خبرورزشی/ کارن فیروزی؛ یورگن کلوپ سرمربی پرجنب و جوش لیورپول به تازگی از سوی مجله «اونز» فرانسه به عنوان بهترین مربی سال انتخاب شده است. تیم او در لیگ برتر انگلیس با اختلاف یک امتیاز پشتسر سیتی در جایگاه دوم ایستاد ولی در نهایت فاتح لیگ قهرمانان اروپا شد. «آقای معمولی» به مناسبت همین انتخاب شدنش گفتوگوی بسیار مفصلی با این مجله داشته که در زیر بخشی از آن را از نظر میگذرانید.
برترین مربی سال بالاتر از گواردیولا و تنهاخ
خیلی خیلی ممنونم. از همه تشکر میکنم ولی راستش را بخواهید این حس را ندارم که بهترین مربی دنیا هستم. چطور میشود کشورهای مختلفی را زیر نظر گرفت و بعد من به عنوان بهترین مربی انتخاب شوم؟ مثلاً به همین پپ گواردیولا نگاه کنید. ببینید او چطور کارش را شروع کرد؟ در انگلیس او همین فصل سه تا قهرمانی آورده و تیمش در لیگ با ۹۸ امتیاز قهرمان شده است. چطور میشود او را بهترین مربی ندانست؟ کل اروپا را نگاه کنید؛ باز هم کلی مربی خوب دیگر داریم که امسال در بافتهای مختلفی توانستهاند عملکرد خوبی داشته باشند. بله، تیم ما هم تیم خوبی است و فصل فوق العادهای داشتهایم ولی خیلی تیمهای دیگر هم همینطوری بودهاند. به هر حال باز هم تشکر میکنم. امیدوارم تیم ما که من هم جزئی از آن هستم توانسته باشیم ذرهای دل هوادارانمان را که سراسر دنیا حضور دارند خوشحال کرده باشیم.
لذت انتخاب توسط هواداران؟
خب معلوم است که لذتبخش است. اینکه هواداران و تماشاگران چطور فکر میکنند خیلی مهم است. فوتبال یعنی همین هواداران. بدون آنها چه کار میتوانیم کنیم؟ البته میخواهم بگویم کاری که در این فصل تیم ما رقم زد حاصل من نبود بلکه این کارهای فوق العاده را بازیکنان رقم زدند و این موضوع متعلق به آنهاست. لیورپول تیمی است که بر پایه بازیکنانش بنا نهاده شده است. فکر میکنم با رأی دادن به من، در واقع هواداران به تیمم رأی دادهاند و این موضوع واقعاً چیز خوبی است.
گرایش به فوتبال
وقتی که بچه بودم شروع شد. آن موقعها ورزش کردن را دوست داشتم ولی فوتبال از همه ورزشها خاصتر بود. چیزی که در فوتبال دوست دارم این است که همتیمیهایت میتوانند به تو کمک کنند تا بهتر شوی. به تنهایی هیچ کاری نمیتوانی کنی و به کمک دیگران نیاز داری. برای رسیدن به موفقیت باید به صورت گروهی تلاش کنید و جام و بردی به تنهایی به دست نمیآید. این موضوع فوق العاده است. از این جنبه فوتبال خیلی خیلی زود خوشم آمد. من فوتبال را قبل از اینکه یک مسابقه ببینم دوست داشتم، قبل از اینکه وارد ورزشگاه شوم و قبل از اینکه یک بازیکن حرفهای ببینم. این بازی را قبل از همه چیز دوست داشتم؛ یک بازی بسیار خاص. به همین خاطر است که فوتبال را دوست دارم.
ورود به عرصه مربیگری
تصمیم گرفتم خیلی زود مربی شوم. نه به این شیوهای که امروز این کار را انجام میدهم. جوانتر که بودم همانطور که خودم فوتبال بازی میکردم یک تیم از بچههای خردسال آلمانی را هم هدایت میکردم. خیلی خیلی کوچک بودند. بعدها که بازیکن باتجربهتری شدم فهمیدم میخواهم در آینده مربی شوم ولی این موضوع را هرگز به کسی نگفتم. نرفتم جایی داد بزنم و بگویم «میخواهم مربی شوم». به هر حال خیلیها بدون اینکه از علاقه من به مربیگری خبر داشته باشند میگفتند پتانسیل این را داری که مربی شوی. خب این روزها حالا همین شغل را دارم ولی همانطور که گفتم آن روزهای اول برنامه چندان مشخصی برایش نداشتم و نمیتوانستم آن اوایل افتخارات این شغل را حس کنم. وقتی مربیگری را شروع کردم فکرش را نمیکردم به جایی که الان هستم برسم.
تفاوت بازی با مربیگری
وقتی بازی میکردم ایدههایی به سرم میزد که لحظهای در اشتراک گذاشتنش با بقیه درنگ نمیکردم. با این حال وقتی مربی هستی به ویژه مربی اصلی تیم باید به بازی به شکل متفاوتی نگاه کنی، چون دیگر مسئول همه هستی. وقتی بازیکن هستی دوست داری به این فکر کنی که میتوانی به همه کمک کنی ولی مسئولیتی در قبالشان نداری. مربیگری مسئولیت دارد.
