خبرورزشی/ مهدی شیروانی؛ آزادعلی محمدپور بعد از سال‌ها زحمت کشیدن و تحمل رنج تمرینات سنگین قهرمانی، ناگهان بیشتر از همه آن سال‌ها، مطرح شد. دلیل اینکه نام محمدپور بر سر زبان‌ها افتاد خبری بود که روز جمعه مخابره شد؛ در رقابت‌های جهانی گرجستان، کشتی‌گیر ایرانی در حالی برای کسب مدال طلای ۷۰ کیلوی پیشکسوتان گروه سنی B روی سکوی قهرمانی ایستاده بود که نماینده رژیم صهیونیستی در پله سوم آن قرار گرفته بود. کنار هم ایستادن ورزشکار ایرانی و نماینده رژیم صهیونیستی در حالی سوژه شد که محمدپور نه با این حریف مبارزه کرد و نه با او دست داد و فقط در حالی روی سکوی اول رفت و سرود ایران پخش شد که نماینده رژیم اشغالگر قدس روی سکوی سوم بود. در همین رابطه با جمشید خیرآبادی رئیس هیئت کشتی استان کردستان، یکی از اعضای کاروان اعزامی و آزادعلی محمدپور بچه سقز گفتگو کردیم تا کم و کیف موضوع را به اطلاع علاقه‌مندان کشتی برسانیم.
همه از حضور یک صهیونیست ناراحت بودیم
یکی از همراهان اعزامی تیم کشتی فرنگی پیشکسوتان به خبرورزشی گفت:
* وقتی شنیدیم یک کشتی‌گیر رژیم صهیونیستی به تفلیس آمده، تا در رقابت‌های کشتی فرنگی شرکت کند، همه ناراحت شدیم. وقتی فهمیدیم در ۷۰ کیلو وگروه سنی B قرار دارد، برای محمدپور ناراحت شدیم که این بچه، چقدر بدشانس است که با این حریف نحس همگروه می‌شود.
* بعد از قرعه‌کشی وقتی این صهیونیست در گروه مقابل قرار گرفت، خیال همه ایرانی‌ها راحت شد که او به روسیه می‌بازد و دیگر مشکلی از این بابت نخواهیم داشت.
* همان گونه که پیش‌بینی می‌کردیم او باخت و دیگر نگران هیچ موضوعی نبودیم ولی گویا برنز گرفتن او هم قصه‌ای جداگانه دارد، زیرا اصلاً او کشتی‌گیر کاربلد و تهدیدکننده‌ای نبود و اصلاً نمی‌دانیم او چگونه صاحب مدال برنز شد.

خیرآبادی: محمدپور همشه مطیع و گوش به فرمان است
جمشید خیرآبادی رئیس هیئت کشتی استان کردستان که دیروز با مسئولان ورزشی و غیر ورزشی استان در مراسم استقبال کشتی‌گیران کردستانی که موفق به کسب مدال از پیکار‌های پیشکسوتان شده بودند، شرکت کرده بود، در پاسخ به خبرورزشی گفت:
* آزادعلی را از بچگی می‌شناسم مربی اصلی او عبدا... مرادخانی است ولی هنگام اعزام‌ها به مسابقات استانی، کشوری و بعضی از رقابت‌های بین‌المللی همراه او بوده‌ام و کاملاً با روحیات او آشنا هستم.
* محمدپور کشتی‌گیر مظلوم، بی‌حاشیه، خیلی ساده و بی‌شیله پیله است. اصلاً هیچ وقت نمی‌توان گفت او قصد نادیده گرفتن خط قرمز‌های نظام را داشته یا این کار را از روی عمد انجام داده است.
* من مطمئن هستم اگر آن‌هایی که به عنوان مسئول همراه تیم رفته بودند، به او می‌گفتند نباید روی سکو برود، قطعاً و حتماً او روی سکو نمی‌رفت.
* به رغم اینکه تمام هزینه اعزام و حضورش در این رقابت‌ها را از جیب خودش پرداخت کرده، حتی اگر با کشتی‌گیر رژیم اشغالگر همگروه می‌شد و به او می‌گفتند کشتی نگیرد، باز هم حرفی نمی‌زد و می‌پذیرفت.
محمدپور: از زیر دوش دوان دوان رفتم روی سکو
کشتی‌گیر سقزی که در این یکی، دو روز به اندازه تمام سال‌هایی که در مسابقات قهرمانی کشور کشتی گرفت، مطرح شده آزادعلی محمدپور است. او در رده نونهالان، نوجوانان، جوانان و بزرگسالان روی سکوی نخست ایستاده و در انتخابی‌ها هم اول و به مسابقات آسیایی هم اعزام شده ولی به او گفتند کشتی نگیرد تا فرد دیگری روی تشک برود و او هم بدون هیچ اعتراضی فقط سکوت و تماشا کرد. حالا همه از او حرف می‌زنند. او هم به خبرورزشی گفت:
* وقتی شنیدم کشتی‌گیر رژیم اشغالگر قدس در وزن من کشتی می‌گیرد، فقط گریه می‌کردم و می‌گفتم خدایا چرا صهیونیست‌ها فقط همین یک کشتی گیری که فرستاده‌اند، باید در وزن من باشد. شب قبل از مسابقات فقط گریه می‌کردم.
* وقتی در قرعه‌کشی مشخص شد او در گروه دیگر کشتی می‌گیرد، خیلی خوشحال شدم و خیالم راحت شد که دیگر به او نمی‌خورم و او هم نمی‌تواند برابر روسیه برنده شود.
* همین‌طور هم شد، او دور اول ۸- صفر و با ضربه فنی، به روسیه باخت و من هم همه حریفانم از ترکیه، هندوستان و قرقیز یا قزاقستان را بردم و به فینال رسیدم. در فینال هم روسیه را ۴- یک شکست دادم و قهرمان شدم.
* بعد از مسابقه فینال به رختکن رفتم. داشتم دوش می‌گرفتم که آمدن مرا صدا کردند و گفتند سریع بیا که باید در مراسم سکو شرکت کنید. همان‌طور دوان دوان بدون اینکه خودم را خشک کنم، خودم را به کنار سکو رساندم. 
* اصلاً حواسم به سایر نفرات نبود. شنیدم همراهان تیم به فیلمبردار اعزامی کاروان ما می‌گفتند از سکوی ما نه فیلم بگیرد و نه عکس، باز هم متوجه نبودم قضیه چیست.
* وقتی فهمیدم کشتی‌گیر صهیونیست به دلیل مصدومیت و عدم حضور حریف اوکراینی شانس حضور در رده‌بندی و پیروزی مقابل حریف بعدی را پیدا کرده مثل بقیه تعجب کردم که اصلاً او چطوری مدال برنز گرفته است.
* به کشتی‌گیر قزاق یا قرقیز گفتم کنار من بایستد تا من با او دست ندهم. پرچم ما بالا رفت و سرود مقدس کشورمان نواخته شد و من هم مدال طلا را بر گردن انداختم.