خبرورزشی/اردشیر لارودی؛ پرسپولیس که قدر خودش را مىشناسد و به قدرت بازى تیمش، واقف است، امشب بازى دارد با الاهلى عربستان!
پرسپولیس از این مسابقه، باز هم یک برد مىخواهد تا با خیالى آسوده، براى صعود و راهیابى به بازىهاى حذفى غرب آسیا، برنامهریزى کند!
پرسپولیس، «بازى هشدار» و بازى به خود آمدن را، قبل از سفر به دبى انجام داد و در عمل، به نوعى «حجامت» فوتبالى تن داد! پرسپولیس مجدداً، خون تازه و روشن در رگهایش دارد! پرسپولیس حالا باز هم، گوش به فرمان و تاکتیکپذیر بازى مىکند! من، منیت، خودم و خودخواهى، کارى به کار پرسپولیس، نمىتواند داشته باشد! تمام این مقولهها، جراحى شدهاند!
برانکو، عادتاً، هیچ گوشهاى را از قلم نمىاندازد و تمام ویژگىهاى مثبت و منفى حریف -یعنى الاهلى عربستان- را زیر میکروسکوپ دیده است!
پرسپولیس، یک راه کاملاً آشنا و بارها طى شده را، باید طى کند: ... تیم باشد و تیمى بازى کند و فیلش را به طرف هندوستان نبرد! پرسپولیس، باید ٩٠ دقیقه، تاکتیکپذیر بازى کند! کشتى، قدر تو را مىداند
در پناه خدا، آقاى صدرالدین کاظمى!
صدرالدین کاظمى که در کشتىنویسى و توصیف بیانى حال و احوال کشتى، درجه اول است و بدیل ندارد، از رادیو ورزش رفت! داستان صدرالدین، هیچ شباهتى به ماجراى عادل ندارد! مجله کشتى یا هر نام دیگرى که شنبهها، از ساعت ٩ تا ١٠ صبح بهطور زنده و خیلى هم زنده و جاندار و گرم و مؤثر پخش مىشد، نه ٩٠ بود و نه دردسرهاى ٩٠ را داشت، اما هر چه بود و هر چه نبود، از شنبه، ٣١ فروردین ٩٨، کاظمى نخواهد بود که درباره مشکلات و پیچیدگىهاى کشتى بگوید و با شیرینکلامى و دهان گرمش هم بگوید! صدرالدین، از کشتى بد نمىگفت ولى از بیان بدىهاى کشتى، کوتاه نمىآمد! نفس آدمهاى غلط را تنگ مىکرد، در سینه تنگشان!
ببینیم، در غیاب مردى که هر کلمه اش موجساز و اشتیاقآفرین بود، رادیو ورزش، چگونه حق ورزش اول ایران را ادا مىکند! ببینیم پیر ایرانى و تیم ایشان، چه دستاوردى براى کشتى ما دارند!
صدرالدین، شخصیتى جهانى شده بود! حرف هاى او، تنها حرفهاى ساده و دم دستى او، مورد توجه اتحادیه کشتى جهان، روسها، آمریکایىها، ترکها و قرار گرفت! تبریزیان و راهبرد عاقلانه تراکتور
مىگویند یک دیوانه، سنگى به چاهى مىاندازد که صد عاقل از در آوردنش، ناتوان مىمانند!
و حالا حکایت ماست و تراکتورسازى که براى حضور دوباره اش در کلاس برتر فوتبال ایران، هم ما و هم تمام نیکاندیشان، ماهها و بلکه سالها، تلاش ورزیدند و قلم زدند و به سود فوتبال ایران، زمینه قدرتنمایى فوتبال تبریز و آذربایجان را، فراهم آوردند! و، اما حالا؟!
حالا چه باید گفت و چه باید کرد؟ با تراکتورسازى که هم پول دارد، هم بازیکن دارد و هم مىتواند، کارشناسان کاربلد درجه اولى را به خدمت بگیرد و هم باید، کارهایش را به دست آدمهاى کاردانترى بسپارد، چگونه باید رفتار؟
حکایت دستمال و قیصریه را تکرار کرد یا با بىعملى در زمینه تعدى و دستدرازى، به حرمت و احترام و شخصیت و تشخص تراکتور را، ممکن نمود؟ ما که براى اعتلاى تراکتور، هر کار خوب و لازمى را به انجام مىرساندیم، حالا چه باید بگوییم و حکم ما امروز، چه باید باشد؟
نه بىعمل و منفعل باید بود که راه مىبرد به تکرار غلطهاى رفتارى و نه شدت عمل را باید به حداکثر و حالت مرضى و انتقامى باید وارهانید! تکرار محتاج عقلانیت است!
