خبرورزشی/ جهانگیر کوثری؛ تیمی که از ابتدا هیچکس آن را جدی نگرفت و قانونی برای مدیریت آن نوشته نشد. مربیان آمدند و رفتند تا این پایان غمانگیز شکل بگیرد. تمام این اتفاقات قابل پیشبینی بود، چون اساس و پایه این تیم اشکال داشت و از سوی ضلع سومی حمایت میشد و حتماً با خودش پول هم آورده بود. بازی با چین که آخرین نقطه امید ما بود نیز به یأس و حذف و ناامیدی تبدیل شد و یک بار دیگر امیدهایمان از رسیدن به المپیک بازماندند. در مقابل چینی که در تمام نقاط زمین دچار ضعف بود هم نتوانستیم یک بازی معمولی، متمرکز، خونسرد، سالم و گروهی انجام دهیم. با یک پنالتی بازی را بردیم که هیچ مسئله مجهولی را برای ما حل نکرد. چه اندازه بیدقت، چه اندازه عجول و پراشتباه و چه راحت توپ را از دست دادن و... این تیم از نظر روحی و گروهی هنوز آماده نشده بود و در هر سه بازی با این پتانسیل آماده نشده میتوانستیم پیروز باشیم. تیم استراتژی نداشت تا برای هر سه بازی یک برنامهریزی کلی انجام دهد و از ۹ امتیاز بتواند ۵ امتیاز به دست آورد و هدف را صعود قرار دهد. باید برنامه اصلی را در نیمه اول پیاده میکردیم و ضربه مهلک بر حریف دو باخته را در همان ۳۰ دقیقه اول وارد میکردیم و سپس با تاکتیکهای مقطعی و توجه به بازی کرهجنوبی و ازبکستان شکل بازی خودمان را تغییر میدادیم. افسوس که تیم در این سطح فکر نمیکرد و تنها ۱۱ بازیکن انتخاب شده بودند و در زمین بازی بنا بر وظایف خود میدویدند و افسوس که با وجود نیروی پنهان بالقوه تیم امید نتوانستیم از تمامیت آن بهره بگیریم. امیدهای کرهجنوبی و ازبکستان صعود کردند و ایران و چین حذف شدند. بعضیها نوشتند تراژدی! نه این تراژدی نبود یک اتفاق تکراری تلخ و یک درام غمانگیز که فوتبال بیحساب ما دچارش شده است.
۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه
پایان و درام یک تیم. داستانی که از ابتدا غلط نوشته شده بود. نویسندگان مشترک این قصه فدراسیون فوتبال و کمیته ملی المپیک ذهنیت مشترک و مثبتی نسبت به این کار و حرکت نداشتند و هر کدام در مقطعی آن را به یکدیگر پاس دادند تا در این مرحله به آخر خط برسیم.