خبرورزشی/ اردشیر لارودی؛ یادآوری آخری که آقای مارک ویلموتس انجام داد، از آن حرفها بود! حرفهایی که در هیچ شکلش خوشایند نمینماید و به هر صورتش، حتی در حد حرف و در اندازه اتفاقی که رخ دادنش ناممکن نیست، نیز قابل قبول که نه، قابل استماع و شنیدن، از زبان اول شخص تیم ملی نیست!
در اصل، آقای ویلموتس آمده است، تا ما، دچار این احتمالات- باخت به عراق و حذف نشدن، بلکه صعود کردن از یک مرحله به مرحلهای دیگر- نشویم!
و باز هم یک اصل سخت مورد باورمان را به یاد میآوریم و یادآور میشویم که ما برای برنده شدن و با اقتدار هم برنده شدن، به سوی دانش مربی خارجی و نه چشم و ابروی او، میل کردهایم و بهایش را، که سنگین هم هست، در این اوضاع سخت میپردازیم! با ما، سخن از باخت نگو!
مهربان با توپ، سختگیر برای تصاحب توپ
هنری که امروز از مارک ویلموتس انتظارش را داریم، چیدن یک تیم سختکوش و سختگیر است که در عین حال، مالک توپ شود تا به بازی مالکانه، آنهم در همه جهات و همه لحظهها بپردازد!
تیم ملی، امروز، هم «باید» به شدت فیزیکی باشد و هم «باید» به شدت یک تیم صاحب تکنیک، که توپ را دوست میدارد، بازی با توپ را، محترم میشمارد و از دستش نمیدهد!
امروز، تیمی را «باید» به میدان روانه کرد، که در کار دفاع به شدت زمین و زمان را، علیه حریف تنگ خواهد کرد و در امر حمله، از حداقل فرصتهای پیشآورنده- و هم اتفاقهای پیش آمده و بهخودی خود نصیب شده- کمال استفاده فرصتطلبانه و چیرهدستانه را ببرد!
حداکثر بهره تکنیکی، از حداقل موقعیتهای حرکتی! گوش بهزنگ کامل! مثل عقاب، پنجه گشوده، تیزچشم و تیزپرواز و با یک ضربه، کار را تمام کردن!
در کمال خونسردی و در اوج بیقراری! متمرکز در همه لحظات و سریعالعمل، در عکسالعمل نشان دادن، به هر اتفاقی که کوچک است یا بزرگ!
بیزار و بیقرار
خونسردی، بیخیالی نیست! شدت عمل، با چشم بسته، بهعمل کور و به هر دری زدن، معنا نمیدهد! تیمی باید داشته باشیم که به خود مطمئن باشد و با خونسردی و تمرکز کامل، لحظه، لحظه هر ۹۰ دقیقه را و دقایق بعد از دقیقه ۹۰ را، مدیریت کند! تیمی باید شده باشیم که معنای درست اداره بازی را دریافته است! در کمال شدت، ولی در کمال خونسردی! سریع، چون شهباز، در جای به جای زمین، در آن به آن زمانی که جاری است و ما، بایدش که مال خود کنیم! دفاعی که از اشتباه فردی بیزار است و در استفاده از غلطهای حرکتی حریف، بیقرار!
پروانهصفت، زنبوروار
تیم ملی، عمق استراتژیکی دارد که باید به شدت محافظت شود! تیم ملی مرزی دارد که باید با حداکثر توان و حداعلای سرعتعمل «مرزداری» شود!
عمق استراتژیک تیم ما، آنجاست و هر جاست که توپ باشد! بازی در این بخش میطلبد که هر نفر، با تمام سرعت و با تمام قدرت فردی- بدون کمترین اشتباه- وارد عمل شود! حداکثر سرعت، حد اعلای قدرت، بدون خطا، بدون فول، ضربهزن و یارکوب و توپربا!
خط قرمز حرکتی تیم ملی و مرزی که عبور از آن، بلکه نزدیک شدن به آن، هم قدغن است و هم جریمه دارد، فضای پشت تیم است! بازی باید در همه صحنهها، در فضای خوب، پیشرو و جلوی چشمان مردان ایرانی جریان پیدا کند!
در کمال تمرکز و با حداکثر حساسیت عصبی! واکنش نشان دادن آنگونه که از زنبورها هم انتظارش نمیرود! نرم مثل پروانه!
حرف آخر، آخر همه حرفها
حرفهای زیادی را یادآور شدیم، سخنان باز هم مهمتری ناگفته ماند! تیم ملی اگر اصول تیمسازی و قواعد تیمداری را رعایت میکرد، با انجام دستکم یک بازی دستگرمی، بر بسیاری از «تذبذب»ها فائق میآمد، ولی اکنون، ویلموتس با شیوههای ممکن دیگری به دستاوردهای لازم دست پیدا کرده!
تیم ویلموتس چگونه باید در قالب دلخواه قرار بگیرد و مردان تیم ملی، در قوالب دیگر، با چه مکانیزمی باید ظاهر شود! هر لحظه به رنگی، سمندر شدن و پروانه شدن! گاهی این و گاهی آن، در همه حال، مردانه عمل کردن، چون بازی با آتش و عبور از آتش، «سیاوش»های شیردلی میخواهد که با ترس سر و کاری نداشته باشد!
