خبرورزشی/ اردشیر لارودی؛ درباره استقلال، اکثریت بر این باورند که در بازار نقل و انتقالات، بهترین عملکرد را داشته و قهرمان این عرصه مهم و تعیینکننده است!
از جمله «ما» خود از کسانی هستیم که این باور را زودتر از بقیه اعلان کردهایم و استقلال را تیم خوب روزهای یارگیری میدانیم!
اما چرا؟ دلیل ما کدام است و استدلال ما چیست؟ بسیار ساده و بدون کمترین لفاظی، میرویم سر اصل موضوع و میگوییم که چرا؟
استقلال در همه سالهای اخیر -غیر از دورانی که «امیر» مربیگری و سرمربیگری آبیپوشان را برعهده داشت- تیمی بود چندپاره و چنددسته که نه همدل بود و نه میل به همزبانی را نشان میداد!
گروهی این را میپسندیدند و گروهی آن را! تیم از درون «ناتیم» بود! سه گرایش اصلی با هم مقابلهای، بلکه مجادلهای درونی داشت! حالیه اما، استقلال یکپارگی دارد و به یکپارچگی فکری دست یافته است! فراهم آوردن بساط جدایی پژمان منتظری، مهدی رحمتی و فرهاد مجیدی در همین راستا بود: ... همه فقط برای تکصدایی! استقلال حسابشده و بسیار استراتژیک، بازیکنانی را که میخواست حفظ کرد! آنها که رفتند -نه بچههایی را که بچگی کردند و فاقد وزن خاصی هستند- در پازل تاکتیکی استقلال، جایی نداشتند!
استقلال اگر برنده جنگ «پیشفصل» محسوب میشود، به همین دلیل است: ... آزاد کردن بازیکنانی که میخواستند -و هر جا که باشند، حتماً خواهند خواست- بازیگران اصلی بازیهای پشت پرده باشند و خواهند شد!
ماچونی، بدون آنکه تیغ و دشنهای بردارد، با یک جراحی نرم، تیمش را سبک کرد؛ منتظریم تا ببینیم که نتیجه چه خواهد شد!
کالدرون گرگتر از همه برهنماها
در پرسپولیس، یکی از دلایل توفیق این بود که «هر که به هر که» نبود! حتی وقتی در یارگیری بدسلیقگی مثل روز روشن صورت میگرفت و مثلاً اوکراینیهای گوشتآلود، به اسم بازیکنان قبراق قرارداد میبستند (زندهباد دلالهای خوشنقش و وظیفهشناس)، برانکو در جریان بود و کسی او را دور نمیزد! بلی، برانکو دفاع هم میکرد، اما دچار فریب و گولخوردگی نشد!
این روزها، حکایت دیگری در دستور کار قرار دارد! درست در شرایطی که ایرج عرب، زیر حداکثر فشارهای منظوردار قرار دارد، پشت پردههای چندلایه بازیکنی ازبک، مطرح میشود تا به خط حمله بپیوندد! بازیکنی که فاقد کلاس بازی است! بازیکنی که هیچ مزیتی جز اینکه وجودش عامل و حامل پورسانتهای قابل توجهی است، ندارد!
نقشه نمیگیرد! کالدرون که اهل اینجور بازیها نیست، صریح و بدون غش، حرفش را میزند: ... هیچ بازیکنی از ازبکستان، در لیست مورد نظر من وجود ندارد!
جنگ زرگری، تمام میشود! پرسپولیس از یک باخت سر و صدادار نجات پیدا میکند! آشفتهبازار مدیریتی، منجر به یک باخت بیرون از زمین مسابقه نمیشود! کالدرون هم مثل برانکو، هالوگری و سکوت برهها را تکرار نمیکند! کالدرون، گرگتر از آنی است که توسط برهها محاصره و خورده شود!