پرسپولیس از این مسابقه، باز هم یک برد مىخواهد تا با خیالى آسوده، براى صعود و راهیابى به بازىهاى حذفى غرب آسیا، برنامهریزى کند!
پرسپولیس، «بازى هشدار» و بازى به خود آمدن را، قبل از سفر به دبى انجام داد و در عمل، به نوعى «حجامت» فوتبالى تن داد! پرسپولیس مجدداً، خون تازه و روشن در رگهایش دارد! پرسپولیس حالا باز هم، گوش به فرمان و تاکتیکپذیر بازى مىکند! من، منیت، خودم و خودخواهى، کارى به کار پرسپولیس، نمىتواند داشته باشد! تمام این مقولهها، جراحى شدهاند!
برانکو، عادتاً، هیچ گوشهاى را از قلم نمىاندازد و تمام ویژگىهاى مثبت و منفى حریف -یعنى الاهلى عربستان- را زیر میکروسکوپ دیده است!
پرسپولیس، یک راه کاملاً آشنا و بارها طى شده را، باید طى کند: ... تیم باشد و تیمى بازى کند و فیلش را به طرف هندوستان نبرد! پرسپولیس، باید ٩٠ دقیقه، تاکتیکپذیر بازى کند! کشتى، قدر تو را مىداند
در پناه خدا، آقاى صدرالدین کاظمى!
صدرالدین کاظمى که در کشتىنویسى و توصیف بیانى حال و احوال کشتى، درجه اول است و بدیل ندارد، از رادیو ورزش رفت! داستان صدرالدین، هیچ شباهتى به ماجراى عادل ندارد! مجله کشتى یا هر نام دیگرى که شنبهها، از ساعت ٩ تا ١٠ صبح بهطور زنده و خیلى هم زنده و جاندار و گرم و مؤثر پخش مىشد، نه ٩٠ بود و نه دردسرهاى ٩٠ را داشت، اما هر چه بود و هر چه نبود، از شنبه، ٣١ فروردین ٩٨، کاظمى نخواهد بود که درباره مشکلات و پیچیدگىهاى کشتى بگوید و با شیرینکلامى و دهان گرمش هم بگوید! صدرالدین، از کشتى بد نمىگفت ولى از بیان بدىهاى کشتى، کوتاه نمىآمد! نفس آدمهاى غلط را تنگ مىکرد، در سینه تنگشان!
ببینیم، در غیاب مردى که هر کلمه اش موجساز و اشتیاقآفرین بود، رادیو ورزش، چگونه حق ورزش اول ایران را ادا مىکند! ببینیم پیر ایرانى و تیم ایشان، چه دستاوردى براى کشتى ما دارند!
صدرالدین، شخصیتى جهانى شده بود! حرف هاى او، تنها حرفهاى ساده و دم دستى او، مورد توجه اتحادیه کشتى جهان، روسها، آمریکایىها، ترکها و قرار گرفت! تبریزیان و راهبرد عاقلانه تراکتور
مىگویند یک دیوانه، سنگى به چاهى مىاندازد که صد عاقل از در آوردنش، ناتوان مىمانند!
و حالا حکایت ماست و تراکتورسازى که براى حضور دوباره اش در کلاس برتر فوتبال ایران، هم ما و هم تمام نیکاندیشان، ماهها و بلکه سالها، تلاش ورزیدند و قلم زدند و به سود فوتبال ایران، زمینه قدرتنمایى فوتبال تبریز و آذربایجان را، فراهم آوردند! و، اما حالا؟!
حالا چه باید گفت و چه باید کرد؟ با تراکتورسازى که هم پول دارد، هم بازیکن دارد و هم مىتواند، کارشناسان کاربلد درجه اولى را به خدمت بگیرد و هم باید، کارهایش را به دست آدمهاى کاردانترى بسپارد، چگونه باید رفتار؟
حکایت دستمال و قیصریه را تکرار کرد یا با بىعملى در زمینه تعدى و دستدرازى، به حرمت و احترام و شخصیت و تشخص تراکتور را، ممکن نمود؟ ما که براى اعتلاى تراکتور، هر کار خوب و لازمى را به انجام مىرساندیم، حالا چه باید بگوییم و حکم ما امروز، چه باید باشد؟
نه بىعمل و منفعل باید بود که راه مىبرد به تکرار غلطهاى رفتارى و نه شدت عمل را باید به حداکثر و حالت مرضى و انتقامى باید وارهانید! تکرار محتاج عقلانیت است!