خبرورزشی/ کارن فیروزی؛ میشل پلاتینی، رئیس سابق یوفا، سه روز دیگر، بعد از تحمل ۴ سال محرومیتش از فعالیتهای فوتبالی، دوباره میتواند حرفه مورد علاقه اش را از سر بگیرد. او که از طرف فیفا متهم به دریافت رشوه از سپ بلاتر، رئیس سابق فیفا شده بود، در داستان اعطای میزبانی جام جهانی به قطر، یکی از افراد کلیدی قلمداد شد و با محرومیت سنگینی از سوی فیفا مواجه شد. با وجود اینکه فرجامخواهی او در کاس مورد تأیید قرار گرفت و بیگناهی اش اعلام شد ولی فیفا محرومیت او را تداوم بخشید. پلاتینی حالا به همین دلیل روز گذشته، گفتوگوی بسیار مفصلی با روزنامه «اکیپ» داشته که در زیر بخشی از آن را از نظر میگذرانید.
سه روز دیگر، مصادف با ۸ اکتبر، محرومیت ۴ سالهای که فیفا برایتان وضع کرده به پایان میرسد. خب در آن روز قرار است چه کاری انجام دهید؟
قرار نیست جشن بگیرم، چون اصلاً خودم را محروم نمیدانستم. فیفا به عنوان یک نهاد مستقل با چه حقی میتوانست جلوی کار کردن من را بگیرد؟ اگر میخواستم میتوانستم به فعالیتم در عرصه فوتبال ادامه دهم، آنوقت اگر فیفا مانع میشد میرفتم و در دادگاهی از آنها شکایت میکردم؛ مطمئناً در دادگاه من برنده میشدم.
با این حال در عرض این ۴ سال، سختیهای زیادی از این محرومیت کشیدید. اینطور نیست؟
ماه اول چرا؛ مجبور میشدم کلاهکاسکت بگذارم و عینک بزنم، بعد بیرون بروم، چون حس میکردم آلکاپون هستم و هرجا میروم باید توضیح بدهم. این داستان برای همسر، بچهها و خانوادهام هم سخت بود. خیلیزود فهمیدم که حتی حقی هم برای دفاع کردن از خودم ندارم، چون فیفا علیه من طرح مسئله کرده بود و بدون اینکه توضیح من را بشنود رأی اش را صادر کرده بود. هرچه که زمان گذشت، من هم دیگر برای بیرون رفتن مخفیکاری نداشتم. اتفاقاً در بازی گلف پیشرفت زیادی کردم، کلی رفتم و قدم زدم، مسافرت کردم و بیشتر از گذشته بچهها و نوههایم را دیدم. در واقع بدون اینکه بازنشسته شده باشم شبیه بازنشستهها زندگی کردم. این ۴ سال مثل برق و باد گذشت.
یعنی اینقدر برایتان سریع گذشت؟
وقتی پیر میشوی همهچیز سریع میگذرد. یک روز برای یک کودک دوساله ۳۲ برابر طولانیتر از یک روز برای یک کودک ۶۴ ساله است! (میخندد)
این یعنی اینکه هنوز خودتان را شبیه به یک کودک میبینید؟
بله. اینکه آدم یک کودک ۶۴ ساله باشد که میتواند از زندگی، دوستان و خانواده اش بهره ببرد فوق العاده است. اینجور وقتها است که تو میفهمی یکسری از آشناهایی که داشتهای فوت کردهاند. میدانم سالهایی که پیشرو داریم کوتاهتر از سالهایی است که پشتسر گذاشتهام، خب، به همین خاطر میخواهم از سالهایی که برایم مانده بهره لازم را ببرم.
بهترین و بدترین خاطره این دوره ۴ ساله تان چیست؟
بهترین خاطرهام همین است که وقت لازم را به دست آوردم. هر جا دلم خواست، هر زمانیکه دلم خواست رفتم؛ بدون اینکه ذرهای عجله داشته باشم. برای اولینبار در زندگیام قرار ملاقاتهای اضافی نداشتم. آزادی را دوباره کشف کردم. خب، این موضوع قیمت ندارد.
و بدترین خاطره چی؟ شاید اینکه نتوانستید در مراسم قرعهکشی یورو ۲۰۱۶ شرکت کنید...
بله، بدترینش همین است؛ اینکه در مراسم قرعهکشی نباشی و بعد هم نتوانی جام قهرمانی را به تیم برنده بدهی... خیلی داستان فاجعهای نبود ولی در لحظه برایم سخت و زجرآور بود.
