خبرورزشی/ شهراد باغستانی؛ لیورپول تیم دهم لیگ برتر انگلیس بود وقتی یورگن کلوپ سال ۲۰۱۵ سرمربیشان شد، حالا آنها قهرمان لیگ قهرمانان هستند. این مربی ۵۲ ساله در دفترش در مِلوود با «جان بیشاپ» کمدین انگلیسی صحبت کرده و درباره موضوعهای مختلفی حرف زدهاند، از جمله بازسازی لیورپول، جانشینش در آنفیلد، نقش آلمان در جنگجهانی دوم و حتی رفتارش کنار زمین. بخشی از این گفتوگوی بسیار بلند که در نشریه FourFourTwo به چاپ رسیده را در ادامه میخوانید.
شما از اولین نسلی هستید (در آلمان) که بدون گناهان تاریخ اخیر بزرگ شدهاید.
بله، آن را Vergangenheitsbewältigung مینامند. ترجمه مستقیمی ندارد، اما اساساً به معنی «کنار آمدن با گذشته» است.
آیا به این معناست که شما به این ایده رسیدهاید که به جای دور کردن مردم یا تجزیه آنها، بهتر است متحد شوید؟
ببینید، من کشورم را دوست دارم. من آنجا زندگی کردن را دوست دارم. واقعاً عاشقش هستم، اما صادقانه بگویم من آن را بیشتر از سایر کشورها دوست ندارم. میدانم که این کشور شگفتانگیز توانایی آن را داشته که یکی از بزرگترین اشتباهات تاریخ را انجام دهد. دنبال کردن یک احمق در جهت اشتباه. البته او این کار را به تنهایی انجام نداد، اما مردم هم آماده دنبال کردن او بودند. نسل قبل از من همیشه میگفت «ما دقیقاً نمیدانستیم چه اتفاقی دارد میافتد»، اما آگاه نبودن شما را از مسئولیت رها نمیکند. نسل من آخرین نسلی است که درباره آنچه آلمان در جنگ جهانی دوم انجام داد احساس مسئولیت میکند. ما مستقیماً با مردانی که در جنگ بودند ارتباط داشتیم. پسران من ارتباط متفاوتی با آلمان دارند، اما ما فراموش نمیکنیم چه اتفاقی رخ داد. ما نسبت به گذشته مسئول هستیم.
بهترین عبارت برای لیورپول یک شهر جامعهگرا است. فکر میکنم شما با مردم لیورپول پیوند خوردهاید، به شکلی که واقعاً خاص است. میخواهم از واکنش شما در زمانی که پیشنهاد لیورپول رسید، بپرسم. چرا احساس کردید این شغل برای شما مناسب است؟
کمی در مورد شهر میدانستم، چون دو سال پیش از آن برای یک کار تجاری اینجا بودم. مردم به من درباره تغییر نسل شهر میگفتند، اما من خیلی نمیدانستم. بهعنوان یک هوادار فوتبال میدانستم تیم فوتبال شهر در آن زمان و برای ۴ یا ۵ سال خوب نبوده، به استثنای سالی که نزدیک به قهرمانی بود. البته میدانستم که لیورپول تاریخی باورنکردنی برای کسب جامهای قهرمانی هم در اروپا و هم در انگلیس دارد. صادقانه به شما بگویم، واقعاً دوست داشتم آن شکوه را به باشگاه برگردانم. برای من روشن بود که قلب این باشگاه درخشان است. مثل باغی بود که برای بازگرداندن گلها به کمی کار نیاز داشت. میدانستم این بهترین تیمی نیست که لیورپول دارد، اما بازیکنها را خیلی دوست داشتم. واقعاً این کار را میخواستم. نمیتوانم توضیح بدهم دقیقاً چرا، اما احساس درستی داشتم.
