نگرانیهایی با اشکال متفاوت؛ گروهی باید قهرمان شوند، گروهی باید بین هشت تیم باشند، تعدادی خود را ملزم میدانند که از گروه خود بالا بیایند و بالاخره آنهایی که باید سعی کنند بازیهای آبرومندی را در مقابل حریفان خود به نمایش بگذارند. اما چیزی که حقیقت دارد این است که فرصت کوتاه و وقت تنگ است و دیگر بهانههایی مثل ضعف در فوتبال پایه، نبود زیرساخت لازم، فیلترینگ آموزش مربیگری و بحثهای مدیریتی کاری از پیش نمیبرند و فقط و فقط کاربه مبارزه در کارزار رسیده است، در این میان تیم ملی فوتبال کشورمان در مقابل حریفانی قرار خواهد گرفت که؛ اسپانیا از مدعیان قهرمانی است، پرتغال خود را دربین هشت تیم میداند و مراکش امیدوار به پدیده شدن و ما علی برکت الله... اما باید دید کدام یک از تیمها در رسیدن به اهدافشان موفق میشوند و در این میان چه کسانی نقش کلیدی ایفا میکنند.
بیشک مربی نقش تعیینکننده و ملموسی دارد؛ درجام جهانی مربی نگران استفاده از اصطلاحات مندرآوری که توسط افراد غیرفنی عنوان میشود، مثل ضدفوتبال و غیره نیست و به نتیجه میاندیشد و با استفاده از ابزاری که در اختیار دارد استراتژی مبتنی بر کسب نتیجه را پیش میبرد. صحنه رقابت بینالمللی است و لازمه حضور موفق تفکر بینالمللی است، ایران از مربی حرفهای در این سطح برخوردار است که در چندسال گذشته این را با انتخابها و انضباط سازمانی خودش که شاید در برههای از زمانها به ضرر تیم و خودش نیز بوده نشان داده، ولی سوال اینجاست که ابزار و آرامش لازم را در این خصوص دارد؟ برای یک مربی بینالمللی به دور بودن از حب و بغض میتواند موجبات آرامش را فراهم نماید که با اندکی حمایت از سوی مدیران میشود به خوبی شاهد آن بود. اما بازیکن بینالمللی داشتن خود حکایتی جدا و قابل تامل دارد که در این یادداشت به آن میپردازیم.
در تورنمنت قبلی ایران میتوانست یک امتیاز شیرین را به واسطه استراتژی مورد استفاده خود از آرژانتین کسب کند، اما تفاوت از زمین است تا آسمان میان بازیکنی که درکمترین زمان ممکن به سمت هدف حرکت میکند تا بازیکنی که به جای تمرکز و تفکر در دفاع و اداره بازیکن مهاجم بیپروا برای دریافت توپ هجوم میبرد حتی با وجود این موضوع که از تکنیک و فرصتطلبی لیونل مسی به خوبی آگاه است. دفاع عجولانه و غیرحرفهای یا بهتر بگویم بینالمللی نبودن حرکت فردی در منطقه دفاعی خودی این فرصت را که میتوانست در آن رویداد توجه کارشناسان زیادی را جلب و باعث شناخت بیشتری از فوتبال ما شود را از ایران گرفت.
به نظر میآید هیچکس بهتر از کارلوس کیروش این موضوع را درک و از آن در هراس نیست، به همین دلیل بیشتر سعی برای انتخاب بازیکنانی دارد که در تورنمنتهای حرفهای و با بازیکنان حرفهایتری رودررو شده باشند تا بتوانند در موقعیتهای حساس تصمیماتی بهتر بگیرند و کمتر دچار اشتباه شوند و از کوچکترین فرصت بهترین استفاده را نمایند.
البته این روزها بازیکنان دعوتشده به تیم ملی که در لیگ داخلی بازی میکنند بیشتر در مظان اتهام این موضوع هستند با دیدن بازیهای آسیایی میبینیم که بازکنان ضرباتی را به توپ میزنند که نشان از هیچ نوع برنامهای در آن نیست به عبارتی در سه لحظه مهم بازی رفتاری کاملا مبتدی از خود نشان میدهند که بعضا منجر از دست رفتن توپ و به تبع آن ایجاد خطر برای دروازه خودی میشوند درحالی که در هفته گذشته شاهد گلی از کریم انصاریفرد بودیم که با زدن کمترین ضربه به توپ و بعد از کنترل، گل خود را از فاصله دور به ثمر رساند.
درآخر باید امید داشت که ملیپوشان فوتبال ما از لحاظ روانی برای این بازیها به آمادگی کامل رسیده و هر لحظه از بازی را فینالی برای خود بدانند و در صحنههای بازی کمترین اشتباه را داشته تا بتوان نتیجه مطلوب را کسب و شاید با توجه به این اصل ما هم امیدوار به صعود باشیم و از فرصت پیش رو برای بازی با بزرگان فوتبال دنیا لذت و بهرههای لازم را ببریم.
* ارسالی از داریوش خسروانی مقدم