کفاشیان و شائبهزدایی
محمود اسلامیان، درباره اتهامی که به رئیس پیشین فدراسیون فوتبال وارد کردهاند، میگوید:
کفاشیان، تردامن نیست! کفاشیان اهل این قبیل ناراستیها نیست!
با آقای اسلامیان همعقیدهایم! این وصلهها، به کفاشیان نمیچسبد و درست به همین دلیل، برای آنکه روسیاهی به ذغال بماند، باید که با حداکثر ریزبینی، همه جوانب عملکرد مدیریتی کفاشیان را زیر ذرهبین قرار داد «تا سیهروی شود، هر که در او غش باشد»! بیتردید، کفاشیان خود جلوتر از همه، پذیرفته است که عملکرد ۷، ۸، ۹ سالهاش در فوتبال، با ذرهبین وارسی شود!
نفت آبادان و فوتبال ویژهاش
از تیمهای ریشهدار در تاریخ شفاهی فوتبال ایران، یکی هم شاهین بوشهر است! از دیگر تیمهای اینچنانی، یکی هم نفت آبادان است!
فولاد اهواز را هم میتوان دنباله شاهین اهواز و یا جنوب اهواز دانست! تیمی که میتواند خوب بازی کند و به لطف بازیهای خوبترش، یک ورزشگاه ۳۰ هزار نفری را مال خود کند!
جواد نکونام، از جمله کسانی است که آیندهای در پیش دارد که روشن است! مثل عبدا... ویسی که چند سال است خود را تأکید میکند و با افکار کهنهفکران مواجه میشود! درست نظیر مهدی تارتار، که اهل زد و بند نیست و کارنامهاش شیلهپیله برنمیدارد!
در این میان، برای صنعت نفت باید حساب ویژهتری باز کرد! فوتبال آبادان خود صاحب ویژگیهایی هست که ناچارمان میکند به دراگان اسکوچیچ بگوییم:
... در یارگیریهایت دقیقتر باش! روی دانش خود حساب کن. به توصیه کسانی که خیال میکنند و خیال میکنی تو را آوردهاند! مرتکب اشتباه تیم «جم» و پارس جنوبی نشو!
از جمله «ما» خود از کسانی هستیم که این باور را زودتر از بقیه اعلان کردهایم و استقلال را تیم خوب روزهای یارگیری میدانیم!
اما چرا؟ دلیل ما کدام است و استدلال ما چیست؟ بسیار ساده و بدون کمترین لفاظی، میرویم سر اصل موضوع و میگوییم که چرا؟
استقلال در همه سالهای اخیر -غیر از دورانی که «امیر» مربیگری و سرمربیگری آبیپوشان را برعهده داشت- تیمی بود چندپاره و چنددسته که نه همدل بود و نه میل به همزبانی را نشان میداد!
گروهی این را میپسندیدند و گروهی آن را! تیم از درون «ناتیم» بود! سه گرایش اصلی با هم مقابلهای، بلکه مجادلهای درونی داشت! حالیه اما، استقلال یکپارگی دارد و به یکپارچگی فکری دست یافته است! فراهم آوردن بساط جدایی پژمان منتظری، مهدی رحمتی و فرهاد مجیدی در همین راستا بود: ... همه فقط برای تکصدایی! استقلال حسابشده و بسیار استراتژیک، بازیکنانی را که میخواست حفظ کرد! آنها که رفتند -نه بچههایی را که بچگی کردند و فاقد وزن خاصی هستند- در پازل تاکتیکی استقلال، جایی نداشتند!
استقلال اگر برنده جنگ «پیشفصل» محسوب میشود، به همین دلیل است: ... آزاد کردن بازیکنانی که میخواستند -و هر جا که باشند، حتماً خواهند خواست- بازیگران اصلی بازیهای پشت پرده باشند و خواهند شد!
ماچونی، بدون آنکه تیغ و دشنهای بردارد، با یک جراحی نرم، تیمش را سبک کرد؛ منتظریم تا ببینیم که نتیجه چه خواهد شد!
