خبرورزشی/ اردشیر لارودی؛ من قبول ندارم، این را که میگویند: ... تراکتور کم آورد! و، چون قبول ندارم، این حرف را و نظایرش را، هیچوقت هم از این عبارت استفاده نمیکنم!
من معتقدم، باختن هاى پى در پى و «سریالى» شده تراکتور، یک دلیل دیگر دارد و حتى یک سلسله دلایل گوناگون! علت باختهاى منتظره تراکتور را، باید در دلایل دیگرى جستوجو کرد! یک دلیل مثلاً اینکه: ... استقلال تهران، خیلى خوب و خیلى کامل و خیلى با اراده تاکتیکى و خیلى باجربزه و جنم و خیلى هم خواهنده و بااراده بازى میکند! تراکتور جلوى استقلال «زور هم زد»، اما زورش به جایى نرسید! تراکتور جلوى استقلال- و بعد هم جلوى سپاهان- هرچه میتوانست کرد و هرچه در چنته داشت، روى دایره ریخت! ولى خب نشد!
یک کلام، ختم کلام: ... تراکتور، نه حریف استقلال بود و نه حریف سپاهان! براى همین هم باخت و چه بد هم!
سر عقل آمدن استقلال
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد! حکایت استقلال، حالا جور دیگرى در حال رقم خوردن است! تیمی که سالها «دلش» طلب جام جم از هر کس و همهکس میکرد و کارى هم به کار خودش نداشت، سرانجام سر عقل آورده شد!
استقلال از گردش به دور دنیا و تمناى خواستههایش از غریبهها و بیگانههاى فوتبالنفهم، خسته که شد، درمانده که شد، چارهاى نداشت جز آنکه راه عوض کند و برود به تنها راه باقى مانده!
استقلال که خودش به انکار خودش نشسته بود و قدر خویش را نمیدانست و موقعیت برتر خود را طلب نمیکرد، سرانجام ناچار شد از وارد شدن به راه راست پیشرفت و رفتن در صراط مستقیم ترقى کردن!
استقلال، چون به خودش رجعت کرد و به دامن خودش مراجعت نمود، این شد که همیشه بود ولى خودش هم خودش را بهجا نمیآورد! تیمی شد که ساده بازى میکند، بىکلک و بىادا بازى میکند، با تمام وجود و از ته دل بازى میکند! و البته استقلال یک شانس هم آورد: این بار، دچار رمالها و مارکُشهاى دروغزن، نشد! استراماچونى، از نوع دغلهایش نیست! مربى است و معلم؟ خودش میگوید: ... نه! من یک حرفهاى هستم!
نفت آبادان، تراکتور، گروه ناتیم شهر جم و تیم خوب و پرقابلیت سایپا، از بخت بدشان بود که به استقلال برخوردند و گل خوردند! نه یکى، نه دوتا، نه سهتا که چهارتا و پنجتا!
شک نکنید که این استقلال، براى قهرمانى دورخیز کرده است! شک نکنید که هر جا که استقلال باشد، هزار سر و هزار صدا و هزار نمایش دیدنى هم هست! استقلال میرود تا نشانهاى باشد از یک تیم صحیح! تیمیکه لایق قهرمانى در لیگ نوزدهم است!
اگر میخواهید به امیر ببازید
اگر گفتید که سپاهان چرا برد؟ اگر گفتید- در دو کلمه- که قلعهنویى چرا دمار از روزگار دنیزلى درآورد؟
نه! راه دور نروید! دنبال دلایل پیچیده دور خود و دور سپاهان نچرخید! حرف اول و حرف آخر، این است:
... امیر زخمی شده بود! امیر از اینکه توسط دنیزلى و توسط تراکتور هم زخم سنگینى بردارد، کلافه شده بود!
و امیر، درست در همین مواقع و همین موارد است که سرتاپا اراده و خشم و عصبیت لازم و بایسته میشود! هرکس میخواهد به امیر ببازد و بد هم ببازد، اول باید او را زخمی کند، آنهم توسط دیگران و به دست یکى از بقیه! بقیه را خود امیر علیه «شمایان» انجام میدهد!
این استقلال که من میبینم و این پرسپولیس که سخت میخواهد به خوش بیاید- و این در همه جاى بازى و برخوردهاى پرسپولیس با حریفان معلوم است- به اتفاق سپاهان و شهرخودرو و فولاد، کارها دارند امسال که کارستانىاند!
حرفهاى بى پر و پایه!
حرفهاى همه را جدى نگیر غیر از سخنان استراماچونى که هم شمرده حرف زد و هم با طمأنینه حرف زده، هم خط و نشان کشیده است و هم از درد بىدردى مدیران استقلال به اشاره پرده برداشته است!
سخنان بقیه را گوش کنید، ولى وقت خود را تلف این حرفها نکنید! عدهاى خام حرف زدهاند، چون تازه آمدهاند و از دانش لازم براى گفتن و ارائه طریق کردن را ندارند! عدهاى هم... بگذریم! همه این حرفها، آب در هاون کوبیدن است! بىفایده و غیرمفید و بىپروپایه!