فلسفه بازی
برای من مهمترین فلسفه پیروزی است. به همین خاطر است که فوتبال، بازی میکنیم. ما مبارز هستیم و برای خوشحالی بازی میکنیم. درست است که بدنسازی و موضوع فیزیک جسمانی در فوتبال اهمیت زیادی دارد ولی در فوتبال همه به دنبال پیدا کردن راهی برای رسیدن به پیروزی هستند. راههای زیادی برای رسیدن به پیروزی وجود دارد ولی من فکر میکنم در این سالها نشان دادهام به دنبال رسیدن به برد از طریق مثبت و جذابش هستم.
تاکتیک خوب، ضامن پیروزی؟
نه، تیم بهتر برنده میشود. فوتبال داستان بازیکنان است. مطمئناً تاکتیک و جاگیری آنها در زمین میتواند موضوع مهمی باشد ولی همه چیز به بازیکنان و جوی که اطراف آنها به وجود آورده اید بستگی دارد. میتوانید بهترین تاکتیک دنیا را داشته باشید ولی باید بازیکنانی در اختیار داشته باشید که توانایی پیاده کردن چنین تاکتیکی را در زمین داشته باشند. تاکتیک، انگیزه، میل به پیروزی، استعداد، محیط بازی و ... موضوعات بسیار مهمی هستند ولی نباید فراموش کرد این روزها شانس هم فاکتور بسیار مهمی است.
ویژگیهای یک مربی خوب
سؤال خوبی است! شاید باید از بازیکنان این سؤال را بپرسید. همه مربیان با یکدیگر متفاوت هستند، چون ما هم به هر حال انسان هستیم. فکر میکنم بسیاری از مربیانی که در سطح بالا مشغول به کار هستند ویژگیهای متفاوتی دارند. ما به عنوان مربی خیلی سخت کار میکنیم و هنوز هم تشنه یادگیری هستیم. خب اگر بخواهم درباره بقیه مربیان نظر بدهم باید بگویم کار بسیار سختی است، چون آنها را نمیبینم. در کل مربی باید انگیزه زیادی داشته باشد، میل فراوانی به یادگیری نشان دهد. پیشرفت کند و خودش را با بیشتر بافتهایی که در آن مشغول به کار است وفق دهد. اگر به چیزی غیر از این فکر کنی پس جایی در مربیگری نداری.
کلید موفقیت
باید بازیکنان خوب داشت! (میخندد) در فوتبال حرفهای به عوامل زیادی بستگی دارد. من مربیان فوق العادهای میشناسم که نتوانستند موفق باشند. بعضی وقتها به آنها به اندازه کافی زمان داده نشده است. بعضی وقتها باشگاه مشکلاتی داشته که آن مشکلات در آن زمانی که مربیشان سر کار بوده مرتفع نشده است. من ولی این شانس راداشتهام که در زندگیام هدایت سه تیم فوق العاده را به عهده بگیرم: ماینس، دورتموند و لیورپول. آدمهای بینظیری در این سه باشگاه دیدهام که از من حمایت کردند. بدون این افراد، موفق نمیشدم. یکبار دیگر هم تأکید کنم به نقش مهم بازیکنان و میل و انگیزه آنها برای رسیدن به موفقیت.
بازی کردن با یک تیم تدافعی
این موضوع بارها برایم در همین تیم لیورپول رخ داده است! خیلی مطمئن نیستم چطور میخواهم به این سؤال پاسخ دهم. در این فصل سعی کردیم تا حدودی زیادی خودمان را با چنین شرایطی وفق دهیم. ما در بیشتر بازیها درصد مالکیت توپ را داشتیم ولی باید راهی برای استفاده مناسب از این مالکیت پیدا میکردیم. غالباً این مسیر را پیدا میکردیم که نمیتوانم در یک مصاحبه چگونگی اش را شرح بدهم ولی برایش وقت بسیار زیادی گذاشتیم.
ارتباط با بازیکنان
این را قبلاً بارها توضیح دادهام؛ دوست دارم با بازیکنانم دوست باشم ولی نه صمیمیترین دوستشان. اصلاً چطوری میتوانم صمیمیترین دوستشان باشم وقتی بعضی وقتها آنها را ناامید و ناراحت میکنم. من این شانس را داشتهام که ارتباط خوبی با اعضای تیمم داشته باشم و خوشحالم که به آنها در زندگیشان کمک میکنم. راستش، فوتبال بر محور همین بازیکنان میچرخد و من نوعی به عنوان مربی فقط حضور دارم تا به آنها کمک کنم. خب، من به رابطهمان اینطوری نگاه میکنم. در کنارشان هستم تا به بهترین فرم ایدهآل برسند. خیلی مهم است که اعتمادی دو طرفه بینمان جاری باشد. فکر میکنم تا الان در برقراری چنین ارتباطی موفق بودهام.