خبرورزشی/ امیرعباس واسعی؛ روزی که علی کریمی و به دنبال آن مجتبی جباری از تیم ملی خداحافظی کرد تصور میکردیم پیام صادقیان جای آنها را بگیرد، اما صد افسوس که کارلوس کیروش بعد از یک بار دعوت از پیام صادقیان برای همیشه قید این بازیکن را زد و پیام آنقدر افت کرد که دیگر هیچ تیمی در ایران خواهان او نبود و در ترکیه هم همان مسیری را رفت که در ایران داشت و در نهایت از فوتبال رسید به تأسیس سایت شرطبندی. این اولین نمونه نبود و آخرین نمونه هم نخواهد بود. مجاهد خذیراوی را به یاد دارید؟ بازیکنی که توپ زیر پای او میرقصید و کسی نمیتوانست آن را بگیرد. غنای تکنیکی این مهاجم آنقدر چشمنواز بود که خیلیها به خاطر قیافه جذابی که داشت او را با پله مقایسه میکردند. این بازیکن هم درگیر حاشیه و خیلی زود مجبور شد فوتبال را کنار بگذارد و امروز اصلاً نشانی دستکم در فوتبال ندارد. راستی علی اکبریان برای چه در زندان است؟ او با تجربه سالها بازی در تیمهای تاپ باید روی نیمکت یکی از تیمهای لیگ برتری میبود نه پشت میلههای زندان. چرا مهدی قائدی بدون گواهینامه پشت ماشین مینشیند و در یک سانحه رانندگی دوست خود را از دست میدهد؟ چرا محسن مسلمان اینقدر افت کرده که مثل صادقیان در هیچ تیمی بیش از نیمفصل دوام نمیآورد؟
مقصر کیست؟ فقط پیام صادقیان؟ فقط مجاهد خذیراوی؟ فقط محسن مسلمان و... نه تقصیر اصلی به گردن فوتبال است. اگرچه ستارههای بسیاری هم بودند که در این فوتبال خود را حفظ کردند و هیچ یک از ناهنجاریها روی آنها تأثیر نگذاشت مثل مهدی مهدویکیا، مثل علی دایی، مثل علی کریمی، اما به یاد داشته باشیم که انگشتان دست شبیه هم نیستند و این فوتبال است که باید از ستارههای خود مراقبت کند. لابد از خود میپرسید چگونه؟ چگونه است آدمها همه جور تدبیر برای محافظت از مال خود (مثلاً ماشین) به کار میگیرند، اما باشگاهها نسبت به سرمایههای عظیم خود بیتفاوت هستند؟ بازیکنی که دو، سه میلیارد تومان در سال دستمزدش است برای باشگاه سرمایه نیست؟ فقط کافی است بدانید باشگاه بارسا برای بازیکن نوجوانی که جذب میکند مشاور اقتصادی میگذارد و به بازیکن یاد میدهد وقتی پول درمیآورد، چطور خرج کند. باشگاههای ما و فوتبال ایران فقط روی بازی بازیکن تکیه میکنند و نسبت به زندگی او رها هستند در حالی که همه توجه باید به زندگی بازیکن باشد. چراکه بازیکن در صورت زندگی اجتماعی خوب میتواند در زمین فوتبال تأثیرگذار باشد. در فوتبال روز دنیا شاید یک توضیح تکراری باشد که باشگاه روی تغذیه بازیکن و حتی جاهایی که برای تفریح میرود حساس است، اما اینجا کنترل بازیکن حتی در همان دو ساعتی که در تمرین حضور دارد هم نیست و در بقیه ساعات شبانهروز هم که به حال خود رهاست و نتیجه میشود اینکه سرمایهها به راحتی میسوزند و محو میشوند. جفایی که ما به این بازیکنان میکنیم سنگینتر از خطایی است که این بازیکنان در حق خویش روا میدارند چراکه آنها جوانند و بیتجربه، اما فوتبال و فوتبالیها دههها عمر و تجربه دارند و هزاران استعداد اینچنینی دیدهاند. چه بخواهیم آن را بپذیریم و چه نسبت به آن بیتفاوت باشیم.
