خبرورزشی/کارن فیروزی؛ این بار مجله «استایل» ایتالیا که مختص مد و استایل است به سراغ پائولو رفته و گزارش بلندی درباره او نوشته؛ در این گزارش گفتگو علاوه بر اینکه عکسهای مدلینگ پائولو کار شده، او حرفهای جذابی هم زده که در زیر به بخشی از آنها اشاره شده است.
جوان بودن
غالباً این موضوع را میشنوم که میگویند طرف ۲۲ ساله و هنوز خیلی جوان است. با این حال در فوتبال این سن خیلی هم جوان نیست. من این اواخر حسابی بزرگ شدهام. دیگر خودم را بچه حس نمیکنم، چون تجربیاتی به دست آوردهام که باعث شده مسائل را طور دیگری ببینم؛ هم درون زمین و هم بیرون از زمین فوتبال.
الگوی دوران کودکی
طرفدار دو بازیکن بودم؛ یکی خوان رومن ریکلمه بود به خاطر شیوه بازی اش، دیگری هم رونالدینیو بود، چون با نگاه کردن به بازی او بزرگ شدم. من دریبل زدن را از این دو بازیکن یاد گرفتم.
دریبل زدن در فوتبال
زیباترین چیز در فوتبال وقتی است که تماشاگران بعد از به ثمر رسیدن گل به هوا میپرند. البته موارد دیگری هم هست که آنها را به وجد میآورد؛ فریب دادن بازیکن رقیب، لایی زدن، دریبل سرپا زدن. بازیکنان اهل آمریکای جنوبی بیشتر دریبل میزنند، چون آنها ساعتها در محلههایشان در خیابان بازی میکنند. به جایش در ایتالیا بچهها الان روی زمینهای مخصوص و مصنوعی بازی میکنند و بازیکنان با استعدادی مثل زانیولو یا فدریکو کیزا کمتر در بینشان پیدا میشود.
مرگ پدر
پدرم هر روز من را به تمرین میبرد. وقتی او مُرد دیگر دلم نمیخواست بروم فوتبال. میخواستم در خانه بمانم. روزهای اول خیلی سخت بود ولی مادرو برادرهایم تشویقم کردند هر طور شده به فوتبال بازی کردن ادامه بدهم. در ماههای آخر زندگی اش، پدرم به من گفت که یک روز تو بازیکن حرفهای میشوی. حرفش و پیغامی که در آن بود، برای من خیلی دلگرمکننده بود.
پیشنهاد پالرمو
زمانی که پیشنهاد بازی در ایتالیا به دستم رسید، نمیدانستم قرار است چه اتفاقی بیفتد. باید به کشوری سفر میکردم که چیزی درباره اش نمیدانستم. بدون اینکه حتی زبان ایتالیایی بلد باشم، قرار شد در یکی از سختترین لیگهای دنیا بازی کنم.
پیراهن شماره ۱۰ یوونتوس
وقتی به من پیشنهاد دادند که پیراهن شماره ۱۰ یوونتوس را به تن کنم به فکر فرو رفتم. پیراهنی بود که بازیکنان بزرگی مثل پلاتینی، باجو و دل پیرو به تن کرده بودند. من به پیشنهاد یووهایها فکر کردم ولی این پیشنهاد از آن دسته پیشنهادها نبود که بشود ردش کرد. برای من پوشیدن پیراهن شماره ۱۰ یوونتوس مایه افتخار است و البته مسئولیتهایی هم دارد: باید هر روز نشان دهم که لایق پوشیدن این پیراهن و شماره پشتش هستم.
روز خوب و بد در فوتبال
اینکه فوتبالت بالا و پایین داشته باشد طبیعی است. چنین اتفاقی برای همه میافتد حتی قهرمانهایی مثل لئو مسی و کریستیانو رونالدو. بعد از تمام کارهایی که این دو نفر در دنیای فوتبال انجام دادهاند هنوز هم از آنها انتقاداتی میشود. به هر حال وقتی شما در سطح بسیار بالایی فوتبال بازی میکنید باید همیشه مهیای چنین انتقاداتی باشید. هربار که تو قرار است به زمین بروی و بازی کنی باید بدانی هیچ چیزی شبیه به مسابقه قبلی نیست.
