خبرورزشی/ اردشیر لارودی؛ از هیچ رودخانهای دو بار نمیتوان عبور کرد! بیش از ٢ هزار سال پیش، این سخن، یک بیان صرفاً فلسفی بود، اینک و امروز، عینیتی پراگماتیک و عملگرایانه به خود گرفته است! بر این اساس میتوان گفت: امروز «امیر» با فرهاد دیگری روبهرو خواهد شد! فرهادی که به اندازه سپری کردن دو بازی کلیدی، پختهتر و تأثیرگذارتر شده است! خود امیر هم همان مرد قبلی نیست، ولی بسیار کم از نظر شکلی ولی به اندازه کافی مؤثر از جهت عقلی، «امیری» که امشب در ورزشگاه آزادی با هدف نباختن و بردن، سینه در سینه فرهاد خواهد ایستاد، مرد دیگری است! چه بخواهد یا نخواهد! هم فرهاد و هم امیر، دیگری هستند و نه همان مردان مسابقه پیشین که...
توقعهای روز افزون
بازی خوب استقلال، برابر سپاهان متوقعمان میکند! حالا توقع داریم که همیشه در این کلاس فوتبال، ظاهر شود! حالا توقع پختگی فکری و حرکت رو به سمت بهتر شدن، دامن گسترده است!
استقلال، نشان داده که میتواند! میتواند با فرهاد نمایش رو به جلویی داشته باشد! جوانی مربی، نه عیب که حُسن آقای سرمربی است! و ما این حُسن را در چرخه بازی میبینیم! سپاهان نخست به دردسر افتاده میشود! سپاهان به زمین بسیار سفتی میرسد! بازی امیدوارکننده و نویدبخش از حیث تاکتیکی را، فرهاد و تیمش میبرند! سپاهان و امیر هم در اندازههای یک برنده کوشش چشمگیری داشتهاند! و حالا فرصتی برای رو کردن ورژنی دیگر!
استقلال، مجیدی را دارد و سپاهان امیر را! یک ناشناس در عالم مربیگری، با یک پخته و رسیده در تیمداری و تیمسازی! استقلال دفاعی دارد که هنوز انگار با ارزشهای دفاعی اش و مسئولیتهای غیرتهاجمی اش، کنار نیامده و تفاوتی بین توپ زدن روی دروازه خودی با دروازه حریف قائل نیست! به یک اندازه کُند! به یک اندازه فاقد چالاکی و سرپنجگی! سپاهان همین اشکالات را به شکل دیگری بروز میدهد! شتاب در حمله، عجله بازدارنده در دفاع!
بیماری عدم تثبیت
*استقلال به عدم تثبیت کلاس بازی دچار است! سپاهان به خودباوری زیاده حدی در همین مقوله! مدافعان مرکزی هر دو تیم به یک درد مشترک مبتلایند!
*استقلال در مبارزه میدانی، به بازی نزدیک بیشتر و عدم حمایت از نزدیک تمایل دارد! سپاهان هر وقت گیر میافتد و به هر دلیلی که به بنبست میخورد، مردان پا به توپ تیمش را از بازی خارج میکند! کومان و حسینی و لابد کریمی و میرزایی و... محسن مسلمان و بقیه که زینتالمجالسند!
*استقلال جلوی چشمان خود، شاهد آب رفتن بازی تکنیکی یاران خودی است! سپاهان و امیر قلعهنویی، استیل و روش بازی خود و «امیر» را فراموش کردهاند یا نمیپسندند و هافبکها را مأمور ارسال پاسهای بلند میدانند! بزن برهای مدرن! بکش زیر توپ با زبان ایزوپ! یعنی اسم شبی برای بازی سودمند یک تیم خوب که بد بازی میکند!
*استقلال وریا غفوری را غرق کرده است در وظایف صرفاً تدافعی، سپاهان هم از کنارههای زمین، کیروش استنلی را نمیبیند و برایش توپهای بلند نمیفرستد! در غیاب ایرانپوریان، هم وریا و هم کیروش، هم قایدی و نیز محمد محبی و محمد کریمی و کومان و حسینی، باید از مخمصه ضدتاکتیکی و غیرتاکتیکی خارج شوند!
کوسه و ریش پهن، نه میشود و نه امکان دارد! بازی خوب، بازیکنان خوب لازم دارد! بازیکنانی خوب، همبازیانی زبان فوتبال بفهم را لازم دارند!
مبارک اراکیها باشد
مس و بیماری فسفس
برخلاف آنچه در هفته پیش- هفته سی و یکم بازیهای لیگ یک- دیدیم و برخلاف مس رفسنجان که تیمی جنگنده و پیروزیطلب دارد، مس شهر کرمان آنقدر مسمس و بلکه آنقدر فسفس کرد که باخت! آنهم چه باختنی، در خانه اش، در شهر کرمان و در مدت یک ساعت و نیم، به باد داد حاصل زحمات ٣١ هفته تلاش را! اما آلومینیوم اراک، شاهکارش را اینگونه خلق کرد: جان داد و توپ نداد! جان داد و زمین نداد! جان داد و نایستاد! و در کلام آخر اینکه شاگردان رسول خطیبی که سخت ارادهگرا است و دنبال کارهای نشد است، بازی اول و آخر را بردند! مردند و بردند! سر دادند، اما توپ را به صاحبخانهای که اهمیت بازی را درک نمیکرد و نکرد و انگار که به خیابان لالهزار آمده بود، نداد!
