۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

مدافع پیشین پرسپولیس به خبرورزشی گفت: متین در زمین فوتبال کرونا نگرفت، ولی عده‌ای با نامردی و برای رسیدن به اهداف‌شان از مرگ این نوجوان سوءاستفاده کردند.

به گزارش خبرورزشی، هیچ پرسپولیسی پیدا نمی‌شود که روز 28 اردیبهشت سال 87 را به یاد نیاورد. هفته آخر لیگ هفتم، ورزشگاه مملو از تماشاگر آزادی و پرسپولیسی که برای قهرمانی فقط برد می‌خواست. ستاره آن بازی کسی نبود جز سپهر حیدری، مدافعی که فصل اول حضورش را در پرسپولیس پشت سر می‌گذاشت دقیقه 96 توپ را وارد دروازه سپاهان کرد تا پرسپولیسی‌ها از شدت خوشحالی تا صبح بیدار باشند. با وجود اینکه 12 سال از آن بازی می‌گذرد هنوز سپهر خاطرات جالبی از آن دیدار دارد که برای‌مان تعریف کرد. گفت‌وگوی ما را با نقش اول سریال قهرمانی دراماتیک سرخپوشان بخوانید.

حتماً می‌دانی که بهانه تماس ما چیست؟
حدس زدنش اصلاً کار سختی نیست. ٢٨ اردیبهشت برای من و پرسپولیسی‌ها روز خاصی است و هیچ‌وقت آن را فراموش نخواهم کرد.

واقعاً فکرش را می‌کردید با وجود کسر 6 امتیاز آن سال قهرمان شوید؟
شاید باور نکنید ولی ذره‌ای شک نداشتم. مطمئن بودم پیروز می‌شویم و جام را می‌گیریم. تیم ما واقعاً رؤیایی بود ر همه یکدل بودیم تا قهرمان شویم هرچند اختلاف نظر وجود داشت ولی همه یک هدف داشتیم و آن هم قهرمانی پرسپولیس بود.

ولی شکست سنگین مقابل استقلال اهواز و علنی شدن اختلافات، هواداران را نگران کرده بود.
گفتم که یک‌سری اختلافات بود ولی در هدف‌مان خللی ایجاد نشد. کلاً در طول فصل تیم یکدستی داشتیم. یادم می‌آید مثلاً در بازی با ابومسلم وقتی ۳ بر صفر عقب افتادیم فرشید کریمی خیلی ناراحت بود، چون خودش را روی گل‌ها مقصر می‌دانست ولی با روحیه جنگندگی بازی را مساوی کردیم. جالب اینکه هرکس گل می‌زد کل زمین را می‌دوید تا فرشید را بغل کند. به نظرم اگر آن تیم حفظ می‌شد می‌توانست مثل تیم فعلی چند قهرمانی به دست بیاورد.

چند وقت پیش با محمد نصرتی حرف می‌زدیم می‌گفت گل سپهر خدایی بود و اگر توپ به هر نقطه دیگری از سرش می‌خورد گل نمی‌شد.
دقیقاً درست است. من یادم می‌آید سال قبلش پرسپولیس در جام حذفی به سپاهان باخت و هوادارانش خیلی ناراحت بودند. من هم به عنوان کسی که عاشق پرسپولیس بودم خیلی ناراحت بودم. دقیقاً یک ماه بعد از آن به پرسپولیس آمدم و به خدا گفتم کاری کن من این هواداران را خوشحال کنم. شاید باور نکنید ولی از روز اول دنبال قرعه‌کشی لیگ بودم که ببینم هفته آخر با کدام تیم بازی داریم. از شانس خوب‌مان دوباره به سپاهان خوردیم. انگار خدا مأموریتی به من داده بود تا پرسپولیسی‌ها را شاد کنم. روز اولی که به پرسپولیس آمدم، گفتم خدایا من گل شهرآورد نمی‌خواهم ولی کاری کن گل قهرمانی پرسپولیس را بزنم. قبل از گل چهره هواداران را دیدم و گفتم باز هم که آن‌ها دارند گریه می‌کنند، خدایا کاری بکن. هنوز صدای یا زهرا گفتن آن‌ها در گوشم هست. قبل از گل، شوت محسن خلیلی داشت به اوت می‌رفت که کریم باقری به زیبایی توپ را کنترل کرد و سانترش قوس گرفت من هم هرچه داشتم پشت آن توپ گذاشتم و گل عجیبی به ثبت رسید. شاید توپ به هر جا دیگری می‌خورد گل نمی‌شد ولی شک نداشتم گل می‌زنم. این را هم بگویم خیلی خوشحالم پاس را کسی به من داد که من از طرفدارانش بودم و لباس‌هایش را جمع می‌کردم. من فکر می‌کنم گل قهرمانی در دقیقه ٩6 پاداش عشق من در دوران کودکی به پرسپولیس بود.

