بود که هیچکس به آن فکر نمیکرد.
نتایج خوب
اما حالا چه اتفاقی افتاده؟ ساری به عنوان سرمربی جدید یوونتوس رسماً از سوی این باشگاه معرفی شد. چلسی، رتبه سوم لیگ برتر را به دست آورد؛ پشت سر دو تیمی که امتیازهایی کسب کردند که در رتبه دوم و سوم تاریخ لیگ برتر از نظر کسب امتیاز قرار گرفتند. آبیهای لندن تحت هدایت ساری همچنین فاتح لیگ اروپا شدند و به فینال جام اتحادیه نیز راه یافتند، جایی که فقط در ضربات پنالتی مغلوب منچسترسیتی شدند. از هر منظری نگاه کنیم، ساری در فصل اول نتایج خوبی با تیم چلسی به دست آورده است.
اما با این وجود خیلیها فوتبال او را دوست نداشتند یا شاید دقیقترش این است که بگوییم آنها در ابتدا فوتبال او را دوست داشتند، یعنی تا زمانی که این فوتبال با کسب نتیجه همراه بود. چلسی اولین باخت خود در همه جامها زیر نظر ساری را در ماه نوامبر تجربه کرد؛ بعد از ۱۵ برد در ۱۷ مسابقه قبلی خود، اما وقتی اوضاع نتیجه گیری خوب پیش نرفت انتقادها از سبک بازی هم شروع شد.
منتقدان سختگیر
از این زمان بود که بعضی از هواداران و بازیکنان قدیمی تیم، همگی تبدیل شدند به کارشناسان سختگیر و مدام در مورد دوست داشتن یا دوست نداشتن سبک بازی تیم صحبت میکردند. آنها حتی تعویضهایی که ساری در جریان بازی انجام میداد را هم کلیشهای و تکراری میدانستند مثلاً آمدن رز بارکلی به جای متئو کواچیچ یا برعکس آن، که تبدیل شده بود به یک تعویض کلاسیک!
کاریکاتور
تصویر ساری بعد از این مقطع، دیگر هیچ وقت به حالت قبلی در افکار عمومی و به ویژه نزد منتقدانش برنگشت. او تبدیل شده بود به یک کاریکاتور و یک فرد خندهدار که حرفهایش با خنده و استهزا از سوی منتقدان پرشمارش مواجه میشد مثل وقتی که او از این گفت که سیستم بازی تیمش بر مبنای یک هافبک بازیساز عمقی و متفکر بنا نهاده شده و گفت که لازم نیست حتماً جورجینیو در زمین باشد، اما کانته هم نمیتواند جای او را بگیرد، چون کانته توانایی بازی در این پست را ندارد. بعضیها با حرف او موافق بودند و بعضی دیگر هم به شدت از او انتقاد میکردند و کانته را به مراتب بهتر از جورجینیو میدانستند و ساری را بابت چنین اظهارنظری «احمق» خطاب میکردند.
سرگیجه
در سطح مدیریت، باشگاه چلسی دچار سرگیجه شده بود. مدیران باشگاه میدانستند که فوتبال اروپا تغییر کرده است و شما نیاز داری که بازی جذاب، هجومی و مبتنی بر مالکیت توپ را به نمایش بگذاری. این کاری بود که تقریباً همه باشگاههای مطرح اروپا انجام میدادند و تنها استثنا در آن مقطع شاید مکس آلگری در یوونتوس، ژوزه مورینیو در منچستریونایتد و دیگو سیمئونه در اتلتیکومادرید بودند و البته شاید تعجبی ندارد که دو نفر از این سه مربی یاد شده، از تیمهای خود اخراج شدند.
حلقه گمشده
بزرگترین حلقه گمشده در زنجیره نتیجهگیری و فعالیت مائوریتسیو ساری در تیم چلسی شاید ارتباط او با هواداران تیم بود. این اتفاق یادآوری مهمی بود بر این نکته که در فوتبال مدرن، مربیگری مبتنی بر نکاتی کلیدی است؛ کسب نتیجه، افزایش سطح تیم، راضی نگه داشتن مدیران، اینها همگی نکات مهمی هستند، اما ارتباط با هواداران هم بخشی مهم از موفقیت یک مربی در سطح اول فوتبال را تشکیل میدهد. به عبارت دیگر اگر شما به عنوان یک مربی ارتباط مناسبی با هواداران داشته باشی، همه کارها آسانتر پیش میرود حتی اگر در مقاطعی با مشکل نتیجه گیری هم مواجه شوید. ساری هیچ وقت در انگلیس به این ارتباط نرسید و بخش عمدهای از هواداران در استمفوردبریج مخالف او بودند و علیه او شعار میدادند. او حالا در یوونتوس به دنبال شروعی متفاوت است؛ این بار با توجه ویژه به قدرت هواداران تیم.