خب به لیورپول آمدید و همانطور که میگویید یک باغ بود که نیاز به گیاهان جدید داشت. ۴ سال است اینجا هستید و باشگاه در موقعیت خیلی بهتری است. شما واقعاً یک رهبر موفق هستید، اما این چقدر برای مردم اطراف شما اهمیت دارد؟
این چیزی است که من درک کردم؛ برای اینکه یک رهبر خوب باشید نیاز دارید به افراد قدرتمند اطراف خودتان اعتماد کنید. رهبران ضعیف همیشه با مفهوم کار با افرادی که ممکن است بهتر از خودشان باشند، مبارزه میکنند. من به راحتی میتوانم این را تأیید کنم. وقتی کار مربیگری را در ماینتس شروع کردم، مجبور شدم همهچیز را در مورد کار بیاموزم، برای اینکه یک دپارتمان استعدادیابی نداشتیم، آنالیزور نداشتیم و هیچکس به من در تمرین یا سایر مسائل کمک نمیکرد. همهچیز را خودم انجام دادم، به این معنی است که میتوانم از کاری که همه در لیورپول انجام میدهند قدردانی کنم و به آنها احترام بگذارم. من میخواهم بهترینها را اطراف خودم داشته باشم. هرکسی اینجا کار میکند از نظر من در کار خودش بهترین است. ما با دعوت از همه کارکنان باشگاه برای رفتن به تنریف همراه بازیکنان فضای مثبتی در ملوود ایجاد کردیم. آنها همسران و فرزندانشان را آوردند که فکر میکنم حدود ۹۰ بزرگسال و ۵۰ بچه بودند. باشگاه لیورپول هزینه هتلشان را پرداخت کرد و آنها یک تعطیلات فوق العاده با آبوهوای درخشان داشتند. باشگاههای فوتبال معمولاً درباره پشت صحنهها صحبت میکنند، اما اینجا فقط در حد حرف نیست. هرکسی که برای باشگاه کار میکند، میداند که مهم است. البته آنها نمیتوانند گل بزنند یا کلینشیت کنند، اما به طرز باورنکردنی برای کارهای روزانه باشگاه مهم هستند.
چرا قبل از بازیها در میانه زمین میایستید و گرم کردن حریف را میبینید؟
تیم خودم را که در طول هفته میبینم، بنابراین لازم نیست گرم کردن آنها را تماشا کنم. قبل از بازی درباره ترکیب حریف میدانید، اما نمیدانید با چه سیستمی بازی خواهند کرد. برخی اوقات وقتی آنها مشغول گرم کردن هستند با سیستمشان این کار را انجام میدهند. شما میتوانید بفهمید که آیا آنها با ۴ مدافع بازی میکنند؟ برخی اوقات با ۳ یا ۵ مدافع بازی میکنند، اما اگر آخرین خط در طول گرم کردن از ۴ بازیکن تشکیل شده باشند با همین تعداد مدافع بازی میکنند. من آنجا خواهم ماند تا بیشتر اطلاعات به دست بیاورم.
آیا میتوانید تصور کنید که فقط بنشینید و بازی را تماشا کنید؟
بله، من فکر میکنم در آینده ممکن است. در حال حاضر بسیار آرامتر از گذشته هستم. میدانم باورش سخت است، اما واقعاً الان کاملاً متفاوت هستم. مسئله این است که من تمام هفته با بازیکنان صحبت میکنم. چیزهایی را آماده میکنیم. توصیههایی میکنیم. اطلاعات میدهیم. در یک بازی، سخت است که دستورالعملهای زیادی بدهید، برای اینکه خیلی سروصدا هست و بازی هم سریع انجام میشود. هرگز به این فکر نکردهام که چگونه ممکن است در کنار خط رفتار کنم. به آنچه که مردم دربارهام میگویند علاقهای ندارم، اما میدانم که فکر میکنند یک مربی نیستم، برای اینکه خیلی بیشتر از مربی بودن، بانشاط هستم. من آدم احساساتیای هستم.
در حالی که پپ گواردیولا را یک مربی میدانند.
او هم بانشاط است، اما نه آنقدر! وقتی فریاد میزند بهتر به نظر میرسد. پپ همیشه عالی به نظر میرسد. بدن، لباس و همهچیزش عالی است. من وقتی فریاد میزنم شبیه یک قاتل سریالی هستم! این چهره من است. دندانهایم را گاز میگیرم. به یک نوزاد هم با همین چهره نگاه میکنم و میگویم «تو خیلی بامزهای» و اغلب آن بچه شروع میکند به جیغ کشیدن!
به حرفی که درباره اعتمادبهنفس بهعنوان یک رهبر زدید علاقهمند شدم و درباره ارتباط شما با اسطورههای باشگاه شگفتزده هستم. کنی دالگلیش یک مدیر غیراجرایی است و حضور او شما را تهدید نمیکند. همینطور استیون جرارد را بهعنوان مربی تیم زیر ۱۸ سالهها به باشگاه آوردید. خیلی مربیها در موقعیت شما هستند که میگویند «من ترجیح میدهم با بازیکنان سابق کاری نداشته باشم»، اما شما آنها را واقعاً پذیرفتهاید.