۱۸ ژوئن گذشته شما بازداشت شدید. با این داستان چطور کنار آمدید؟
این یکی هم خیلی سخت بود. آیا من به این خاطر که رفتهام با رئیسجمهور غذا خوردهام و گفتهام رأیام را برای جام جهانی ۲۰۲۲ به فلان کشور میدهم، باید بازداشت شوم؟ اتفاقات زیادی در طول این ۴ سال برایم رخ داد که غیر قابل تحمل و غیر قابل پذیرش بود. از آنجایی که من آدم گمنامی نیستم نمیشد به راحتی به جایی پناه برد و زندگی کرد. وقتی بازداشت شدم در دانمارک یا در بانکوک، روزنامهها و تلویزیونهای محلی تیتر زدند. «پلاتینی دستگیر شد»، جالب اینجاست که خودم هنوز دلیلش را نمیدانم.
در گفتوگوی اخیری که با یکی از شبکههای سوئیسی داشته اید گفته اید «برمیگردم» ...
بله، برمیگردم ولی هیچ مورد اورژانسی وجود ندارد. محرومیتم چند روز دیگر به پایان میرسد در حالیکه انتخابات ریاست فیفا تمام شده و بعدی هم ۴ سال طول میکشد تا از راه برسد. همانطور که میدانید شرایط در زوریخ خوب پیش رفته است... (لبخند میزند)
ولی انتخابات دیگری در راه است؛ تقریباً کمتر از یک سال دیگر.
میدانم منظورتان چیست. (لبخند میزند)، چون خیلیها درباره اش با من حرف زدهاند: انتخابات ریاست فدراسیون فرانسه در راه است. با این حال، خیلی از رفقایم میگویند: «تو رئیس یوفا بودهای، فدراسیون فرانسه برایت چه جذابیتی دارد؟» به هر حال، فعلاً که این موضوع هم زمانبر است. فعلاً به آن فکر نمیکنم.
شما همیشه میگویید: «کاری که قبلاً انجام دادهام را تکرار نمیکنم»، معنی اش میشود اینکه درهای زیادی را از همین حالا بستهاید...
با اشاره به همسرم به این اصل رسیدم: ما به عقب برنمیگردیم و دو بار یک داستان عاشقانه را تجربه نمیکنیم. خب، این موضوع، تعدادی از درها را میبندد، بهویژه درهای یوفا را.
ولی در عوض دو در دیگر باز مانده؛ یکی فدراسیون فوتبال فرانسه و دیگری هم فیفا، چون شما تا به الان رئیس این دو نهاد نبودهاید...
ضربالمثل ایتالیایی است که میگوید: «وقتی دری بسته میشود، در دیگری باز میشود»، وقتی محرومیتم تمام شود باید ببینم مردم با من چطور رفتار میکنند و چه نگاهی به من دارند. منتظر نگاه آنها هستم.
منظورتان از مردم، بهصورت کلی مردم است یا اهالی فوتبال مد نظرتان است؟
منظورم مسئولان فوتبال دنیا، اروپا و فرانسه است. وقتی محروم شدم همه آنها ترسیدند. حالا که محرومیتم تمام میشود باید ببینم دوباره با من ارتباط میگیرند یا نه؟ چطوری ارتباط میگیرند و چرا؟ در حال حاضر میدانم در طول این ۴ ساله بین مدیران و رأیدهندگان چیزهای زیادی تغییر کرده است. خیلی چیزها جابهجا شده است.
منظورتان این است که بعد از سه روز دیگر که محرومیتتان تمام میشود، اگر مسئولان فوتبالی به شما زنگ بزنند و بخواهند مسئولیتی به شما بدهند، قاطعانه به آنها نه نمیگویید...
شاید بعضیها هنوز ترجیح بدهند من را از راه دور دوست داشته باشند... (لبخند میزند)
دلتان برای رئیس بودن، اینکه دیگر نمیتوانید تصمیمگیرنده باشید، تنگ نشده است؟
چیزی که از ابتدای این داستان تا الان برایم پیچیده بوده این است که من را اصلاً ندیدهاند. قبلاً، وقتی قرار بود مثلاً تغییراتی در بازی به وجود بیاورند از من میخواستند در جلسهای شرکت کنم ولی حالا حتی به زحمت خبرنگاری پیدا میشود که بخواهد از من نظرم را درباره چیزی بپرسد. (لبخند میزند)
رابطه تان با نوئل لوگرت، رئیس کنونی فدراسیون فوتبال فرانسه چطور است؟
رابطهای نداریم. هیچ تماسی با هم نداریم.