خبرورزشی/ اردشیر لارودی؛ روزهای اولی که امیرحسین فتحی، جانشین رضا افتخاری و مدیرعامل استقلال شد، خطاب به او نوشتم:
... آقای فتحی! مدیریت در استقلال، آسانتر و سهلتر از مدیریت در فدراسیون فوتبال ایران نیست! استقلال، تیم عقاب تهران نیست!
و به این ترتیب حواس او را جمع کردم!
در نوشتهای دیگر، متذکر شدم وزیر ورزش مسئولیتی بزرگ را بر عهدهات قرار داده، قدر این فرصت را بدان و با عملکردت و با برنامهای که تنظیم میکنی، درصدد رفع اشکالات استقلال باش و در این راه، از وزیر ورزش به نفع خودت، هزینه نکن و بلکه، خودت را در راه شخصیتی که مدعی رفاقت با او هستی، به آب و آتش بزن!
در عمل چه اتفاقی رخ داد؟ در عمل وزیر ورزش، چقدر توانست بیدغدغه شاهد حرکت روبهجلو و پیشرفت استقلال باشد؟ در عمل مردم چقدر از امیرحسین فتحی راضی و خوشحال و به کارنامه کاری او، امیدوار شدند؟
مسعود سلطانیفر البته میتوانست از همان روز نخست هم، با همهجانبهنگری بیشتر و با دقت افزونتر، استقلال را جوری اداره کند که دچار ناشیگری و ناکارآمدی قابل پیشبینی نشود!
استقلال، پتانسیل بزرگی دارد و استعدادی در تمام زمینهها! استقلال هوادارانی دارد که برای یاری به تیم خود، از نان شبشان هم میزنند! چنین تیمی قابل مقایسه با هیچ داشته و نداشته دیگری نیست! هواداران استقلال طلای نابند!
... خرابی، چونکه از حد بگذرد، آباد میگردد!
فرخی یزدی، شاعری که لبانش را دوختند تا از حقگوییاش در امان باشند، به حرف حقی پرداخته و اصل دقیقی را متذکر شده است!
استقلال، برای آباد شدن و برای پشت سر گذاردن پروسهای که آبیدلان را مغموم میکرد، بهترین بازی را با شرکت دستاندرکاران و مردم عادی، به انجام رساند!
استعفای هیئت مدیره را پذیرفت و تیم مدیریتی دیگری را برای اداره استقلال برگزید!
استقلال، اگر به راستی و به درستی بتواند از چالهای که آقایان فتحی و شرکا، سر راه این تیم کندهاند، خارج شود و اگر روحیه دوباره احیا شده آبیدلان را، حول منافع تیمی خود متمرکز نماید، از یک بحران واقعی به سلامت عبور کرده و تبدیل به مجموعهای شده است که جایش در فوتبال ایران خالی است!
استقلال با این نفرات، با این کادر فنی، اگر از هیئت مدیرهای فوتبالدوست که قدر هواداران خود را بشناسد هم برخوردار باشد، آنگاه انقلابی در فوتبال ایران رخ میدهد و لیگ برتر ما، لیگ برتر آسیا خواهد شد!
امیدوار باشیم که این پروسه هر چه زودتر کلید بخورد!
... آقای فتحی! مدیریت در استقلال، آسانتر و سهلتر از مدیریت در فدراسیون فوتبال ایران نیست! استقلال، تیم عقاب تهران نیست!
و به این ترتیب حواس او را جمع کردم!
در نوشتهای دیگر، متذکر شدم وزیر ورزش مسئولیتی بزرگ را بر عهدهات قرار داده، قدر این فرصت را بدان و با عملکردت و با برنامهای که تنظیم میکنی، درصدد رفع اشکالات استقلال باش و در این راه، از وزیر ورزش به نفع خودت، هزینه نکن و بلکه، خودت را در راه شخصیتی که مدعی رفاقت با او هستی، به آب و آتش بزن!
در عمل چه اتفاقی رخ داد؟ در عمل وزیر ورزش، چقدر توانست بیدغدغه شاهد حرکت روبهجلو و پیشرفت استقلال باشد؟ در عمل مردم چقدر از امیرحسین فتحی راضی و خوشحال و به کارنامه کاری او، امیدوار شدند؟
مسعود سلطانیفر البته میتوانست از همان روز نخست هم، با همهجانبهنگری بیشتر و با دقت افزونتر، استقلال را جوری اداره کند که دچار ناشیگری و ناکارآمدی قابل پیشبینی نشود!
استقلال، پتانسیل بزرگی دارد و استعدادی در تمام زمینهها! استقلال هوادارانی دارد که برای یاری به تیم خود، از نان شبشان هم میزنند! چنین تیمی قابل مقایسه با هیچ داشته و نداشته دیگری نیست! هواداران استقلال طلای نابند!
... خرابی، چونکه از حد بگذرد، آباد میگردد!
فرخی یزدی، شاعری که لبانش را دوختند تا از حقگوییاش در امان باشند، به حرف حقی پرداخته و اصل دقیقی را متذکر شده است!
استقلال، برای آباد شدن و برای پشت سر گذاردن پروسهای که آبیدلان را مغموم میکرد، بهترین بازی را با شرکت دستاندرکاران و مردم عادی، به انجام رساند!
استعفای هیئت مدیره را پذیرفت و تیم مدیریتی دیگری را برای اداره استقلال برگزید!
استقلال، اگر به راستی و به درستی بتواند از چالهای که آقایان فتحی و شرکا، سر راه این تیم کندهاند، خارج شود و اگر روحیه دوباره احیا شده آبیدلان را، حول منافع تیمی خود متمرکز نماید، از یک بحران واقعی به سلامت عبور کرده و تبدیل به مجموعهای شده است که جایش در فوتبال ایران خالی است!
استقلال با این نفرات، با این کادر فنی، اگر از هیئت مدیرهای فوتبالدوست که قدر هواداران خود را بشناسد هم برخوردار باشد، آنگاه انقلابی در فوتبال ایران رخ میدهد و لیگ برتر ما، لیگ برتر آسیا خواهد شد!
امیدوار باشیم که این پروسه هر چه زودتر کلید بخورد!