مقصر کیست؟ فقط پیام صادقیان؟ فقط مجاهد خذیراوی؟ فقط محسن مسلمان و... نه تقصیر اصلی به گردن فوتبال است. اگرچه ستارههای بسیاری هم بودند که در این فوتبال خود را حفظ کردند و هیچ یک از ناهنجاریها روی آنها تأثیر نگذاشت مثل مهدی مهدویکیا، مثل علی دایی، مثل علی کریمی، اما به یاد داشته باشیم که انگشتان دست شبیه هم نیستند و این فوتبال است که باید از ستارههای خود مراقبت کند. لابد از خود میپرسید چگونه؟ چگونه است آدمها همه جور تدبیر برای محافظت از مال خود (مثلاً ماشین) به کار میگیرند، اما باشگاهها نسبت به سرمایههای عظیم خود بیتفاوت هستند؟ بازیکنی که دو، سه میلیارد تومان در سال دستمزدش است برای باشگاه سرمایه نیست؟ فقط کافی است بدانید باشگاه بارسا برای بازیکن نوجوانی که جذب میکند مشاور اقتصادی میگذارد و به بازیکن یاد میدهد وقتی پول درمیآورد، چطور خرج کند. باشگاههای ما و فوتبال ایران فقط روی بازی بازیکن تکیه میکنند و نسبت به زندگی او رها هستند در حالی که همه توجه باید به زندگی بازیکن باشد. چراکه بازیکن در صورت زندگی اجتماعی خوب میتواند در زمین فوتبال تأثیرگذار باشد. در فوتبال روز دنیا شاید یک توضیح تکراری باشد که باشگاه روی تغذیه بازیکن و حتی جاهایی که برای تفریح میرود حساس است، اما اینجا کنترل بازیکن حتی در همان دو ساعتی که در تمرین حضور دارد هم نیست و در بقیه ساعات شبانهروز هم که به حال خود رهاست و نتیجه میشود اینکه سرمایهها به راحتی میسوزند و محو میشوند. جفایی که ما به این بازیکنان میکنیم سنگینتر از خطایی است که این بازیکنان در حق خویش روا میدارند چراکه آنها جوانند و بیتجربه، اما فوتبال و فوتبالیها دههها عمر و تجربه دارند و هزاران استعداد اینچنینی دیدهاند. چه بخواهیم آن را بپذیریم و چه نسبت به آن بیتفاوت باشیم.
کارشناسان و صاحبنظران پاسخ میدهند
در سوختن استعدادهایی، چون صادقیان، مجاهد، اکبریان و... چه کسانی مقصر هستند
محمدعلی آهنگران: شهرت نیازمند ظرفیت هم هست
کارشناس امور فرهنگی و اجتماعی در این خصوص به خبرورزشی گفت: به هر حال برخی از این استعدادها در یک موقعیت حساس زندگی حرفهای خود قرار میگیرند و وقتی معلم اخلاق و نقشه راه مدونی ندارند، معلوم است که به بیراهه میروند و مسیر تعالی خودشان را گم میکنند. ما در هنر و ورزش دچار این معضل هستیم که شهرت میدهند، ولی ظرفیت آن را به آدم نمیدهند. ما باید از خدا بخواهیم ظرفیت کافی برای قرار داشتن در چنین شرایطی را هم به ما بدهد. مسائل آموزشی و خانوادگی خیلی در این مسئله دخیل هستند و توصیهپذیری از پیشکسوتان و استفاده از تجربیات آنها هم میتواند خیلی به این مسئله کمک کند. وقتی گذشتهها را فراموش کنی و متواضع نباشی قطعاً شهرت و شهوات نفسانی رهایت نخواهد کرد.
حشمت مهاجرانی: باشگاهها در بعد فرهنگی ضعیف عمل میکنند
کارشناس فوتبال و سرمربی اسبق تیمهای ملی جوانان و بزرگسالان که سالها با بازیکنان جوان کار کرده در این خصوص به خبرورزشی گفت: ساختار اکثر باشگاههای ما حرفهای نیست و در کار آکادمیک و آموزش فوتبال پایه به خوبی گام برنمیدارند. بسیاری از این استعدادها در همان سن جوانی کمکم مسیر خودشان را گم میکنند و، چون مربی و معلم خوبی ندارند، خوب هم آموزشهای فرهنگی ندیدهاند، راه خودشان را گم میکنند و تا در موقعیت ورزشی مناسبی قرار میگیرند، گذشته خود را فراموش میکنند و در همان ابتدای راه فوتبالشان نابود میشود. من معتقدم باشگاهها که لقب فرهنگی و ورزشی را یدک میکشند، در بعد فرهنگی ضعیف عمل کردهاند.
