۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

ملی پوش سابق تیم ملی با اشاره به اینکه ما باید بدانیم از سرمربی بعدی ایران چه می‌خواهیم گفت: وقتی ویلموتس می‌خواهد وارد ایران شود تصور می‌کند در اینجا هم با سیستم طرف است، ولی با اشخاص روبرو خواهد شد!

به گزارش   خبرورزشی ، در آستانه حضور مارک ویلموتس سرمربی بلژیکی در تهران و عقد قرارداد نهایی با فدراسیون فوتبال کشورمان به بررسی سبک و سیاق فوتبال این کشور و تشابهات و تفاوت‌های آن‌ها با هم پرداختیم.
علیرضا امامی فر لژیونر اسبق کشورمان که سابقه حضور در لیگ بلژیک را در کارنامه بازیگری اش دارد چنین گفت:
*بلژیک کارخانه فوتبالیست سازی است!
اگر نگاهی به فوتبال بلژیک در اروپا بیندازیم می‌توان گفت این کشور مرکز آموزش فوتبال در اروپاست. باشگاه‌هایش به شکلی عمل می‌کنند که بازیکنانی که دارای استعداد تکنیکی یا فهم تاکتیکی هستند را از برزیل یا کشور‌های آفریقایی جذب می‌کنند. سبک فوتبال در بلژیک بطور کلی بیشتر فیزیکی است و در یکی دو سالی که بازیکنان را به خدمت می‌گیرند فوتبالیست‌ها را با سبک زندگی و فوتبال در اروپا آشنا می‌کنند و بعد از آنجا با توجه به شرایط خود بازیکنان از نظر تکنیکی، فهم فوتبال و تاکتیکی از این کارخانه تقسیم شان می‌کنند در لیگ‌های در اروپا. برخی به انگلیس می‌روند برخی به آلمان می‌روند و تعدادی هم در بلژیک می‌مانند.
*بلژیکی‌ها نگاهی به قهرمانی ندارند!
اگر دقت کرده باشید فوتبال بلژیک غیر از جام جهانی و جام ملت‌های اروپای اخیر، از نظر باشگاهی خیلی رشد و موفقیت ندارند. یعنی در یورو لیگ یا چمپیونزلیگ، خیلی به مراحل بالا نمی‌رسند. در نهایت تیم استاندارد لی یژ یا بروژ شرکت می‌کنند یا گاهی اندرلخت می‌رود و نهایتاً یک دور بالا می‌روند و دور دوم حذف می‌شوند. این خودش یک پیامی از فوتبال بلژیک می‌دهد که نگاه آن‌ها نگاه سازندگی است نه قهرمانی.
*کاپیتانی در تیم ملی ویژگی مهمی نیست!
کشور بلژیک به لحاظ اقتصادی نیز کشور قوی نیست. مرکز اروپاست و اکثر اجلاس‌ها در آن کشور برگزار می‌شود. بیشتر درآمدش از مالیات است. من که آنجا بودم نزدیک به ۵۰ درصد مالیات می‌دادیم. اینکه می‌گویند ویلموتس بازیکن و کاپیتان بزرگی در بلژیک بوده و در جام جهانی برای تیم ملی شان مربیگری کرده دلیل محکمی بر موفق بودنش نیست.
*می‌دانیم از ویلموتس چه می‌خواهیم؟
ما باید ببینیم دنبال چه چیزی هستیم. ما با کی روش از جایی راه افتادیم و به نقطه A رسیدیم. آیا از نظر کارشناسی این ادامه مسیر را با ویلموتس می‌توانیم ادامه بدهیم یا فقط می‌خواهیم دنبال این باشیم که مثلاً یک مربی اساساً جوان داشته باشیم از کشور بلژیک؟
*فوتبال ما شباهتی به بلژیک ندارد!
