خبرورزشی/ آرتین زهرابی؛ از یک نکته باید درس عبرت گرفت؛ دوران پشتهماندازیها در تیم ملی ایران تمام شده و کارشناسان و منتقدان به این نتیجه رسیده اند چوب لای چرخ تیم گذاشتن، گناهش کمتر از خیانت نیست!
کارشناسان و افراد کاردان این فوتبال، دیگر قبل از بازی های بزرگ مقابل اسپانیا و پرتغال، سرمربی تیم ملی و ملی پوشان را زیر رگبار تهمت و افترا نمیگیرند. آنها از آن چهره خشن فاصله گرفتهاند و نرم و لطیف شدهاند. پیش از پرواز تیم امید به تایلند با فروتنی خاصی به محل تمرین تیم میروند و با همه عکس میگیرند. تیم امید را حمایت میکنند و برای سرمربیاش آرزوی توفیق دارند.
تیم امید برای صعود به المپیک، تمام امکانات لازم را در اختیار دارد. روابط عمومی فدراسیون با انتشار مصاحبههایی از بازیکنان و عوامل تیم امید، همه نکتهها را مهر و موم کرده و جای هیچ اعتراضی باقی نیست اما این تیم در دو بازی فقط یک امتیاز میگیرد. به کره جنوبی میبازد، برابر ازبکستان از شکست فرار میکند و حالا با عنایت به آنچه در جدول دیده میشود، ایران شانس چندانی برای صعود به المپیک ندارد. با این همه هیچکس دوست ندارد چینی نازک تنهایی کادر فنی تیم امید ترک بردارد.
مگر آقای استیلی چه کرده؟ تیمی را در اختیار داشته که حتما خیلی زیاد تمرین نکرده، بازیهای تدارکاتی نداشته و به چشم تیم ملی به آن نگاه نشده؛ استیلی چه تقصیری دارد که بیش از 40 سال این تیم به المپیک نرفته! حتی حسین کلانی میگوید سرمربی که نمی تواند وارد زمین شود و جای بازیکنان ما گل بزند. میبینید؛ به این می گویند حمایت!
باخت به کرهجنوبی و یک تساوی ناقابل برابر ازبکستان باید برای همه ما درس بزرگی باشد که مربی ایرانی را در بالاترین حد ممکن ببینیم اما وقتی به آرژانتین میرسیم وظیفه آن تیم ملی، تار و مار کردن لیونل مسی است! تساوی با یاران رونالدو در جام جهانی، به شکست رویاهای فوتبال ایران تعبیر میشود و برد مقابل مراکش، اساسا دیده نمیشود!
آن تیم را باید تو سری خورده و سرمربیاش را پولکی و راحتطلب به دنیا معرفی میکردیم اما وقتی این گونه میبازیم و دوباره از صعود به المپیک محروم میشویم وظیفه داریم بگوییم گلی به جمال این مربیان که هدایت تیم امید را پس از کرانچار و فرهاد مجیدی قبول کردند. خلاصه یک مربی باید با این تیم در این مرحله حذف میشد؛ همین که این مسئولیت خطیر را قبول کردند یعنی «دل شیر» داشتند!