نوش جان اراکیها! نوش جان رسول خطیبی! یادش بهخیر «عادل» چقدر از فوتبال شهر اراک در ٩٠ دفاع کرد!
و، اما ملوان که انگار، بته اش را مرده به دنیا آوردهاند! خیالتان را راحت کنم و بگویم ... ملوان اگر ماند و نیفتاد، این مهم را تیمهای دیگر کردهاند! خود ملوان، این کاره نشان نمیدهد! اینان، هلوی پوست کنده را هم قورت نمیدهند!
توقعهای روز افزون
بازی خوب استقلال، برابر سپاهان متوقعمان میکند! حالا توقع داریم که همیشه در این کلاس فوتبال، ظاهر شود! حالا توقع پختگی فکری و حرکت رو به سمت بهتر شدن، دامن گسترده است!
استقلال، نشان داده که میتواند! میتواند با فرهاد نمایش رو به جلویی داشته باشد! جوانی مربی، نه عیب که حُسن آقای سرمربی است! و ما این حُسن را در چرخه بازی میبینیم! سپاهان نخست به دردسر افتاده میشود! سپاهان به زمین بسیار سفتی میرسد! بازی امیدوارکننده و نویدبخش از حیث تاکتیکی را، فرهاد و تیمش میبرند! سپاهان و امیر هم در اندازههای یک برنده کوشش چشمگیری داشتهاند! و حالا فرصتی برای رو کردن ورژنی دیگر!
استقلال، مجیدی را دارد و سپاهان امیر را! یک ناشناس در عالم مربیگری، با یک پخته و رسیده در تیمداری و تیمسازی! استقلال دفاعی دارد که هنوز انگار با ارزشهای دفاعی اش و مسئولیتهای غیرتهاجمی اش، کنار نیامده و تفاوتی بین توپ زدن روی دروازه خودی با دروازه حریف قائل نیست! به یک اندازه کُند! به یک اندازه فاقد چالاکی و سرپنجگی! سپاهان همین اشکالات را به شکل دیگری بروز میدهد! شتاب در حمله، عجله بازدارنده در دفاع!
بیماری عدم تثبیت
*استقلال به عدم تثبیت کلاس بازی دچار است! سپاهان به خودباوری زیاده حدی در همین مقوله! مدافعان مرکزی هر دو تیم به یک درد مشترک مبتلایند!
*استقلال در مبارزه میدانی، به بازی نزدیک بیشتر و عدم حمایت از نزدیک تمایل دارد! سپاهان هر وقت گیر میافتد و به هر دلیلی که به بنبست میخورد، مردان پا به توپ تیمش را از بازی خارج میکند! کومان و حسینی و لابد کریمی و میرزایی و... محسن مسلمان و بقیه که زینتالمجالسند!
*استقلال جلوی چشمان خود، شاهد آب رفتن بازی تکنیکی یاران خودی است! سپاهان و امیر قلعهنویی، استیل و روش بازی خود و «امیر» را فراموش کردهاند یا نمیپسندند و هافبکها را مأمور ارسال پاسهای بلند میدانند! بزن برهای مدرن! بکش زیر توپ با زبان ایزوپ! یعنی اسم شبی برای بازی سودمند یک تیم خوب که بد بازی میکند!
*استقلال وریا غفوری را غرق کرده است در وظایف صرفاً تدافعی، سپاهان هم از کنارههای زمین، کیروش استنلی را نمیبیند و برایش توپهای بلند نمیفرستد! در غیاب ایرانپوریان، هم وریا و هم کیروش، هم قایدی و نیز محمد محبی و محمد کریمی و کومان و حسینی، باید از مخمصه ضدتاکتیکی و غیرتاکتیکی خارج شوند!
کوسه و ریش پهن، نه میشود و نه امکان دارد! بازی خوب، بازیکنان خوب لازم دارد! بازیکنانی خوب، همبازیانی زبان فوتبال بفهم را لازم دارند!
مبارک اراکیها باشد
مس و بیماری فسفس
برخلاف آنچه در هفته پیش- هفته سی و یکم بازیهای لیگ یک- دیدیم و برخلاف مس رفسنجان که تیمی جنگنده و پیروزیطلب دارد، مس شهر کرمان آنقدر مسمس و بلکه آنقدر فسفس کرد که باخت! آنهم چه باختنی، در خانه اش، در شهر کرمان و در مدت یک ساعت و نیم، به باد داد حاصل زحمات ٣١ هفته تلاش را! اما آلومینیوم اراک، شاهکارش را اینگونه خلق کرد: جان داد و توپ نداد! جان داد و زمین نداد! جان داد و نایستاد! و در کلام آخر اینکه شاگردان رسول خطیبی که سخت ارادهگرا است و دنبال کارهای نشد است، بازی اول و آخر را بردند! مردند و بردند! سر دادند، اما توپ را به صاحبخانهای که اهمیت بازی را درک نمیکرد و نکرد و انگار که به خیابان لالهزار آمده بود، نداد!
نوش جان اراکیها! نوش جان رسول خطیبی! یادش بهخیر «عادل» چقدر از فوتبال شهر اراک در ٩٠ دفاع کرد!
و، اما ملوان که انگار، بته اش را مرده به دنیا آوردهاند! خیالتان را راحت کنم و بگویم ... ملوان اگر ماند و نیفتاد، این مهم را تیمهای دیگر کردهاند! خود ملوان، این کاره نشان نمیدهد! اینان، هلوی پوست کنده را هم قورت نمیدهند!