فوتبال آن کشور به نوعی متفاوت با فوتبال کشور ماست. کلاً از نظر ساختاری با هم مشکل داریم. به طور کلی فوتبال ما با خیلی از کشور‌هایی که صاحب نام هستند تفاوت دارد. با اینکه ما در آسیا به لحاظ رنکینگ جایگاه خوبی داریم، ولی خودمان می‌دانیم که وضعیت مان به چه صورتی است. وضعیت ساختاری، زیرساخت‌ها، فوتبال باشگاهی، تیم‌های پایه‌ای و خیلی مسائل دیگر. یک جور‌هایی ما همیشه یاد گرفته ایم که در بحران خوب تصمیم بگیریم. این خیلی بد است. واقعیت این است که ما برنامه ریزی کوتاه و بلند مدت نداریم.
*فدراسیون ما دیگر بی تجربه نیست!
ما ۸ سال تیم را با آقای کی روش پیش بردیم. چه چیزی عایدمان شد؟ مسائلی بود که به لحاظ فنی و شخصیت تیمی بدست آمد و ضمن اینکه در خیلی از مسائل هم فدراسیون تجربه کسب کرد که با یک مربی بزرگ و نامی چطور باید برخورد کند. چه امتیازاتی را بدهد و چه امتیازاتی را بگیرد. ما در خط دفاعی مان تقریباً یک شکل خاصی را پیدا کرده بودیم و به راحتی گل نمی‌خوردیم. این ساختار را بدست آوردیم.
*از مسئولان فدراسیون توضیح می‌خواهیم!
مسئولان فدراسیون ما باید توضیح بدهند! آیا ویلموتس را بر اساس کارنامه اش انتخاب کردیم؟ اینکه نشد حرف. ما باید ببینیم در ادامه مسیر چه کاری از فوتبال مان می‌خواهیم و دنبال چه بودیم و تا چهار سال بعد چه چیزی باید داشته باشیم. فوتبال ملی مان باید به چه نقطه‌ای رسیده باشد؟ باید در چه جایگاهی قرار بگیریم؟ مسئولان باید توضیح بدهند که دلیل انتخابشان چه بوده است؟
*ویلموتس با مشتی ستاره نتیجه گرفته است!
آنچه من از انتخاب ویلموتس متوجه می‌شوم فقط یک درمان مقطعی برای تیم ملی است که شاید بعد از رفتن کی روش مدنظر قرار گرفته است. عملکرد ایشان به لحاظ فنی در باشگاه‌های بلژیک یا تیم ملی آن کشور به چه صورت بوده است؟ وقتی مشتی بازیکن خوب و ستاره که در حال بازی کردن در سطح اول اروپا هستند را به ویلموتس بدهند خب او هم با آن تیم نتیجه می‌گیرد. آیا این مربی می‌تواند با بازیکنان ما نیز همان نتایج را بگیرد؟
*کارنامه ویلموتس چیزی برای بالیدن ندارد!
نسل طلایی بلژیک حاصل کار این مربی نبوده است. آن‌هایی که در تیم ملی با ایشان کار کردند اکثرشان در لیگ انگلیس و فوتبال اروپا تربیت شده اند. نمونه اش بازیکنان خودمان هستند که در لیگ برتر انگلیس بازی می‌کنند. همین جهانبخش چقدر از برایتون و لیگ انگلیس تأثیر می‌گیرد؟ مسلماً خیلی یادگیری و سبک فوتبالش متفاوت خواهد بود تا از حضور در فوتبال هلند. این است که می‌گویم کارخانه بلژیک در ساختن بازیکنان اثر گذار است. بازیکنان بلژیکی هم همینطور. با آن دست بازیکنان موفقیت را تا مقاطعی بدست آوردن کار دشواری نیست، ولی اینکه خودش به لحاظ ساختاری بتواند بیاید در فوتبال ایران تأثیر بگذارد در کارنامه اش چنین چیزی را ندارد.
*باید خط حمله تیم ملی را درست کنیم!