اوقات فراغت
خب ترجیح میدهم با اعضای خانوادهام نوشیدنی بخورم. میرویم روی یک کاناپه مینشینیم و به موزیک گوش میکنیم. ضمن اینکه من یک مربی برای ذهن هم دارم. نه اینکه روانشناس باشد فقط به من کمک میکند تا مسائل را طور دیگری هم ببینم. همچنین خیلی با مادر و دوستانم صحبت میکنم. قبلاً آدم توداری بودم ولی حالا راحت با آدمهایی که اطرافم هستند مراوده میکنم.
اعمال تغییرات
تغییرات را دوست دارم. انجام کارهای تازه، تداعی کردن اهداف کوتاه و بلند مدت؛ آدم باید شجاعت لازم برای عبور از محدودیتهایش را داشته باشد. اینکه بترسد امری طبیعی است؛ من هم وقتی قرار بود از خانهام جدا شوم و مسافت طولانی تا ایتالیا بروم، میترسیدم.
تصور حضور رونالدو در یوونتوس
کسی فکرش را هم نمیکرد که کریستیانو رونالدو به یوونتوس بیاید. حتی خود ما هم فکرش را نمیکردیم. فکر میکردیم بیشتر یک بازی رسانهای و شایعه است؛ ازقبیل همان اتفاقاتی که همیشه در نقل و انتقالات میافتد.
اخلاق کریستیانو
کریستیانو از نزدیک آدم بسیار سادهای است. او چهره، کاراکتر و شیوه منحصر بهفرد خودش را در زمین دارد ولی بیرون از زمین و در رختکن، دقیقاً شبیه بقیه است. رونالدو همیشه دوست دارد با بقیه شوخی کند.
معاوضه مداوم پیراهن
وقتی به پالرمو آمدم خودم را در زمین کنار بازیکنانی میدیدم که آنها را در تلویزیون دیده بودم. از آنها میخواستم که پیراهنشان را به من بدهند. طور خاصی نگاهم میکردند و میگفتند: «این پیراهن به چه دردت میخورد؟» حالا این روزها من پیراهن شماره ۱۰ یوونتوس را میپوشم و بازیکنان زیادی از من میخواهند پیراهنم را با آنها معاوضه کنم.
دقت برای انتخاب لباس
چی بپوشم؟ نامزدم همیشه من را مسخره میکند، چون وقت بسیار زیادی برای انتخاب لباسی که قرار است بپوشم میگذارم.
الگو بودن
اوایلی که فوتبال را شروع میکنی، تو را فقط در زمین فوتبال میبینند ولی بعدها که شناختهتر میشوی، باید مراقب باشی. الان یک پسربچه خردسال رفتار من در شبکههای اجتماعی را قبل و بعد از بازی رصد میکند. میدانم که الگوی خیلی از آنها هستم و فکر میکنم مهمترین موضوع این است که خودم باشم: هیچ وقت نمیخواهم ادای چیزی که نیستم را دربیاورم.
ماسک گلادیاتور
این را دیگر همه میدانند خوشحالی پس از گلم، ژستی است که به خاطر فیلم گلادیاتور میگیرم. ماسک او را به صورت میزنم. البته بیرون از زمین فوتبال ماسک واقعی اش را بارها به صورت زدهام. در هالووینها معمولاً این کار را میکنم. خب من هم باید بروم بیرون و بین مردم باشم؛ پس لباس یووه را تنم میکنم، ماسکم را به صورت میزنم و شروع به قدم زدن میکنم. تماشاگران به من نگاه میکنند ولی هیچکس متوقفم نمیکند. سرگرمکننده است. در کل از این موضوع ناراحت نمیشوم که آنها بخواهند جلویم را بگیرند و از من تقاضای عکس یا امضا کنند.