کسى از آقاى زنوزى، انتظار راهگشایى ندارد!
من معتقدم، باختن هاى پى در پى و «سریالى» شده تراکتور، یک دلیل دیگر دارد و حتى یک سلسله دلایل گوناگون! علت باختهاى منتظره تراکتور را، باید در دلایل دیگرى جستوجو کرد! یک دلیل مثلاً اینکه: ... استقلال تهران، خیلى خوب و خیلى کامل و خیلى با اراده تاکتیکى و خیلى باجربزه و جنم و خیلى هم خواهنده و بااراده بازى میکند! تراکتور جلوى استقلال «زور هم زد»، اما زورش به جایى نرسید! تراکتور جلوى استقلال- و بعد هم جلوى سپاهان- هرچه میتوانست کرد و هرچه در چنته داشت، روى دایره ریخت! ولى خب نشد!
یک کلام، ختم کلام: ... تراکتور، نه حریف استقلال بود و نه حریف سپاهان! براى همین هم باخت و چه بد هم!
سر عقل آمدن استقلال
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد! حکایت استقلال، حالا جور دیگرى در حال رقم خوردن است! تیمی که سالها «دلش» طلب جام جم از هر کس و همهکس میکرد و کارى هم به کار خودش نداشت، سرانجام سر عقل آورده شد!
استقلال از گردش به دور دنیا و تمناى خواستههایش از غریبهها و بیگانههاى فوتبالنفهم، خسته که شد، درمانده که شد، چارهاى نداشت جز آنکه راه عوض کند و برود به تنها راه باقى مانده!
استقلال که خودش به انکار خودش نشسته بود و قدر خویش را نمیدانست و موقعیت برتر خود را طلب نمیکرد، سرانجام ناچار شد از وارد شدن به راه راست پیشرفت و رفتن در صراط مستقیم ترقى کردن!
استقلال، چون به خودش رجعت کرد و به دامن خودش مراجعت نمود، این شد که همیشه بود ولى خودش هم خودش را بهجا نمیآورد! تیمی شد که ساده بازى میکند، بىکلک و بىادا بازى میکند، با تمام وجود و از ته دل بازى میکند! و البته استقلال یک شانس هم آورد: این بار، دچار رمالها و مارکُشهاى دروغزن، نشد! استراماچونى، از نوع دغلهایش نیست! مربى است و معلم؟ خودش میگوید: ... نه! من یک حرفهاى هستم!
نفت آبادان، تراکتور، گروه ناتیم شهر جم و تیم خوب و پرقابلیت سایپا، از بخت بدشان بود که به استقلال برخوردند و گل خوردند! نه یکى، نه دوتا، نه سهتا که چهارتا و پنجتا!
شک نکنید که این استقلال، براى قهرمانى دورخیز کرده است! شک نکنید که هر جا که استقلال باشد، هزار سر و هزار صدا و هزار نمایش دیدنى هم هست! استقلال میرود تا نشانهاى باشد از یک تیم صحیح! تیمیکه لایق قهرمانى در لیگ نوزدهم است!
اگر میخواهید به امیر ببازید
اگر گفتید که سپاهان چرا برد؟ اگر گفتید- در دو کلمه- که قلعهنویى چرا دمار از روزگار دنیزلى درآورد؟
نه! راه دور نروید! دنبال دلایل پیچیده دور خود و دور سپاهان نچرخید! حرف اول و حرف آخر، این است:
... امیر زخمی شده بود! امیر از اینکه توسط دنیزلى و توسط تراکتور هم زخم سنگینى بردارد، کلافه شده بود!
و امیر، درست در همین مواقع و همین موارد است که سرتاپا اراده و خشم و عصبیت لازم و بایسته میشود! هرکس میخواهد به امیر ببازد و بد هم ببازد، اول باید او را زخمی کند، آنهم توسط دیگران و به دست یکى از بقیه! بقیه را خود امیر علیه «شمایان» انجام میدهد!
این استقلال که من میبینم و این پرسپولیس که سخت میخواهد به خوش بیاید- و این در همه جاى بازى و برخوردهاى پرسپولیس با حریفان معلوم است- به اتفاق سپاهان و شهرخودرو و فولاد، کارها دارند امسال که کارستانىاند!
حرفهاى بى پر و پایه!
حرفهاى همه را جدى نگیر غیر از سخنان استراماچونى که هم شمرده حرف زد و هم با طمأنینه حرف زده، هم خط و نشان کشیده است و هم از درد بىدردى مدیران استقلال به اشاره پرده برداشته است!
سخنان بقیه را گوش کنید، ولى وقت خود را تلف این حرفها نکنید! عدهاى خام حرف زدهاند، چون تازه آمدهاند و از دانش لازم براى گفتن و ارائه طریق کردن را ندارند! عدهاى هم... بگذریم! همه این حرفها، آب در هاون کوبیدن است! بىفایده و غیرمفید و بىپروپایه!
کسى از آقاى زنوزى، انتظار راهگشایى ندارد!