مجید جهانپور: مسائل فرهنگی و محیطی اهمیت زیادی دارد
کارشناس فوتبال کشورمان در این خصوص به ما گفت: طبیعی است در بین استعدادهای فوتبالی زیادی که وجود دارد، چند نفر نتوانند مسیر حرفهای را تا پایان راه ادامه دهند و درگیر مسائل حاشیهای و غیرحرفهای شوند و به بیراهه بروند. در این مسئله عوامل زیادی، چون فرهنگی، خانوادگی، آموزشی، آکادمیک، تحصیلات و... دخیل هستند. به هر حال وقتی بازیکن جوانی از یک محیط پایینتر ناگهان به موقعیت حرفهای و مالی بالایی میرسد، شرایط برای حفظ جایگاهش خیلی سخت میشود و اگر از او مراقبتهای لازم صورت نگیرد، قطعاً مثل خیلی از استعدادهای فوتبال هرز خواهد رفت.
غلامحسین زمانآبادی: بسترسازی فرهنگی و اجتماعی وظیفه اصلی ماست
مشاور فرهنگی فدراسیون فوتبال در این خصوص به ما گفت: ما برای ساختن یک ساختمان نیاز به ۴ تا پایه اساسی داریم. یکی منابع انسانی، دوم منابع مالی، سوم سختافزار و چهارم نرمافزار و ساختار هر جامعهای هم با این ۴ عامل کار میکند، اما در این بین منابع انسانی از اهمیت بیشتری نسبت به سایر منابع ذکر شده برخوردار است. یک بازیکن بااستعداد مثل آب روانی است که اگر کنترل نشود و مقابلش سدی قرار نگیرد مثل سیل میشود که همه چیز را خراب میکند و از مسیر خودش خارج میشود. مسائل محیطی و خانوادگی که مربوط به خود بازیکن میشود، جای خود، ولی ما مسئولان هم وظیفه داریم بسترهای لازم را برای آنها فراهم کنیم و شرایط رشد و هدایت این جوانها را با دقت انجام دهیم.
حسن حبیبی: خودشان، دوستانشان و مربیشان مقصر هستند
کارشناس فوتبال و سرمربی اسبق تیمهای ملی به خبرورزشی گفت: به نظر من خود بازیکن، مربی او و دوستانش نقش اصلی را در این مسئله ایفا میکنند. وقتی بازیکن دچار غرور میشود و گذشتهاش را فراموش میکند و دوستانش هم کمکی به او نمیکنند و بیشتر برایش حاشیه درست میکنند و البته مربی تیم هم نسبت به آموزشهای حرفهای و البته فرهنگی- ورزشی دقت ندارد، همین میشود که بازیکن به بیراهه میرود. باشگاهها هم رسالت خودشان را فراموش کردهاند و هیچ کار فرهنگی انجام نمیدهند و همین میشود که خیلی از استعدادها هرز میروند.
در سوختن استعدادهایی، چون صادقیان، مجاهد، اکبریان و... چه کسانی مقصر هستند
محمدعلی آهنگران: شهرت نیازمند ظرفیت هم هست
کارشناس امور فرهنگی و اجتماعی در این خصوص به خبرورزشی گفت: به هر حال برخی از این استعدادها در یک موقعیت حساس زندگی حرفهای خود قرار میگیرند و وقتی معلم اخلاق و نقشه راه مدونی ندارند، معلوم است که به بیراهه میروند و مسیر تعالی خودشان را گم میکنند. ما در هنر و ورزش دچار این معضل هستیم که شهرت میدهند، ولی ظرفیت آن را به آدم نمیدهند. ما باید از خدا بخواهیم ظرفیت کافی برای قرار داشتن در چنین شرایطی را هم به ما بدهد. مسائل آموزشی و خانوادگی خیلی در این مسئله دخیل هستند و توصیهپذیری از پیشکسوتان و استفاده از تجربیات آنها هم میتواند خیلی به این مسئله کمک کند. وقتی گذشتهها را فراموش کنی و متواضع نباشی قطعاً شهرت و شهوات نفسانی رهایت نخواهد کرد.
حشمت مهاجرانی: باشگاهها در بعد فرهنگی ضعیف عمل میکنند
کارشناس فوتبال و سرمربی اسبق تیمهای ملی جوانان و بزرگسالان که سالها با بازیکنان جوان کار کرده در این خصوص به خبرورزشی گفت: ساختار اکثر باشگاههای ما حرفهای نیست و در کار آکادمیک و آموزش فوتبال پایه به خوبی گام برنمیدارند. بسیاری از این استعدادها در همان سن جوانی کمکم مسیر خودشان را گم میکنند و، چون مربی و معلم خوبی ندارند، خوب هم آموزشهای فرهنگی ندیدهاند، راه خودشان را گم میکنند و تا در موقعیت ورزشی مناسبی قرار میگیرند، گذشته خود را فراموش میکنند و در همان ابتدای راه فوتبالشان نابود میشود. من معتقدم باشگاهها که لقب فرهنگی و ورزشی را یدک میکشند، در بعد فرهنگی ضعیف عمل کردهاند.
مجید جهانپور: مسائل فرهنگی و محیطی اهمیت زیادی دارد
کارشناس فوتبال کشورمان در این خصوص به ما گفت: طبیعی است در بین استعدادهای فوتبالی زیادی که وجود دارد، چند نفر نتوانند مسیر حرفهای را تا پایان راه ادامه دهند و درگیر مسائل حاشیهای و غیرحرفهای شوند و به بیراهه بروند. در این مسئله عوامل زیادی، چون فرهنگی، خانوادگی، آموزشی، آکادمیک، تحصیلات و... دخیل هستند. به هر حال وقتی بازیکن جوانی از یک محیط پایینتر ناگهان به موقعیت حرفهای و مالی بالایی میرسد، شرایط برای حفظ جایگاهش خیلی سخت میشود و اگر از او مراقبتهای لازم صورت نگیرد، قطعاً مثل خیلی از استعدادهای فوتبال هرز خواهد رفت.
غلامحسین زمانآبادی: بسترسازی فرهنگی و اجتماعی وظیفه اصلی ماست
مشاور فرهنگی فدراسیون فوتبال در این خصوص به ما گفت: ما برای ساختن یک ساختمان نیاز به ۴ تا پایه اساسی داریم. یکی منابع انسانی، دوم منابع مالی، سوم سختافزار و چهارم نرمافزار و ساختار هر جامعهای هم با این ۴ عامل کار میکند، اما در این بین منابع انسانی از اهمیت بیشتری نسبت به سایر منابع ذکر شده برخوردار است. یک بازیکن بااستعداد مثل آب روانی است که اگر کنترل نشود و مقابلش سدی قرار نگیرد مثل سیل میشود که همه چیز را خراب میکند و از مسیر خودش خارج میشود. مسائل محیطی و خانوادگی که مربوط به خود بازیکن میشود، جای خود، ولی ما مسئولان هم وظیفه داریم بسترهای لازم را برای آنها فراهم کنیم و شرایط رشد و هدایت این جوانها را با دقت انجام دهیم.
حسن حبیبی: خودشان، دوستانشان و مربیشان مقصر هستند
کارشناس فوتبال و سرمربی اسبق تیمهای ملی به خبرورزشی گفت: به نظر من خود بازیکن، مربی او و دوستانش نقش اصلی را در این مسئله ایفا میکنند. وقتی بازیکن دچار غرور میشود و گذشتهاش را فراموش میکند و دوستانش هم کمکی به او نمیکنند و بیشتر برایش حاشیه درست میکنند و البته مربی تیم هم نسبت به آموزشهای حرفهای و البته فرهنگی- ورزشی دقت ندارد، همین میشود که بازیکن به بیراهه میرود. باشگاهها هم رسالت خودشان را فراموش کردهاند و هیچ کار فرهنگی انجام نمیدهند و همین میشود که خیلی از استعدادها هرز میروند.