ما دنبال این هستیم که بیاییم و یک مقطع نسبت به زمان کی روش پیشرفت کنیم. مثلاً در خط هافبک مان تغییری ایجاد شود و یک ارتباطی بین خط دفاع و هافبک مان برقرار شود تا شروع بازیسازی فوتبال، گردش توپ و مالکیتش را یاد بگیریم. اینکه برنامه ریزی برای حمله را یاد بگیریم و بعد فرصتی دیگر داشته باشیم تا تیم ملی را به نتیجه برسانیم. در واقع می‌خواهیم تمام زحماتمان به ثمر برسند. تا برسیم به خط حمله و آنجا بتوانیم نتیجه بگیریم و مقام کسب کنیم.
*بازیکن ایرانی در باشگاه فوتبال یاد نمی‌گیرد!
البته که این اتفاق فقط با تیم ملی نمی‌افتد. ما باید باشگاه‌های مان هم تأثیرگذار باشند. با این وضعیت ساختار تیمداری و باشگاه داری حالا حالا‌ها به هدفمان نخواهیم رسید. یک مربی خارجی مانند ویلموتس وقتی که بازیکنان تیم ملی را به او می‌دهند باید همه چیز را بلد باشند، چون باید در باشگاه‌های شان تاکتیک‌های پیشرفته را یاد گرفته باشند. اما این اتفاق برای تیم ملی ما نمی‌افتد. مگر باشگاه‌های ما چه وضعیتی دارند؟ مگر دانش مربیان ما چقدر است؟
*ویلموتس می‌تواند ذهنش را ایرانیزه کند؟
وقتی یک نفر از فوتبال اروپا وارد شده اختلافش با سطح فوتبال ما چقدر است؟ به نظرم کی روش یا هر مربی خارجی که اول ورود می‌کند به فوتبال ایران باید ابتدا چیزی که در ذهنش است را "ایرانیزه" کند، چون مجبور است با سیستم ما کنار بیاید. یعنی همین مسأله متأسفانه انرژی سرمربی را می‌گیرد و ما نمی‌توانیم از تفکراتش استفاده کنیم.
*ویلموتس نمی‌داند در ایران سیستم وجود ندارد!
وقتی ویلموتس می‌خواهد وارد ایران شود تصور می‌کند در ایران هم با سیستم طرف است، ولی در ایران با اشخاص طرف می‌شوند! آن‌ها در بدو ورود تصور می‌کنند مانند کشور خودشان یک نفر به لحاظ سخت افزاری کار‌ها را انجام می‌دهند و همه چیز آماده است و برنامه ریزی دارد، ولی وقتی ورود می‌کند مانند کی روش باید خودش بگردد اسپانسر پیدا کند، حریف پیدا کند، باید برای تیم ملی لباس پیدا کند و انرژی اش برای همین کار‌های اضافی از بین می‌رود.
*با کوته فکری پیشرفت مان لاکپشتی است!
یک نفر در فدراسیون از کمیته فنی صحبتی کند و بگوید ما با کی روش به این نقطه رسیده ایم و از این به بعد هم می‌خواهیم با ویلموتس به نقطه بعدی برسیم، ولی اینکه یک نفر بیاید و برود سر تمرین و فقط کار را دست بگیرد دردی از فوتبال ما دوا نمی‌کند. باید دید ما با این فرد دنبال چه چیزی هستیم؟ اینکه ما برویم و به جام جهانی برسیم و چندتا بازی کنیم عین کوته فکری است. باید بلندمدت‌تر به قضیه تیم ملی نگاه کرد تا ببینیم در ۱۰ سال بعد حداقل جایگاه بهتری را از نظر فنی و تکنیکی کسب کرده باشیم.
ما حتی با کی روش تاکتیک منجر به موفقیتی نداشتیم. نتیجه نهایی کار ما، بازی با ژاپن بود. شما نوع، سبک و سیستم فوتبال ژاپن را با خودمان مقایسه کنید. جی لیگ اینقدر پیشرفته برگزار می‌شود که باید بروید و ببینید. اینقدر اسپانسر دارند که نمی‌دانند کدامیک را انتخاب کنند. تلویزیون‌های خصوصی کمک می‌کنند. ما فعلاً با این شرایط حرکات مان خیلی لاکپشتی خواهد بود.

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی