خبرورزشی/ اردشیر لارودی؛ بازیهای اینجوری، کار هر کسی نیست! از آب درآوردن این قبیل پیکارها، هم ارادهای بزرگ میخواهد! هم خود را حریف و بزرگتر از بقیه دانستن میخواهد و هم مصداق این درس اکید مدیریتی و فرماندهی و رهبری و مرد میدان بودن است که میگوید:
به کارهای گران، مرد کاردیده فرست!
و امروز، در اصفهان و در نقش جهان و در کارزاری که یک سرش سپاهان است و یک سرش تراکتور، مردان کاردیده کار را در دست گرفتهاند تا یار که را بیند و میلش به که باشد!
امیر قلعهنویی، جوانتر، اما شجاعتر و مصطفی دنیزلی باتجربهتر، ولی درویشمسلکتر و امروز هم محتاطتر و هم ناگزیرتر، فرماندهی دو بزرگ لیگ نوزدهم را در دست دارند!
حضور دنیزلی، کنار تیم تراکتور و حضور امیر روی نیمکت سپاهان عیناً بهکار بستن این حرف است:
... به خُردان مفرمای کار درشت
که سندان نشاید شکستن به مشت
گرت مملکت باید آراسته
نده کار معظم به نوخاسته
سپاهان از اول هم عادت نداشت کار معظم و کارهای بزرگ خود را به نوخاستهها بدهد! سپاهان میدانست که کارهای اینچنانی را به مردان کهن، به مردان باتجربه، به مردان سرد و گرم چشیده باید سپرد و بس!
اصفهان نگو، همه جهان
در نقش جهان، غوغایی برپاست امروز! سپاهان به احوال تراکتور، آشنایی کامل دارد و میداند که باید با حاجصفی، با شجاعی، شاید با دژاگه، مسلماً با میمبلا، با رضا آزادی، با سوگیتا و با مازولای برزیلی نه بازی که جنگ کند! جنگی تمامعیار، در میانه میدان، آنجور که آرزوی همگان است!
قوت قلب امیر، به دفاع تراکتور است که بالایی بلند دارد، ولی از بلندی خود و از بالایی قد یارانش، هیچ استفادهای به عمل نمیآورد!
امیر، از کیروش استنلی، چندی است که دل خوشی ندارد، ولی امروز، روز دیگری است! تراکتور تیمی است که آدم را مجاب میکند برای هر نوع چالشی! سپاهان هم تیمی است که دندهاش درد میکند برای همین بازیها! سپاهان اهل یقهگیری است و بدموقعی به پست تراکتور خورده است!
تجربه عصای دست کیست؟
میرویم تا ببینیم، خونسردی تحریککننده دنیزلی که گاه همه هوادارانش را هم عصبی میکند، در نقش جهان چگونه به کار تراکتور میآید!
میرویم تا ببینیم، عنصر تجربه، امروز، عصای دست مصطفی دنیزلی میشود یا ماری در آستین خود او؟
میرویم تا ببینیم، هافبکهای دونده سپاهان بازی را مال خود میکنند یا ندوهای به اصطلاح بازیساز، اما به شدت بازینساز تراکتور!
میرویم تا ببینیم، قلعهنویی چگونه با دنیزلی، به بازی بدون ریسک، ولی ناچار از برنده شدن، میپردازد!
میرویم تا ببینیم که کدام تیم «دلیتر» بازی میکند! کدام تیم برای «۳» امتیاز بازی میکند! کدام تیم تاکتیکی و کدام تیم بدون برنامه برای بردن وارد زمین میشود!
میرویم تا ببینیم دیدنیهای ستودنی فوتبال ایرانی را و میرویم ببینیم، جوانهای سپاهان پردلترند یا جوانهای تراکتور!
پرسپولیس هم لذتی نبرد
لیگ برتر، از دیروز وارد هفته دهم شد! پرسپولیس خوب میدانست که بازی در اهواز، چه طعمی دارد، ولی کالدرون، از این ویژگی بیخبر بود! حالا آقای آرژانتینی هم به یکی دیگر از خصایص لیگ ایران پی برده است! و حالا همه دیدهایم که پرسپولیس، از برزخ هفته نهم، چگونه خارج نشده است و یا هنوز در تار و پود تلهای که خود سر راه خود گذاشت، گیر کرده است!
درباره پرسپولیس و بازیاش در اهواز حرف کم نداریم، ولی این روزها، خود پرسپولیسیها هم چندان رغبت ندارند که درباره خودشان چیزی بگویند! کالدرون را میبینیم که به هر تدبیری متوسل میشود تا استارت تغییر زده شود، ولی «غول بدبیاری» گردنکلفتتر از آنی است که به نظر میآید!
کالدرون باید هم تیم دیگری بسازد، هم به تیم تازهساز پرسپولیس «راه بردن» را بیاموزد و راه حفظ برتری را هم!