اول از همه بگویم کنی و استیوی از همان روز اول واقعاً حامیان بزرگی بودهاند. دوم اینکه جایگاه من بهعنوان یک مربی هیچ ارتباطی به افراد اطرافم ندارد. اگر لیورپول فردا من را اخراج کند، پس ممکن است کنی گزینه اول جانشینی من باشد، اما شما باید استیوی را از گلاسکو بیاورید. اگر بپرسید که چه کسی دنبالهروی من خواهد بود، من میگویم استیوی. من به استیوی هر قدر بتوانم کمک میکنم. اگر کسی جای شما را بگیرد، این مسئله درباره آنها نیست، درباره این است که شما به اندازه کافی خوب نبودهاید. به اندازه کافی تجربه دارم که برای این شغل همه کار بکنم. من یک نابغه نیستم. من عالی هم نیستم، اما همه توانم را برای باشگاه میگذارم. من حسود یا شکاک هم نیستم. اگر شما کمک من را بخواهید آن را دریافت خواهید کرد. من عاشق زندگی هستم. من عاشق کارم هستم. خیلی از مردم را دوست دارم و برای همین است.
به یاد دارم وقتی برای اولین مرتبه شما را اینجا در ملوود دیدم سوار بر یک اُپل بودید، خودرویی که زرق و برقدار هم نیست.
هنوز هم اُپل سوار میشوم.
و این خیلی خوب است، اما این تصور مردم از کسی که در فوتبال جهان درگیر است، نیست. من احساس نمیکنم شما در سمت نمایشی فوتبال باشید. دنیای خودتان را از فوتبال دور میکنید. وقتی مشغول کار نیستید چه میکنید؟
همسرم، سگ، دوستان و خانواده. دو پسر من بهترین دوستانم هستند، آنها خیلی باحالند. هر دو در آلمان کار میکنند. آنها دیوانه فوتبال هستند، بنابراین هرقدر بتوانند اینجا میآیند، بهخصوص برای بازیهای بزرگ. من تازه از سفر دبی همراه خانوادهام بازگشتهام و از این نمیتوانم خوشحالتر باشم. صادقانه بگویم، من تازه دارم از کارم بهعنوان مربی لذت میبرم. لازم نیست نگران پول باشم. این اتفاق خیلی زود برایم افتاد چراکه واقعاً نیازی به پول ندارم. پولی که ما در فوتبال درمیآوریم دیوانهوار است، اما همیشه هم این شانس وجود دارد که کارتان را از دست بدهید و نامتان کشته شود. اگر رسانهها و هواداران تصمیم بگیرند شما دیگر کار نخواهید کرد. در آلمان خیلی اتفاق افتاده است. در ماینتس کاملاً آزاد بودم برای اینکه میدانستم میتوانم کارم را انجام بدهم. من میتوانستم سرمربی تیم جزایر فیجی باشم. هنوز از کارم لذت میبرم و در آن خوب هستم. در هیچ کاری به اندازه فوتبال خوب نیستم. به این معنی است که؛ اگر این کار را انجام ندهم، چه کار دیگری را میتوانم انجام دهم؟ مطمئنم برای شما هم همینطور است؛ اگر یک کمدین نباشید، توانایی دومتان چیست؟ ما خوشبختیم کارهایی را انجام میدهیم که در آنها خوب هستیم و از آنها لذت میبریم.
و شما تا سال ۲۰۲۲ اینجا خواهید بود، درست است؟
قرارداد من تا سال ۲۰۲۲ است.
اینجا خانه شما خواهد بود؟ یا شاید به «جنگل سیاه» میروید؟
من وقتی ۱۹ ساله بودم جنگل سیاه را ترک کردم. ماینتس خانه من است. ما آنجا خانهای ساختهایم که یکی از پسرهایم در آن زندگی میکند و دیگری در برلین است.
این خیلی بد است، اما من نمیدانم ماینتس کجاست.
اوه، دقیقاً کنار فرانکفورت، در جنوب غربی آلمان. آنجا 180 هزار نفر زندگی میکنند، عمدتاً دانشجویان. روی رودخانه «راین» ساخته شده. جای خوبی است. دوست دارم بگویم آبوهوایش از اینجا یا دورتموند بهتر است.