خبرورزشی/ کارن فیروزی؛ زلاتان ایبراهیموویچ به زودی قراردادش با الای گلکسی به پایان میرسد و این روزها شایعات زیادی مطرح شده که این بازیکن ۳۸ ساله قرار است دوباره به فوتبال اروپا برگردد؛ مشخصاً به تیم ناپولی در سری A ایتالیا. با این حال خودش میگوید هنوز تصمیم نهایی را نگرفته و چندماهی فرصت دارد. «گاتزتا دلو اسپورت» روز گذشته به همین بهانه گفتوگوی بسیار بلندی را با ایبرا ترتیب داده که در زیر خلاصهای از آن را از نظر میگذرانید.
ایبرا، نمیخواهید خبری درباره آیندهتان بدهید که قرار است چه کار کنید؟
هنوز چند ماهی برای تصمیمگیری فرصت دارم، پس مهم این است که این روزها شرایط خوب بدنیام را حفظ کنم. از ۳۰ سالگی به شیوهای دیوانهکننده از بدنم مراقبت کردم تا روی فرم نگهش دارم. خوب دقت کنید؛ من گفتم بدنم را روی فرم نگه دارم نه اینکه قویترش کنم، چون قویتر از این، غیرممکن است (لبخند میزند).
یعنی یک اشاره کوچک هم نمیخواهید داشته باشید؟
لحظات خوبی را در لسآنجلس سپری کردم. برای ادامه مسیر فوتبالیام نیاز به یکسری چالشهای دیگری دارم، حالا چه اینجا در آمریکا و چه جای دیگری.
شاید در تیمهای سری A ایتالیا...
در ایتالیا لحظات فراموشنشدنی زیادی دارم. این بدان معنی است که فارغ از تیم، میخواهم تا سرحد توان مبارزه کنم. اگر به ایتالیا برگشتم میخواهم برای فتح اسکودتو بازی کنم، چون من زلاتان ایبراهیموویچ هستم. حیوان باغ وحش نیستم که مردم بخواهند بیایند من را ببیند. همیشه میخواهم تفاوتها را رقم بزنم.
درست است که میهایلوویچ سعی کرده شما را راضی کنید تا به تیمش بروید؟
میهایلوویچ یکی از دوستان من است و اگر قرار باشد به بولونیا بروم فقط به خاطر حضور او است. دوست دارید بدانید به من چه چیزی گفت؟ میها گفت: زلاتان اینجا بازیکنان برای تو میدوند؛ همان جلو بایست و توپها را وارد دروازه کن.» از او تشکر کردم و گفتم فکر میکنم این کار برایم تصمیم سختی باشد ولی اگر نظرم عوض شد حتماً خبرت میکنم. این حرف را زدم، چون هنوز هم میدانم حتی همین روزها هم میتوانم ۲۰ گل در یک فصل از سری A بزنم.
با این حال تیم دیگری در ایتالیا بوده که به شما پیشنهاد همکاری داده است...
از مستند اخیری که درباره مارادونا ساخته شده خیلی خوشم میآید. هیچکس مثل دیگو نیست. شما عشق مردم شهر به دیگو را دیده اید و میتوانید حسش کنید. راستش بدم نمیآید تجربهای که مارادونا در ناپولی داشته را حس کنم. فوق العاده است بتوانم کاری که دیگو در ناپولی کرد را تکرار کنم.
و خب، این خودش خبر جدید است.
نگفتم میخواهم به ناپولی بروم، تصمیم نهاییام به عوامل زیادی بستگی دارد ولی احساس ناپولی احساس هیجانانگیزی به من میدهد. با حضور من، ورزشگاه سن پائولو هر یکشنبه مملو از جمعیت میشود. از این گذشته، فراموش نکنیم آنچلوتی هم سرمربی این است، یک مرد بسیار بزرگ.
پس مورینیو چه؟
او همیشه آقای خاص بوده و آقای خاص میماند. مورینیو تأثیر فوق العادهای روی زندگی حرفهای من گذاشت. دوست دارم همیشه تیم داشته باشد و روی نیمکت بنشیند. مطمئن هستم ماجراجویی بعدی او خیلی بزرگ است.
خوردن قهوه با گواردیولا هم که هنوز یک امر محال به نظر میرسد. درست است؟
اصلاً نمیشود رفتارش را با کس دیگری مقایسه کرد. ما هیچ وقت با هم قرار ملاقات نداشتیم. در پایان دیدار وقتی میخواستم از رختکن بروم، منتظر میماند تا من رد شوم بعد او برود. جلوی در، یکی از همکارانش میگفت: اوکی، ایبرا برود بیرون. هیچ وقت دلیل این کارش را نفهمیدم. او در تلویزیون آدم سرسختی نشان میدهد ولی در زندگی واقعی وقتی قرار بود چشم در چشم شویم، میرفت و پنهان میشد. به عنوان مربی او یک پدیده است ولی به عنوان یک مرد...
حتماً هم میدانید که کونته به اینتر آمده است.