بازی امروز، یک نبرد چندوجهی و همهوجهی است! باید که در عملیات توپگیری و توپداری و مالکیت بازی چنان ظاهر شد که حرکات بدیههسازانه سردار و طارمی و انصاریفرد، از شوتها و نیز پاسهای بریده و درهای باز شده به روی هافبکها کاملاً کارساز باشند!
در اصل، آقای ویلموتس آمده است، تا ما، دچار این احتمالات- باخت به عراق و حذف نشدن، بلکه صعود کردن از یک مرحله به مرحلهای دیگر- نشویم!
و باز هم یک اصل سخت مورد باورمان را به یاد میآوریم و یادآور میشویم که ما برای برنده شدن و با اقتدار هم برنده شدن، به سوی دانش مربی خارجی و نه چشم و ابروی او، میل کردهایم و بهایش را، که سنگین هم هست، در این اوضاع سخت میپردازیم! با ما، سخن از باخت نگو!
مهربان با توپ، سختگیر برای تصاحب توپ
هنری که امروز از مارک ویلموتس انتظارش را داریم، چیدن یک تیم سختکوش و سختگیر است که در عین حال، مالک توپ شود تا به بازی مالکانه، آنهم در همه جهات و همه لحظهها بپردازد!
تیم ملی، امروز، هم «باید» به شدت فیزیکی باشد و هم «باید» به شدت یک تیم صاحب تکنیک، که توپ را دوست میدارد، بازی با توپ را، محترم میشمارد و از دستش نمیدهد!
امروز، تیمی را «باید» به میدان روانه کرد، که در کار دفاع به شدت زمین و زمان را، علیه حریف تنگ خواهد کرد و در امر حمله، از حداقل فرصتهای پیشآورنده- و هم اتفاقهای پیش آمده و بهخودی خود نصیب شده- کمال استفاده فرصتطلبانه و چیرهدستانه را ببرد!
حداکثر بهره تکنیکی، از حداقل موقعیتهای حرکتی! گوش بهزنگ کامل! مثل عقاب، پنجه گشوده، تیزچشم و تیزپرواز و با یک ضربه، کار را تمام کردن!
در کمال خونسردی و در اوج بیقراری! متمرکز در همه لحظات و سریعالعمل، در عکسالعمل نشان دادن، به هر اتفاقی که کوچک است یا بزرگ!
بیزار و بیقرار
خونسردی، بیخیالی نیست! شدت عمل، با چشم بسته، بهعمل کور و به هر دری زدن، معنا نمیدهد! تیمی باید داشته باشیم که به خود مطمئن باشد و با خونسردی و تمرکز کامل، لحظه، لحظه هر ۹۰ دقیقه را و دقایق بعد از دقیقه ۹۰ را، مدیریت کند! تیمی باید شده باشیم که معنای درست اداره بازی را دریافته است! در کمال شدت، ولی در کمال خونسردی! سریع، چون شهباز، در جای به جای زمین، در آن به آن زمانی که جاری است و ما، بایدش که مال خود کنیم! دفاعی که از اشتباه فردی بیزار است و در استفاده از غلطهای حرکتی حریف، بیقرار!
پروانهصفت، زنبوروار
تیم ملی، عمق استراتژیکی دارد که باید به شدت محافظت شود! تیم ملی مرزی دارد که باید با حداکثر توان و حداعلای سرعتعمل «مرزداری» شود!
عمق استراتژیک تیم ما، آنجاست و هر جاست که توپ باشد! بازی در این بخش میطلبد که هر نفر، با تمام سرعت و با تمام قدرت فردی- بدون کمترین اشتباه- وارد عمل شود! حداکثر سرعت، حد اعلای قدرت، بدون خطا، بدون فول، ضربهزن و یارکوب و توپربا!
خط قرمز حرکتی تیم ملی و مرزی که عبور از آن، بلکه نزدیک شدن به آن، هم قدغن است و هم جریمه دارد، فضای پشت تیم است! بازی باید در همه صحنهها، در فضای خوب، پیشرو و جلوی چشمان مردان ایرانی جریان پیدا کند!
در کمال تمرکز و با حداکثر حساسیت عصبی! واکنش نشان دادن آنگونه که از زنبورها هم انتظارش نمیرود! نرم مثل پروانه!
حرف آخر، آخر همه حرفها
حرفهای زیادی را یادآور شدیم، سخنان باز هم مهمتری ناگفته ماند! تیم ملی اگر اصول تیمسازی و قواعد تیمداری را رعایت میکرد، با انجام دستکم یک بازی دستگرمی، بر بسیاری از «تذبذب»ها فائق میآمد، ولی اکنون، ویلموتس با شیوههای ممکن دیگری به دستاوردهای لازم دست پیدا کرده!
تیم ویلموتس چگونه باید در قالب دلخواه قرار بگیرد و مردان تیم ملی، در قوالب دیگر، با چه مکانیزمی باید ظاهر شود! هر لحظه به رنگی، سمندر شدن و پروانه شدن! گاهی این و گاهی آن، در همه حال، مردانه عمل کردن، چون بازی با آتش و عبور از آتش، «سیاوش»های شیردلی میخواهد که با ترس سر و کاری نداشته باشد!
بازی امروز، یک نبرد چندوجهی و همهوجهی است! باید که در عملیات توپگیری و توپداری و مالکیت بازی چنان ظاهر شد که حرکات بدیههسازانه سردار و طارمی و انصاریفرد، از شوتها و نیز پاسهای بریده و درهای باز شده به روی هافبکها کاملاً کارساز باشند!