کالدرون گرگتر از همه برهنماها
در پرسپولیس، یکی از دلایل توفیق این بود که «هر که به هر که» نبود! حتی وقتی در یارگیری بدسلیقگی مثل روز روشن صورت میگرفت و مثلاً اوکراینیهای گوشتآلود، به اسم بازیکنان قبراق قرارداد میبستند (زندهباد دلالهای خوشنقش و وظیفهشناس)، برانکو در جریان بود و کسی او را دور نمیزد! بلی، برانکو دفاع هم میکرد، اما دچار فریب و گولخوردگی نشد!
این روزها، حکایت دیگری در دستور کار قرار دارد! درست در شرایطی که ایرج عرب، زیر حداکثر فشارهای منظوردار قرار دارد، پشت پردههای چندلایه بازیکنی ازبک، مطرح میشود تا به خط حمله بپیوندد! بازیکنی که فاقد کلاس بازی است! بازیکنی که هیچ مزیتی جز اینکه وجودش عامل و حامل پورسانتهای قابل توجهی است، ندارد!
نقشه نمیگیرد! کالدرون که اهل اینجور بازیها نیست، صریح و بدون غش، حرفش را میزند: ... هیچ بازیکنی از ازبکستان، در لیست مورد نظر من وجود ندارد!
جنگ زرگری، تمام میشود! پرسپولیس از یک باخت سر و صدادار نجات پیدا میکند! آشفتهبازار مدیریتی، منجر به یک باخت بیرون از زمین مسابقه نمیشود! کالدرون هم مثل برانکو، هالوگری و سکوت برهها را تکرار نمیکند! کالدرون، گرگتر از آنی است که توسط برهها محاصره و خورده شود!
کفاشیان و شائبهزدایی
محمود اسلامیان، درباره اتهامی که به رئیس پیشین فدراسیون فوتبال وارد کردهاند، میگوید:
کفاشیان، تردامن نیست! کفاشیان اهل این قبیل ناراستیها نیست!
با آقای اسلامیان همعقیدهایم! این وصلهها، به کفاشیان نمیچسبد و درست به همین دلیل، برای آنکه روسیاهی به ذغال بماند، باید که با حداکثر ریزبینی، همه جوانب عملکرد مدیریتی کفاشیان را زیر ذرهبین قرار داد «تا سیهروی شود، هر که در او غش باشد»! بیتردید، کفاشیان خود جلوتر از همه، پذیرفته است که عملکرد ۷، ۸، ۹ سالهاش در فوتبال، با ذرهبین وارسی شود!
نفت آبادان و فوتبال ویژهاش
از تیمهای ریشهدار در تاریخ شفاهی فوتبال ایران، یکی هم شاهین بوشهر است! از دیگر تیمهای اینچنانی، یکی هم نفت آبادان است!
فولاد اهواز را هم میتوان دنباله شاهین اهواز و یا جنوب اهواز دانست! تیمی که میتواند خوب بازی کند و به لطف بازیهای خوبترش، یک ورزشگاه ۳۰ هزار نفری را مال خود کند!
جواد نکونام، از جمله کسانی است که آیندهای در پیش دارد که روشن است! مثل عبدا... ویسی که چند سال است خود را تأکید میکند و با افکار کهنهفکران مواجه میشود! درست نظیر مهدی تارتار، که اهل زد و بند نیست و کارنامهاش شیلهپیله برنمیدارد!
در این میان، برای صنعت نفت باید حساب ویژهتری باز کرد! فوتبال آبادان خود صاحب ویژگیهایی هست که ناچارمان میکند به دراگان اسکوچیچ بگوییم:
... در یارگیریهایت دقیقتر باش! روی دانش خود حساب کن. به توصیه کسانی که خیال میکنند و خیال میکنی تو را آوردهاند! مرتکب اشتباه تیم «جم» و پارس جنوبی نشو!