بعد از گل چه شد؟
اصلاً نفهمیدم چه شد. یادم می‌آید حمید استیلی اولین نفری بود که بغلم کرد و بعدش بقیه روی سرم پریدند. واقعاً نزدیک بود خفه شوم و حتی تا چند روز بعد گردنم درد می‌کرد. بعد از سوت پایان نفهمیدم بچه‌ها کی به رختکن رفتند. من مانده بودم و چند هزار هوادار که به زمین آمدند و دورم جمع شدند و پیراهنم را می‌خواستند. ولی خدایی دم‌شان گرم نگذاشتند اتفاق بدی برایم بیفتد. یادم می‌آید از آزادی تا هتل لاله ۴، ۵ ساعت طول کشید و همه دور اتوبوس ما در حال رقصیدن بودند و ما هم کیف می‌کردیم.

در رختکن چه اتفاقی افتاد؟
خب همه خیلی خوشحال بودند و پایکوبی می‌کردند. یادم می‌آید احمدرضا عابدزاده هم آمده بود و من از اینکه یکی دیگر از اسطوره‌های کودکی‌ام را می‌دیدم کلی ذوق کردم. یادم می‌آید برایش شعار معروف پرسپولیسی‌ها که می‌گفتند شهر ما شهر مونیخ. عقاب آسیا با ماست... را می‌خواندیم.

قبل از آمدن به پرسپولیس از استقلال هم پیشنهاد داشتی درست است؟
بله هم از استقلال و هم از سپاهان. اول سپاهان به من پیشنهاد داد و در خیابان شریعتی جلسه گذاشتیم و انصافاً پول خوبی هم می‌دادند ولی به آن‌ها گفتم عاشق پرسپولیسم و از بچگی آرزوی بازی در این تیم را داشتم. بعد از آن، خدا رحمت کند ناصرخان حجازی را که در ذوب‌آهن مربی‌ام بود به من پیشنهاد حضور در استقلال را داد تا دوباره شاگردش شوم. مأنوسی‌فر، مدیربرنامه‌هایم یک روز به من گفت برای ساعت 16 با استقلالی‌ها جلسه گذاشتم و ساعت ١٨ هم به دفتر حبیب کاشانی می‌رویم تا با پرسپولیس مذاکره کنیم. این‌طوری می‌توانی بازارگرمی خوبی انجام دهی و پول زیادی بگیری. من هم قبول نکردم و گفتم با احترام به همه تیم‌ها من عاشق پرسپولیسم و نمی‌خواهم فرصت حضور در این تیم را از دست بدهم. منتی نیست، چون خودم خواستم ولی پیشنهاد سنگین استقلال و سپاهان را رد کردم و با پرسپولیس سفید امضا کردم.

واقعاً سفید بستی؟
بله به جان بچه‌ام. قراردادم با ذوب‌آهن به عنوان کاپیتان این تیم 165 میلیون بود ولی حبیب کاشانی در قراردادم 140 میلیون نوشت و من هم اعتراضی نداشتم. ضمن اینکه نصف آن پول را هم نگرفتم، چون جریمه شدم، پول مالیات دادم و حق ایجنتی هم پرداخت کردم. شاید پول زیادی از پرسپولیس نگرفته باشم ولی به جای آن در کنار این تیم عزتی به دست آوردم که میلیارد‌ها تومان می‌ارزد. همین که در گوشه‌ای از قلب و ذهن هواداران پرسپولیس هستم خدا را شکر می‌کنم.

و حرف آخر؟
اول به خانواده قوسی تسلیت می‌گویم. متین در زمین فوتبال کرونا نگرفت ولی عده‌ای با نامردی و برای رسیدن به اهداف‌شان از مرگ این نوجوان سوءاستفاده کردند. واقعاً کار کثیفی بود. خانواده قوسی عزادار هستند داغ آن‌ها را بیشتر نکنند. همان‌طور که دیدیم در آلمان با وجود اینکه کرونا افراد زیادی را درگیر کرده بود فوتبال آغاز شد، پس ما هم می‌توانیم با اراده بالا و الگو برداری بازی‌ها را انجام دهیم. دوستان لطفاً موج‌سواری نکنند و بگذارند با برگزاری لیگ قهرمان معلوم شود. تیم‌ها ظرفیت‌شان را بالا ببرند و تا کسی عطسه کرد حرف از تعطیلی لیگ نزنند. هر چند همه می‌دانند آن‌ها نگران سلامتی مردم نیستند، چون اگر بودند بیزنس‌های مختلف‌شان را آغاز نمی‌کردند و به کارگران کارخانه‌ها و کارمندان شرکت‌هایشان نمی‌گفتند باید سر کار بیایید.

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی