خبرورزشی/ اردشیر لارودی؛ قبل از هر چیز، باید خدا قوتى گفت به فوتبالنویسان رسانههاى مختلف، اعم از دیدارى و شنیدارى و صد البته که نوشتارى! باید به اینان گفت:
... خوب ایستادگى کردید! خوبتر مقاومت نشان دادید! کوتاه نیامدید و خسته نشدید -یعنى خستگى را دلیل و بهانه شانه خالى کردن، ندانستید- شما خطر تعلیق از سوى فیفا را به صفر رساندید! شما فوتبالنویسان! تبریک به شما که ایستادگى تان مثالزدنى بود و براى احقاق یکى از حقوق مسجل فوتبال، تا پاى همه چیز جلو رفتید و بهانه را از دست بهانهگیران گرفتید! همانطور که تیغ تیز بیمرامى و خودخواهى را از دست «زنگی» هاى مست میگیرند و خلع سلاحشان میکنند!
جمعه براى فوتبال ما -و از جهتى براى تمام ورزش ایران- روز مبارکى بود! روز خوبى که در آن میشد «غزل تازه» نوشت! غزلى از خوشفکرى! غزلى از نگاه به آینده! غزلى از جهانى فکر و از جهانى عمل کردن! مبارک شما باد!
... خوب ایستادگى کردید! خوبتر مقاومت نشان دادید! کوتاه نیامدید و خسته نشدید -یعنى خستگى را دلیل و بهانه شانه خالى کردن، ندانستید- شما خطر تعلیق از سوى فیفا را به صفر رساندید! شما فوتبالنویسان! تبریک به شما که ایستادگى تان مثالزدنى بود و براى احقاق یکى از حقوق مسجل فوتبال، تا پاى همه چیز جلو رفتید و بهانه را از دست بهانهگیران گرفتید! همانطور که تیغ تیز بیمرامى و خودخواهى را از دست «زنگی» هاى مست میگیرند و خلع سلاحشان میکنند!
جمعه براى فوتبال ما -و از جهتى براى تمام ورزش ایران- روز مبارکى بود! روز خوبى که در آن میشد «غزل تازه» نوشت! غزلى از خوشفکرى! غزلى از نگاه به آینده! غزلى از جهانى فکر و از جهانى عمل کردن! مبارک شما باد!
جفاى آشکار به تیم ملى و ملیپوشان
پروژه چندجانبه درستاندیشان فوتبال که از مدتها پیش، قدم در راه این مبارزه «فکرى» گذاشته بودند، صاحب توفیق نسبى و اولیه شد! تا علاوه بر تأیید و تأکید به مدد استقلال در عمل و اندیشه، یک خواستاندیش مریض و بیمار را هدف قرار دهد! قاعده من درآوردى و به شدت ارتجاعى ۱۰ رأى براى تأیید از ١٠ عضو مجمع فدراسیون فوتبال، براى حضور در این جمع مهم جاى خود را به توقع هنوز غلط دیگرى داد:
... ملیپوشان، وقتى میتوانند عضو مجمع فدراسیون باشند که صد بازى ملى داشته باشند؟! صد بازى براى ملیپوشان، بدون یک بازى ملى براى کسانى که هیچکس شناختى از آنان ندارد! شیپور را از سر گشادش زدن!
فیفا را نمیدانیم که در این مورد چه میگوید و مهم هم نیست، جامعه فوتبال ایرانى، با این نوع تصمیمها که به مهندسى انتخابات منجر میشود، کنار نخواهد آمد!
پروژه چندجانبه درستاندیشان فوتبال که از مدتها پیش، قدم در راه این مبارزه «فکرى» گذاشته بودند، صاحب توفیق نسبى و اولیه شد! تا علاوه بر تأیید و تأکید به مدد استقلال در عمل و اندیشه، یک خواستاندیش مریض و بیمار را هدف قرار دهد! قاعده من درآوردى و به شدت ارتجاعى ۱۰ رأى براى تأیید از ١٠ عضو مجمع فدراسیون فوتبال، براى حضور در این جمع مهم جاى خود را به توقع هنوز غلط دیگرى داد:
... ملیپوشان، وقتى میتوانند عضو مجمع فدراسیون باشند که صد بازى ملى داشته باشند؟! صد بازى براى ملیپوشان، بدون یک بازى ملى براى کسانى که هیچکس شناختى از آنان ندارد! شیپور را از سر گشادش زدن!
فیفا را نمیدانیم که در این مورد چه میگوید و مهم هم نیست، جامعه فوتبال ایرانى، با این نوع تصمیمها که به مهندسى انتخابات منجر میشود، کنار نخواهد آمد!
استخوان لاى زخم
چگونه میتوان این حکم هزار درصد غلط را پذیرا شد؟ چگونه میتوان بزرگان فوتبال را زیر نظر و زیر نگاه و زیر سایه کوچکهاى دایره مدیریت فوتبال قرار داد؟
چگونه باید از مردان درجه اول فوتبال توقع داشت زیر بار امر و نهى اشخاص بیکارنامه، بیبرنامه و فاقد هرگونه عمل قابل دفاعى بروند؟ که هیچ اقدام ولى به شدت غلطى هم نداشتهاند! خنثى، عقیم، بیفایده و نامؤثر! کسانى که حضورشان در مرکز تصمیمسازی و تصمیمگیری فوتبال جاى هزار بحث ریز و درشت دارد، براساس کدام منطق صاحب این توان اجرایى شدهاند؟ راه ندادن به مهمترین عناصر انسانى فوتبال، توسط کسانى که معلوم نیست کیستند!
روز جمعه، ١٦ خرداد نشان داد هنوز کشاکش و کشمکش فیمابین ادامه دارد! روز جمعه ١٦ خرداد این را هم یادآور شد که باید یاد بگیریم تا هر چیزى را بهجاى خویش و در مکان مناسبش قرار دهیم! در واقع، این بزرگان فوتبالند که براى تازهواردها و براى کسانى که به این «در» از پى حشمت و جاه آمدهاند، پیش شرط قرار دهند! کسانى که صنعت فوتبال ایران، در استانها و شهرستانهاى مهم، بخشى از هنر وارونه آنهاست! مردانى که با یک قیام و صعود «باشندگى» قوىترین عناصر انسانى فوتبالشهر ایران را زیر سؤال میبرند!
چگونه میتوان این حکم هزار درصد غلط را پذیرا شد؟ چگونه میتوان بزرگان فوتبال را زیر نظر و زیر نگاه و زیر سایه کوچکهاى دایره مدیریت فوتبال قرار داد؟
چگونه باید از مردان درجه اول فوتبال توقع داشت زیر بار امر و نهى اشخاص بیکارنامه، بیبرنامه و فاقد هرگونه عمل قابل دفاعى بروند؟ که هیچ اقدام ولى به شدت غلطى هم نداشتهاند! خنثى، عقیم، بیفایده و نامؤثر! کسانى که حضورشان در مرکز تصمیمسازی و تصمیمگیری فوتبال جاى هزار بحث ریز و درشت دارد، براساس کدام منطق صاحب این توان اجرایى شدهاند؟ راه ندادن به مهمترین عناصر انسانى فوتبال، توسط کسانى که معلوم نیست کیستند!
روز جمعه، ١٦ خرداد نشان داد هنوز کشاکش و کشمکش فیمابین ادامه دارد! روز جمعه ١٦ خرداد این را هم یادآور شد که باید یاد بگیریم تا هر چیزى را بهجاى خویش و در مکان مناسبش قرار دهیم! در واقع، این بزرگان فوتبالند که براى تازهواردها و براى کسانى که به این «در» از پى حشمت و جاه آمدهاند، پیش شرط قرار دهند! کسانى که صنعت فوتبال ایران، در استانها و شهرستانهاى مهم، بخشى از هنر وارونه آنهاست! مردانى که با یک قیام و صعود «باشندگى» قوىترین عناصر انسانى فوتبالشهر ایران را زیر سؤال میبرند!
تاج کم نیاورد؟
مهدى تاج، در یک برنامه غیرورزشى، درباره مهمترین فدراسیون ورزشى ایران صحبت کرد! تاج با نشان دادن یکى، دو مدرک مکتوب و با بیان برخى از حرفهای ناگفته، در واقع خواست که مؤثران و بلکه مقصران اصلى را، در پروسه و پروژه استخدام مارک ویلموتس معرفى کند! طاقت تاج، طاق شده بود! او خواست همه خواستاندیشان را به اجرا درآورد!
تاج انگشت اشاره خود را متوجه وزارت ورزش کرد! تاج، این بار نه دیوار را که «خودِ خود» در را نشانه رفت! تاج فشار را با استفاده از فشارشکن تعدیل کرد! سکوت تاج بالاخره شکست و طاقت او بالاخره طاق شد! وقتى که همه هیئترئیسه امضا داده بودند که «آرى، ویلموتس!» تاج را یک تنه رها کردن، چه نام دارد؟
تاج البته اسم نیاورد، ولى نشانههای واضح و شیرفهمکنندهای را به نمایش گذاشت! کیست که هنوز نفهمیده باشد ویلموتس، به خواست و اراده و بلکه دستور مقامات بالادستى ورزش و صاحب دستور به هلند رفت و چگونه مفاد موافقتنامه را امضا کرد! گروهى معتقدند، تاج کم آورد! شما چگونه فکر میکنید؟ آیا او، باید یک تنه زیر این بار میرفت؟ ممکن بود؟
مهدى تاج، در یک برنامه غیرورزشى، درباره مهمترین فدراسیون ورزشى ایران صحبت کرد! تاج با نشان دادن یکى، دو مدرک مکتوب و با بیان برخى از حرفهای ناگفته، در واقع خواست که مؤثران و بلکه مقصران اصلى را، در پروسه و پروژه استخدام مارک ویلموتس معرفى کند! طاقت تاج، طاق شده بود! او خواست همه خواستاندیشان را به اجرا درآورد!
تاج انگشت اشاره خود را متوجه وزارت ورزش کرد! تاج، این بار نه دیوار را که «خودِ خود» در را نشانه رفت! تاج فشار را با استفاده از فشارشکن تعدیل کرد! سکوت تاج بالاخره شکست و طاقت او بالاخره طاق شد! وقتى که همه هیئترئیسه امضا داده بودند که «آرى، ویلموتس!» تاج را یک تنه رها کردن، چه نام دارد؟
تاج البته اسم نیاورد، ولى نشانههای واضح و شیرفهمکنندهای را به نمایش گذاشت! کیست که هنوز نفهمیده باشد ویلموتس، به خواست و اراده و بلکه دستور مقامات بالادستى ورزش و صاحب دستور به هلند رفت و چگونه مفاد موافقتنامه را امضا کرد! گروهى معتقدند، تاج کم آورد! شما چگونه فکر میکنید؟ آیا او، باید یک تنه زیر این بار میرفت؟ ممکن بود؟