به گزارش خبرورزشی، سیاستهای آقای سوپرمن در بسکتبال تهران شکست خورده است. آیا هیئت بسکتبال تهران را پیش فروش کرده اند؟ بعد از از حدود ۵ سال که از اوضاع نامناسب بسکتبال تهران میگذرد حالا و در آستانه برگزاری مجمع انتخابی ریاست هیئت بسکتبال تهران، شائبههایی به وجود آمده که علی میرزاآقابیگ یکی از نامزدهای انتخاباتی آن را بیشتر به «پیش فروش کردن هیئت بسکتبال» تعبیر میکند.
میرزاآقابیگ جوان، با اشاره به «انتخابات بسامدی» که در آن تلاش میشود تا اذهان مجمع را روی یک فرد خاص «کانالیزه» کنند، از تصمیمات غیرمنظقی با لابیگریهای منفعت طلبانهای پرده برداشت که حتی باعث شده کاندیداهای بالقوه، چالش قابل پیش بینی داشته باشند.
وی که میراث پدر، دکتر حسن میرزاآقابیگ را در زمان اداره کردن هیئت بسکتبال تهران به خاطر دارد و آن را «دوران شکوفایی» بسکتبال تهران مینامد که شامل برنامه ریزی گسترده داخلی توأم با بازیهای بین المللی و سفرهای برون مرزی تیمهای ردههای سنی تهران بود، برخی از تخلفات فدراسیون بسکتبال و اداره ورزش و جوانان تهران را در مجمع انتخابی ۲۵ تیرماه، این گونه برمی شمارد: «مهمترین ایراد به آرایش مجمع و صحبتهایی که در خصوص نامزد خاص شنیده میشود، تداعی کننده «دیدگاه مفلسانه» است. یعنی هر که سرمایه بیاورد پس میتواند بسکتبال را آباد کند. نزدیک به ۵ سال پیش یک شخصیت سیاسی با همین دیدگاه وارد این مجموعه شد که نتیجه این رویکرد فقط بازسازی سرویسهای بهداشتی و خرید چند دست میزوصندلی شد و پس از آن رئیس هیئت برای اداره امور وقت کافی نداشت و کمتر کسی او را در محل کارش در دفتر هیئت حاضر و آمادۀ پاسخگویی میدید. بسکتبال نه تخصص و نه اولویت وی بود بنابراین هیئت به دست دیگران افتاد ازجمله در ۱۶ ماه اخیر که نقش دبیر در آن پررنگتر بود.»
میرزاآقابیگ اعتقاد دارد شیوه «گلریزان» برای هیئت بسکتبال تهران فایدهای ندارد و افراد با مقاصد جمع آوری اعانه یا پیش فروش هیئت به فرد خاص سرمایه گذار یا یک چهره سیاسی نمیتوانند جلوی رکود این رشته ممتاز را در سطح ورزش تهران بگیرند. وی راهکارش را هم ارائه میدهد و میگوید:
«با ایده وخِرَد جمعی میتوان برای تولید سرمایه وخودکفایی در این رشته گام برداشت. باید تلاش کرد با ایجاد فضای عادلانه برای رقابت و احقاق دیدگاه شایسته سالاری، میدانی شایسته برای بسکتبال فراهم کنیم.»
میرزاآقابیگ در صحبت هایش، نامزدی را رد یا تأیید نمیکند، اما روی این موضوع تأکید دارد که هر کدام از این نامزدها بهتر است در «زمین خودشان» بازی کنند.
به عقیدۀ او تیمهای بزرگ شیمیدر و مهرام که از قطبهای بسکتبال تهران به شمار میآیند در حیطه باشگاهی بهتر میتوانند مثمرثمر واقع شوند حال آنکه با ورود هر کدام از افراد با گرایش به این باشگاهها در مجموعه مدیریتی هیئت بسکتبال تهران، ممکن است این شائبه ایجاد شود که هیئت تحت تعلقات باشگاهی قرار گرفته است که این خود سلیقه گرایی در اداره هیئت را پررنگ میکند.
وی ادامه میدهد: «از فدراسیون محترم تقاضا دارم سیاستهای منفعت طلبانه و استثماری خود را در این رابطه کنار گذاشته و به جای بازی دادن به مهرههای با ارزش این صفحه، هر گونه تصمیم گیری برای بسکتبال تهران را به دست کارشناسان آن بسپارد.»