امروز، کالدرون هم طرفدار تراکتور است! دیروز کالدرون مهمترین کارش این بود که پرسپولیس را متمرکز کند روی فولاد اهواز...
به کارهای گران، مرد کاردیده فرست!
و امروز، در اصفهان و در نقش جهان و در کارزاری که یک سرش سپاهان است و یک سرش تراکتور، مردان کاردیده کار را در دست گرفتهاند تا یار که را بیند و میلش به که باشد!
امیر قلعهنویی، جوانتر، اما شجاعتر و مصطفی دنیزلی باتجربهتر، ولی درویشمسلکتر و امروز هم محتاطتر و هم ناگزیرتر، فرماندهی دو بزرگ لیگ نوزدهم را در دست دارند!
حضور دنیزلی، کنار تیم تراکتور و حضور امیر روی نیمکت سپاهان عیناً بهکار بستن این حرف است:
... به خُردان مفرمای کار درشت
که سندان نشاید شکستن به مشت
گرت مملکت باید آراسته
نده کار معظم به نوخاسته
سپاهان از اول هم عادت نداشت کار معظم و کارهای بزرگ خود را به نوخاستهها بدهد! سپاهان میدانست که کارهای اینچنانی را به مردان کهن، به مردان باتجربه، به مردان سرد و گرم چشیده باید سپرد و بس!
اصفهان نگو، همه جهان
در نقش جهان، غوغایی برپاست امروز! سپاهان به احوال تراکتور، آشنایی کامل دارد و میداند که باید با حاجصفی، با شجاعی، شاید با دژاگه، مسلماً با میمبلا، با رضا آزادی، با سوگیتا و با مازولای برزیلی نه بازی که جنگ کند! جنگی تمامعیار، در میانه میدان، آنجور که آرزوی همگان است!
قوت قلب امیر، به دفاع تراکتور است که بالایی بلند دارد، ولی از بلندی خود و از بالایی قد یارانش، هیچ استفادهای به عمل نمیآورد!
امیر، از کیروش استنلی، چندی است که دل خوشی ندارد، ولی امروز، روز دیگری است! تراکتور تیمی است که آدم را مجاب میکند برای هر نوع چالشی! سپاهان هم تیمی است که دندهاش درد میکند برای همین بازیها! سپاهان اهل یقهگیری است و بدموقعی به پست تراکتور خورده است!
تجربه عصای دست کیست؟
میرویم تا ببینیم، خونسردی تحریککننده دنیزلی که گاه همه هوادارانش را هم عصبی میکند، در نقش جهان چگونه به کار تراکتور میآید!
میرویم تا ببینیم، عنصر تجربه، امروز، عصای دست مصطفی دنیزلی میشود یا ماری در آستین خود او؟
میرویم تا ببینیم، هافبکهای دونده سپاهان بازی را مال خود میکنند یا ندوهای به اصطلاح بازیساز، اما به شدت بازینساز تراکتور!
میرویم تا ببینیم، قلعهنویی چگونه با دنیزلی، به بازی بدون ریسک، ولی ناچار از برنده شدن، میپردازد!
میرویم تا ببینیم که کدام تیم «دلیتر» بازی میکند! کدام تیم برای «۳» امتیاز بازی میکند! کدام تیم تاکتیکی و کدام تیم بدون برنامه برای بردن وارد زمین میشود!
میرویم تا ببینیم دیدنیهای ستودنی فوتبال ایرانی را و میرویم ببینیم، جوانهای سپاهان پردلترند یا جوانهای تراکتور!
پرسپولیس هم لذتی نبرد
لیگ برتر، از دیروز وارد هفته دهم شد! پرسپولیس خوب میدانست که بازی در اهواز، چه طعمی دارد، ولی کالدرون، از این ویژگی بیخبر بود! حالا آقای آرژانتینی هم به یکی دیگر از خصایص لیگ ایران پی برده است! و حالا همه دیدهایم که پرسپولیس، از برزخ هفته نهم، چگونه خارج نشده است و یا هنوز در تار و پود تلهای که خود سر راه خود گذاشت، گیر کرده است!
درباره پرسپولیس و بازیاش در اهواز حرف کم نداریم، ولی این روزها، خود پرسپولیسیها هم چندان رغبت ندارند که درباره خودشان چیزی بگویند! کالدرون را میبینیم که به هر تدبیری متوسل میشود تا استارت تغییر زده شود، ولی «غول بدبیاری» گردنکلفتتر از آنی است که به نظر میآید!
کالدرون باید هم تیم دیگری بسازد، هم به تیم تازهساز پرسپولیس «راه بردن» را بیاموزد و راه حفظ برتری را هم!
امروز، کالدرون هم طرفدار تراکتور است! دیروز کالدرون مهمترین کارش این بود که پرسپولیس را متمرکز کند روی فولاد اهواز...