به شخصه شناختی از او ندارم ولی همه میگویند مربی است که با ۵۰۰ درصد توانش کار میکند. از این زمینه شبیه به هم هستیم. همیشه فکر میکنیم راه رسیدن به موفقیت این است که هر دو طرف از خود گذشتگی داشته باشند. اینتر با آوردن او کار فوق العادهای کرده است.
یعنی آوردن کونته برای جبران فاصله اینتر با یوونتوس کافی است؟
یوونتوس مدعی اصلی قهرمانی است. اینتر هم رشد کرده و تیم بزرگتر شده است. ناپولی هم هنوز به چیز بیشتری نیاز دارد. به غیر این دو تیم، بقیه اختلاف زیادی با صدر دارند و راه زیادی باید طی کنند.
اینتر ایکاردی را رد کرد و لوکاکو را گرفت. نظرتان در این مورد چیست؟
در مورد ایکاری که آمار و ارقام به خوبی حرف میزند. درباره لوکاکو هم باید بگویم از او نباید انتظار زیادی در انجام کارهای تکنیکی داشت. ویژگی اصلی او قدرت بدنی بالایش است. خب، این هم بیدلیل نیست، چون به حرفهای من گوش کرده است...
چه حرفهایی؟
در منچستریونایتد که بودیم با هم شرط بستیم. به او گفتم به ازای هر کنترل توپ درستی که انجام دادی ۵۰ پوند به تو میدهم. روملو به من گفت: اگر همه توپها را درست کنترل کردم به من چه چیزی میدهی؟ گفتم: هیچی، اینطوری خیلی ساده تو را تبدیل به بهترین بازیکن کردهام! تا آنجایی که یادم میآید هیچ وقت چنین شرطی را قبول نکرد. شاید میترسید شرط را ببازد. راستش را بخواهید لوکاکو دیوانه این است که همه چیز را در دنیا به دست بیاورد. این موضوع میتواند برای اینتر خیلی خوب باشد.
فکر میکنید یوونتوس بتواند این فصل لیگ قهرمانان اروپا را ببرد؟
لیگ قهرمانان اروپا تورنمنت خاصی است. شما یا میتوانید برنده شوید یا نه، همه چیز به پتانسیل شما بستگی ندارد. در واقع ممکن است قدرت تیمی تان با نتیجهای که حاصل میشود برابری نکند. مثلاً به پیاسجی نگاه کنید، تیم بسیار قدرتمندی است که از بقیه تیمها سرتر است ولی در لیگ قهرمانان اروپا ناکام میشود.
نظرتان درباره میلان چیست؟
فاجعه. اگر قرار باشد با کلمات درباره اش حرف زد چیز کمی میتوان گفت. آنها فقط حرف میزنند و عمل نمیکنند. میلان الان باشگاهی نیست که مردم را در ایتالیا و یا دنیا عاشق خودش کند.
پس حضور مالدینی هم کافی نبوده است؟
از آنجایی که خودم فعلاً بازیکن هستم در جایگاهی نیستم که بخواهم درباره مدیریت و شیوه مدیریت صحبت کنم. راستش را بخواهید کار مالدینی وظیفهای بسیار پیچیده و حساس است.
منقدان میگویند مسی و رونالدو در اوج هستند ولی ایبرا به لسآنجلس رفته است.
باید ببینیم وقتی به سن من رسیدند کجا قرار دارند. من ۳۵ سالم بود که به یونایتد در لیگ برتر انگلیس رفتم. کار سادهای نیست. در همان فصل اول توانستیم سه جام به دست بیاوریم. من برای کاری که کریستیانو انجام داده و میدهد احترام زیادی قائلم. او قدرتمند است و هر جایی که رفته، حتی در ایتالیا که لیگ متفاوتی است توانسته خوب کار کند. البته که اگر این روزها آمار گلزنی اش کم شده اصلاً تعجب نمیکنم. درباره لئو هم چه چیزی میتوانم بگویم. او استعداد بینظیری دارد و در بارسا که مثل خانه اش است بازی میکند؛ مثل من تیم زیادی عوض نکرده است.
این روزها به نظرتان شماره یک دنیای فوتبال کیست؟
امباپه؛ بازیکنی که دوست دارم پندی به او بدهم: موفقیت خیلی سریع سراغ آدم میآید؛ از همان سن و سال کم. او باید همیشه تشنه موفقیت بیشتر باشد و از عطش را بیشتر از بقیه بازیکنان داشته باشد.
ایبرا در زندگی روزمرهاش چطور آدمی است؟
من آدمی آرام و پدری هستم که در بورلی هیلز با هلنا، همسرم و ماکسیمیلیان و ونسان، فرزندانم زندگی میکنم. آنها به مدرسه میروند. ما هم سعی میکنیم طبق یکسری اصول مشخص که بر پایه تربیت، آموزش و احترام است آنها را بزرگ کنیم. هرگز آنها را به انجام کاری وادار نمیکنم. میتوانند فوتبالیست شوند یا پزشک موفق. مهم این است که خودشان خوشحال باشند.