میرزاآقابیگ در ادامه صحبت هایش نقش اداره ورزش و جوانان تهران را در موضوع مهم و خطیر بسکتبال تهران «انفعالی» میبیند و خطاب به گل محمدی رئیس ورزش تهران میگوید: «سکوت به نشانۀ درایت با سکوت بی تفاوتی فرق دارد. بسکتبال تهران را نباید به مثابه کانال دوست یابی دانست یا در رویای تجمیع سرمایه بود که از طریق پیروزی در انتخابات هیئت توسط فرد خاص تزریق میشود. گاهی سکوت به نشانۀ جلب رضایت بالادستی هاست نه تدبیری ویژه برای نجات بخشیدن بسکتبال تهران از بحران خودساخته. اداره کردن ورزش پایتخت یک نوع چالش تمام نشدنی است که روی آفتاب دیده میخواهد. گروه کارشناسی! اداره ورزش تهران باید اصلحترینها را برای محمع انتخابی پیشنهاد میکرد. نکتهای که به وضوح در فهرست مجمع به چشم میخورد و آن سئوال برانگیز بودن حضور تعدادی از افراد برگزیده شده و به تأیید آن اداره رسیده است. بازیکنی که در تهران بازی نکرد برخلاف قوانین انتخابات، سر از مجمع در آورده است!»
این نامزد انتخابات بسکتبال تهران میگوید: «بازیکن ٢٠سالهای که عمر مفید بسکتبالش کمتر از ۵ سال است چه شناختی از ظرفیت و توانمندی بسکتبال تهران دارد که باید به رئیس آینده رأی بدهد؟ در موارد دیگر هم این ساده نگری وجود دارد که به نظر میرسد یا در شناخت نیروهای بسکتبال تهران کوتاهی صورت گرفته یا تعمداً فهرست مجمع را با اهداف خاص تهیه و تقدیم اداره ورزش و جوانان تهران کرده اند.»
میرزاآقابیگ با اشاره به حضور شبنم کلاهی در انتخابات مجمع، او را فردی توانمند و از حانواده ورزش تهران میداند، اما اضافه میکند کلاهی بهترین فرد ممکن برای اداره بسکتبال بانوان تهران است نه اداره تمامی موجودیت بسکتبال پایتخت.
وی درباره مناسب نبودن کلاهی برای ریاست هیئت بسکتبال تهران میگوید: «در اوضاع کنونی ورزش، نگاه مسئولان به ورزش بانوان تخصصی است و بهتر است امثال خانم کلاهی در بخش بانوان که هم اینک هم نائب رئیسی این بخش را در اختیار دارد تمرکز داشته باشد در صورتی که حضور وی در رأس هرم بسکتبال تهران، از تمرکز کافی روی برنامه ریزی برای بسکتبال بانوان خواهد کاست. از طرفی مسئولیت وی در فدراسیون، موجب تسلیم لاجرم در اهداف منفعت طلبانه فدراسیون و دوری گزینی از استقلال هیئت تهران خواهد شد.»
میرزاآقابیگ در خصوص وظایف دبیر هیئت بسکتبال تهران نیز میگوید: «نمیدانم در ورزش تهران چه اتفاقی افتاده که وظایفی خارج از توان افراد به آنها سپرده میشود و بعد این افراد میخواهند نقش یک سوپرمن را بازی کنند! یعنی باورشان شده سوپرمن هستند و با فشار دادن یک دکمه اتفاقات بعدی را میسازند! ماجرای دبیری در هیئت بسکتبال تهران به همین روال است. یک نفر عملاً حوزه انتخاباتی را به دست گرفته و سیاستهای اعمال شده بر اساس نظر وی است تا دکمه را فشار دهد! سیاستهایی که کمر بسکتبال تهران را خم کرده و شکست خورده است. سرپرستی دبیری اشتباهی آشکار و غیر مسئولانه است و من از آقای گل محمدی میخواهم به عنوان کسی که بسکتبال را از تهران و از پایینترین سطح سنی تا رسیدن به بسکتبال ملی تجربه کرده است میخواهم در حیطۀ اختیارات غیرمنطقی دبیر بازنگری کرده و با تشکیل دوباره مجمع با تعدادی از افراد منصف و کارشناسان خبره بسکتبال، اقتدار اداره کل ورزش و جوانان تهران را نشان بدهند. زیرا دود آتش سوگیریها و تصمیمات شخصی به جای نگاه ملی در افرادی که آزمون خود را طی سالها پس داده اند، به چشم نسل جوان بسکتبال خواهد رفت.»
