۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

بحث فوتبال، بحث قراردادى که با مارک ویلموتس بسته‌ایم تا او بدترین مربى براى تیم ملى باشد با گران‌ترین قیمت نیست که ما، با چشم‌بندى مرد بلژیکى روبه‌رو هستیم.

خبرورزشی/ اردشیر لارودی؛ ویلموتس، چگونه توانست چنین متنى را به امضاى ما برساند؟ ویلموتس، چه جادویى به‌کار برد تا ما، به قبول این شرایط تن دهیم؟
گفته‌اند: «.. معما چو حل گشت آسان شود» ولى در ماجراى چشم‌بندى آقاى ویلموتس، جنبه‌هاى معمایى قراردادى که باید به عنوان «درسنامه» در کارگاه‌هاى مدیریتى فیفا و AFC تدریس شود تا راهبران آینده فوتبال در همه جهان، بدانند که بد چیست و بدتر کدام است، حل شدن معما موجب غامض‌تر شدن و پیچیده‌تر شدن مفادى شد که با تراضى دو طرف، روى کاغذ آمده است!
کارهاى بزرگ و مردان کاردیده
یک اصل که مورد قبول همگان است و در همه موارد نظیر به موافقت با خواسته‌هاى مارک ویلموتس و فدراسیون فوتبال ایران، از عنایت و توجه کامل‌عیارى برخوردار است، اینکه به کارهاى بزرگ، مرد کاردیده فرست!
امروزه، حتى از تشکیل توأم با وسواس یک تیم مدیریتى، حرف زده مى‌شود که متشکل از مردمان کاردیده و بلدهاى امتحان پس داده که همگى با هم (بخش حقوقى، بخش تکنیکى و بخش فنى و مالى و پولى) هم به چندى و هم به چونى کار و همکارى مورد نظر مى‌پردازند و غامض‌ترین و پیچیده‌ترین زوایاى هر متن داراى بار حقوقى و برخوردار از توقعات دوجانبه را مورد ملاحظه قرار مى‌دهند و از سوءبرداشت جلو می‌گیرند!
در مورد همکارى با ویلموتس، آیا این وسواس همه‌جانبه بروز داده شد؟ و آیا ویلموتس خود را در معرض نگاه دقیق و موشکافانه طرف ایرانى خود حس کرد یا نه؟
حتى حل شدن معماى شکل همکارى و نوع استخدام مارک ویلموتس، به آسان شدن و دیده شدن روى دیگر قرارداد ویلموتس که تمامیت‌خواهانه بود، منجر نشد!
انتخاب اصلح در گزینش همکاران
و اینک ماییم و ادعا‌های مردى که جز شکست براى فوتبال ما به بار نیاورد! مردى که گویا هنگام عقد قرارداد به سحر و جادوى ما موفق شده بود! مردى که مربیگرى را، وارد دنیاى دیگرى کرده و در عین حال، انگار به ما طعنه‌زنان یادآور مى‌شود که به کارهاى بزرگ نه یک مرد کاردیده، بلکه یک گروه کاردیده و سرد و گرم روزگار چشیده، بسیار زیرک و بسیار چشم و دل سیر باید فرستاد که نه مفتون زرق و برق‌ها شود و نه مرعوب اداهاى طرف‌هاى مقابل! مردانى که گوش‌شان پر است و بدهکار ترفندهاى چشم‌بندى‌هاى طرف مقابل نمى‌شوند!
و اینک چه کار باید کرد؟ حال که با واقعیت‌هاى سفت و سخت و «ناک‌اوت» کننده روبه‌روییم، به چه کار دست باید زد و به چه دفاع مؤثرى مى‌توان پرداخت! آیا راهى براى بیرون شدن از دردسرهاى ویلموتس، مى‌توان یافت؟ و آیا وارد شدن به کارزارى این‌چنین، باید برخوردار باشد از مهارتى ویژه یا انکار را هم، مثل همه کارهاى دیگر، باید «یک‌دستى» گرفت و از پیش حل‌شده‌اش انگاشت؟
و حرف آخر اینکه: اگر بدنه فکرى فدراسیون، از مایه‌ها و سرمایه‌هاى وزین و سنگین فکرآوران برخوردار بود، اصلاً به این بلا‌ها و دیگر بلیه‌هاى ناشى از سبک وزنى‌هاى موجود، مبتلا مى‌شد یا نه؟
آقاى تاج، فراموش کرده بود این اصل را که:... همنشین تو، از تو به باید! یا فرمایش سعدى را که:... با دانایان نشست و برخاست داشته باش! که سفالین کوزه‌ها را، باید شکستن و زرین کاسه‌هاى شکسته را، باید که نگه داشتن! آقاى تاج، چوب کم‌دانى همکاران سبک‌وزن خودت را خوردى!

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی