خبرورزشی/ فرهاد اشراقی؛ هوادار آنجا برای مدیران منصوب وزارت ورزش تعیین میکند که کدام بازیکن را بگیرند و کدام را نگیرند. کی شکایت کنند و کی شکایت نکنند! کی حرف بزنند و کی نزنند. حالا بگذریم که در خیلی از موارد هواداران بیشتر از مدیران میفهمند و بیشتر هم تیم محبوبشان را دوست دارند!
فلان مدیر تا وقتی در یک باشگاه هست، حافظ منافع آن باشگاه است و دو فردای دیگر که میرود، دلش میخواهد باشگاه روی سر مدیران بعدی خراب شود. هوادار، اما عاشق است و عاشقانه هم تیمش را دوست دارد. البته در میان هواداران تیمها افراد ناآگاه و نان به نرخ روزخور هم داریم که با یک فلافل میتوان آنها را خرید، اما عموم هواداران واقعاً تیمهایشان را دوست دارند و جنس دوست داشتنشان با مدیران فرق میکند.
ماجرای استیلی- مجیدی یک بار دیگر نشان داد که در فدراسیون ۵ ستاره هیچ چیز سر جایش نیست. بخشی از حرفهای مجیدی البته درست نبود، ولی بخش دیگری یادآور حرفهای علی کریمی در مناظره با محمدرضا ساکت بود. ساکتی که همهجا هست و همیشه هم هست، اما کلاً ساکت است. یعنی اگر شما پشت گوشتان را دیدید از ساکت هم در ماجرای اخیر مصاحبه یا اظهارنظری میبینید. حمید استیلی هم البته آدم خوب و بامعرفتی است، ولی با این ساختار سراپا غلط کار بسیار دشواری در تیم امید دارد. با تلفن زدن و من بمیرم، تو بمیری شاید کارها تا یک جایی جلو برود، ولی سر بزنگاه اتفاقاتی میافتد که آخرش سر همین حمید استیلی خراب میشود.
فلان مدیر تا وقتی در یک باشگاه هست، حافظ منافع آن باشگاه است و دو فردای دیگر که میرود، دلش میخواهد باشگاه روی سر مدیران بعدی خراب شود. هوادار، اما عاشق است و عاشقانه هم تیمش را دوست دارد. البته در میان هواداران تیمها افراد ناآگاه و نان به نرخ روزخور هم داریم که با یک فلافل میتوان آنها را خرید، اما عموم هواداران واقعاً تیمهایشان را دوست دارند و جنس دوست داشتنشان با مدیران فرق میکند.
ماجرای استیلی- مجیدی یک بار دیگر نشان داد که در فدراسیون ۵ ستاره هیچ چیز سر جایش نیست. بخشی از حرفهای مجیدی البته درست نبود، ولی بخش دیگری یادآور حرفهای علی کریمی در مناظره با محمدرضا ساکت بود. ساکتی که همهجا هست و همیشه هم هست، اما کلاً ساکت است. یعنی اگر شما پشت گوشتان را دیدید از ساکت هم در ماجرای اخیر مصاحبه یا اظهارنظری میبینید. حمید استیلی هم البته آدم خوب و بامعرفتی است، ولی با این ساختار سراپا غلط کار بسیار دشواری در تیم امید دارد. با تلفن زدن و من بمیرم، تو بمیری شاید کارها تا یک جایی جلو برود، ولی سر بزنگاه اتفاقاتی میافتد که آخرش سر همین حمید استیلی خراب میشود.