میرزاآقابیگ جوان، با اشاره به «انتخابات بسامدی» که در آن تلاش میشود تا اذهان مجمع را روی یک فرد خاص «کانالیزه» کنند، از تصمیمات غیرمنظقی با لابیگریهای منفعت طلبانهای پرده برداشت که حتی باعث شده کاندیداهای بالقوه، چالش قابل پیش بینی داشته باشند.
وی که میراث پدر، دکتر حسن میرزاآقابیگ را در زمان اداره کردن هیئت بسکتبال تهران به خاطر دارد و آن را «دوران شکوفایی» بسکتبال تهران مینامد که شامل برنامه ریزی گسترده داخلی توأم با بازیهای بین المللی و سفرهای برون مرزی تیمهای ردههای سنی تهران بود، برخی از تخلفات فدراسیون بسکتبال و اداره ورزش و جوانان تهران را در مجمع انتخابی ۲۵ تیرماه، این گونه برمی شمارد: «مهمترین ایراد به آرایش مجمع و صحبتهایی که در خصوص نامزد خاص شنیده میشود، تداعی کننده «دیدگاه مفلسانه» است. یعنی هر که سرمایه بیاورد پس میتواند بسکتبال را آباد کند. نزدیک به ۵ سال پیش یک شخصیت سیاسی با همین دیدگاه وارد این مجموعه شد که نتیجه این رویکرد فقط بازسازی سرویسهای بهداشتی و خرید چند دست میزوصندلی شد و پس از آن رئیس هیئت برای اداره امور وقت کافی نداشت و کمتر کسی او را در محل کارش در دفتر هیئت حاضر و آمادۀ پاسخگویی میدید. بسکتبال نه تخصص و نه اولویت وی بود بنابراین هیئت به دست دیگران افتاد ازجمله در ۱۶ ماه اخیر که نقش دبیر در آن پررنگتر بود.»
میرزاآقابیگ اعتقاد دارد شیوه «گلریزان» برای هیئت بسکتبال تهران فایدهای ندارد و افراد با مقاصد جمع آوری اعانه یا پیش فروش هیئت به فرد خاص سرمایه گذار یا یک چهره سیاسی نمیتوانند جلوی رکود این رشته ممتاز را در سطح ورزش تهران بگیرند. وی راهکارش را هم ارائه میدهد و میگوید:
«با ایده وخِرَد جمعی میتوان برای تولید سرمایه وخودکفایی در این رشته گام برداشت. باید تلاش کرد با ایجاد فضای عادلانه برای رقابت و احقاق دیدگاه شایسته سالاری، میدانی شایسته برای بسکتبال فراهم کنیم.»
میرزاآقابیگ در صحبت هایش، نامزدی را رد یا تأیید نمیکند، اما روی این موضوع تأکید دارد که هر کدام از این نامزدها بهتر است در «زمین خودشان» بازی کنند.
به عقیدۀ او تیمهای بزرگ شیمیدر و مهرام که از قطبهای بسکتبال تهران به شمار میآیند در حیطه باشگاهی بهتر میتوانند مثمرثمر واقع شوند حال آنکه با ورود هر کدام از افراد با گرایش به این باشگاهها در مجموعه مدیریتی هیئت بسکتبال تهران، ممکن است این شائبه ایجاد شود که هیئت تحت تعلقات باشگاهی قرار گرفته است که این خود سلیقه گرایی در اداره هیئت را پررنگ میکند.
وی ادامه میدهد: «از فدراسیون محترم تقاضا دارم سیاستهای منفعت طلبانه و استثماری خود را در این رابطه کنار گذاشته و به جای بازی دادن به مهرههای با ارزش این صفحه، هر گونه تصمیم گیری برای بسکتبال تهران را به دست کارشناسان آن بسپارد.»
میرزاآقابیگ در ادامه صحبت هایش نقش اداره ورزش و جوانان تهران را در موضوع مهم و خطیر بسکتبال تهران «انفعالی» میبیند و خطاب به گل محمدی رئیس ورزش تهران میگوید: «سکوت به نشانۀ درایت با سکوت بی تفاوتی فرق دارد. بسکتبال تهران را نباید به مثابه کانال دوست یابی دانست یا در رویای تجمیع سرمایه بود که از طریق پیروزی در انتخابات هیئت توسط فرد خاص تزریق میشود. گاهی سکوت به نشانۀ جلب رضایت بالادستی هاست نه تدبیری ویژه برای نجات بخشیدن بسکتبال تهران از بحران خودساخته. اداره کردن ورزش پایتخت یک نوع چالش تمام نشدنی است که روی آفتاب دیده میخواهد. گروه کارشناسی! اداره ورزش تهران باید اصلحترینها را برای محمع انتخابی پیشنهاد میکرد. نکتهای که به وضوح در فهرست مجمع به چشم میخورد و آن سئوال برانگیز بودن حضور تعدادی از افراد برگزیده شده و به تأیید آن اداره رسیده است. بازیکنی که در تهران بازی نکرد برخلاف قوانین انتخابات، سر از مجمع در آورده است!»
این نامزد انتخابات بسکتبال تهران میگوید: «بازیکن ٢٠سالهای که عمر مفید بسکتبالش کمتر از ۵ سال است چه شناختی از ظرفیت و توانمندی بسکتبال تهران دارد که باید به رئیس آینده رأی بدهد؟ در موارد دیگر هم این ساده نگری وجود دارد که به نظر میرسد یا در شناخت نیروهای بسکتبال تهران کوتاهی صورت گرفته یا تعمداً فهرست مجمع را با اهداف خاص تهیه و تقدیم اداره ورزش و جوانان تهران کرده اند.»
میرزاآقابیگ با اشاره به حضور شبنم کلاهی در انتخابات مجمع، او را فردی توانمند و از حانواده ورزش تهران میداند، اما اضافه میکند کلاهی بهترین فرد ممکن برای اداره بسکتبال بانوان تهران است نه اداره تمامی موجودیت بسکتبال پایتخت.
وی درباره مناسب نبودن کلاهی برای ریاست هیئت بسکتبال تهران میگوید: «در اوضاع کنونی ورزش، نگاه مسئولان به ورزش بانوان تخصصی است و بهتر است امثال خانم کلاهی در بخش بانوان که هم اینک هم نائب رئیسی این بخش را در اختیار دارد تمرکز داشته باشد در صورتی که حضور وی در رأس هرم بسکتبال تهران، از تمرکز کافی روی برنامه ریزی برای بسکتبال بانوان خواهد کاست. از طرفی مسئولیت وی در فدراسیون، موجب تسلیم لاجرم در اهداف منفعت طلبانه فدراسیون و دوری گزینی از استقلال هیئت تهران خواهد شد.»
میرزاآقابیگ در خصوص وظایف دبیر هیئت بسکتبال تهران نیز میگوید: «نمیدانم در ورزش تهران چه اتفاقی افتاده که وظایفی خارج از توان افراد به آنها سپرده میشود و بعد این افراد میخواهند نقش یک سوپرمن را بازی کنند! یعنی باورشان شده سوپرمن هستند و با فشار دادن یک دکمه اتفاقات بعدی را میسازند! ماجرای دبیری در هیئت بسکتبال تهران به همین روال است. یک نفر عملاً حوزه انتخاباتی را به دست گرفته و سیاستهای اعمال شده بر اساس نظر وی است تا دکمه را فشار دهد! سیاستهایی که کمر بسکتبال تهران را خم کرده و شکست خورده است. سرپرستی دبیری اشتباهی آشکار و غیر مسئولانه است و من از آقای گل محمدی میخواهم به عنوان کسی که بسکتبال را از تهران و از پایینترین سطح سنی تا رسیدن به بسکتبال ملی تجربه کرده است میخواهم در حیطۀ اختیارات غیرمنطقی دبیر بازنگری کرده و با تشکیل دوباره مجمع با تعدادی از افراد منصف و کارشناسان خبره بسکتبال، اقتدار اداره کل ورزش و جوانان تهران را نشان بدهند. زیرا دود آتش سوگیریها و تصمیمات شخصی به جای نگاه ملی در افرادی که آزمون خود را طی سالها پس داده اند، به چشم نسل جوان بسکتبال خواهد رفت.»