خبرورزشی/اردشیر لارودی؛ تیم ملی والیبال، بازی برده را به برزیل باخت! مسابقهای که باید با نتیجه ۳ بر یک به سود ایران به پایان میرسید، به ست پنجم کشید و در این ست برزیلیان، فعال مایشا بوده و به ترکتازی پرداختند! برزیل وقتی میدان را گرفت مهلت و مجال نداد؛ درست بر خلاف ملیپوشان ما که وقتی در «دست» چهارم پیش افتاده بودند، شروع کردند به بازی فاصلهدار، به حملات بیپشتوانه و به حرکات فاقد قدرت لازم! رگهای هم از ترس بروز کرد! ترس از خراب کردن! ترس از مسئولیت!
فکر میکردیم که تیم ملی ایران، از باخت ناسزاوار خود درس میآموزد، ولی خود غلط بود آنچه میپنداشتیم! اشتباهات سنگین، برابر آرژانتین هم تکرار شد! «تیمیت» و خوشفکری، در بازی سعید معروف و یارانش رنگ باخت! پیروزی کامل و همهجانبه «دست اول» نتیجه معکوس به بار آورد! یعنی خستگی عارض شد؟ یعنی «خودباوری» تسلط پیدا کرد؟ یعنی دست ما بر حریف رو شد؟
تیم کنار زمین
کوچینگ یا راهبری تیم به هنگام مسابقه، مقوله مهمی است در جریان بازی! کولاکوویچ، در گرماگرم بازی، گاهی محو میشود، گاهی در روند پیکار، تماشاگر میشود! گاهی کاری از دستش برنمیآید!
تیم ملی، در نبرد با برزیل، قافیه را به بیعملی آقای سرمربی- هنگامی که باید به عمل متفاوتی دست میزد- باخت! ترس بیجایی، در ست دوم به جانمان نشسته است! میترسیم که مبادا حادثه گیم چهارم مسابقه برابر برزیل تکرار شود! میترسیم که دوباره شیرازه تیم از هم بپاشد!
آرژانتین، برزیل نیست و ما، برزیل را با همه ویژگیهایش برده بودیم که خودمان دلیل باختمان شدیم! احترام زیادی برای حریف قائل شدن! برزیل را برتر از خود دانستن! مسئله به مهارتهای روانی مربوط میشود!
کولاکوویچ، مرد روزهای خوب
کولاکوویچ، در بخش کوچینگ هم دارای برتریهای چشمگیری است، ولی با یک اگر و با یک اما: ... وقتی روند حرکتی تیم ملی مثبت است و رو به بالا است، کولاکوویچ هم تصمیمهای خوبی اتخاذ میکند! وقتی تیم به هر دلیل، کم میآورد، از کولاکوویچ هم آبی گرم نمیشود! کولاکوویچ در گرماگرم مسابقه، کم میآورد! یا این که اعتقادی راسخ دارد به ترکیب اولیه تیمش! خلاصه این که به تدابیر تاکتیکی متفاوت، چندان باوری ندارد! چندان که لازم مینماید از سرعت و سرعت عمل برخوردار نیست!
خونسردی خوب است، خونسردی لازم است، اما دخالت آگاهانه و دخالت مبتنی بر اطلاعات و معلومات حین بازی هم یکی از اهرمهای ضروری و پیروزیآفرین است!
چه دست چهارمی
باید از آرژانتین، سه امتیاز میگرفتیم و در این «باید» چارهای نداشتیم جز این که «دست چهارم» مسابقه را به سود خود تمام میکردیم، نباید اجازه میدادیم پیکار نزدیک «۵ گیمه» تمام شود!
تیم ملی، ضرورت بردن را خوب درک کرده بود و عقبافتادگی خود را برنتافت! شفیعی خوب بازی کرد! موسوی «اسپک»های کوتاه کمرشکنی زد! معروف هنر پاس دادنش را به رخ میکشید و فیاضی، به رغم خستگی، با کم آوردن چالشی تمامنشدنی داشت، اما سرنوشتساز مسابقه و کلیددار پیروزی، مرد دیگری بود که در همه «بزنگاه»ها معروف را صاحب توپ کرد و توپگیریاش معرکه بود: ... حضرتپور!
لیبروی تیم ملی، مرد آزادی بود که توپهای مرده را زنده میکرد! حضرتپور یکتنه در ته زمین، حریف تیم حریف بود!
فکر میکردیم که تیم ملی ایران، از باخت ناسزاوار خود درس میآموزد، ولی خود غلط بود آنچه میپنداشتیم! اشتباهات سنگین، برابر آرژانتین هم تکرار شد! «تیمیت» و خوشفکری، در بازی سعید معروف و یارانش رنگ باخت! پیروزی کامل و همهجانبه «دست اول» نتیجه معکوس به بار آورد! یعنی خستگی عارض شد؟ یعنی «خودباوری» تسلط پیدا کرد؟ یعنی دست ما بر حریف رو شد؟
تیم کنار زمین
کوچینگ یا راهبری تیم به هنگام مسابقه، مقوله مهمی است در جریان بازی! کولاکوویچ، در گرماگرم بازی، گاهی محو میشود، گاهی در روند پیکار، تماشاگر میشود! گاهی کاری از دستش برنمیآید!
تیم ملی، در نبرد با برزیل، قافیه را به بیعملی آقای سرمربی- هنگامی که باید به عمل متفاوتی دست میزد- باخت! ترس بیجایی، در ست دوم به جانمان نشسته است! میترسیم که مبادا حادثه گیم چهارم مسابقه برابر برزیل تکرار شود! میترسیم که دوباره شیرازه تیم از هم بپاشد!
آرژانتین، برزیل نیست و ما، برزیل را با همه ویژگیهایش برده بودیم که خودمان دلیل باختمان شدیم! احترام زیادی برای حریف قائل شدن! برزیل را برتر از خود دانستن! مسئله به مهارتهای روانی مربوط میشود!
کولاکوویچ، مرد روزهای خوب
کولاکوویچ، در بخش کوچینگ هم دارای برتریهای چشمگیری است، ولی با یک اگر و با یک اما: ... وقتی روند حرکتی تیم ملی مثبت است و رو به بالا است، کولاکوویچ هم تصمیمهای خوبی اتخاذ میکند! وقتی تیم به هر دلیل، کم میآورد، از کولاکوویچ هم آبی گرم نمیشود! کولاکوویچ در گرماگرم مسابقه، کم میآورد! یا این که اعتقادی راسخ دارد به ترکیب اولیه تیمش! خلاصه این که به تدابیر تاکتیکی متفاوت، چندان باوری ندارد! چندان که لازم مینماید از سرعت و سرعت عمل برخوردار نیست!
خونسردی خوب است، خونسردی لازم است، اما دخالت آگاهانه و دخالت مبتنی بر اطلاعات و معلومات حین بازی هم یکی از اهرمهای ضروری و پیروزیآفرین است!
چه دست چهارمی
باید از آرژانتین، سه امتیاز میگرفتیم و در این «باید» چارهای نداشتیم جز این که «دست چهارم» مسابقه را به سود خود تمام میکردیم، نباید اجازه میدادیم پیکار نزدیک «۵ گیمه» تمام شود!
تیم ملی، ضرورت بردن را خوب درک کرده بود و عقبافتادگی خود را برنتافت! شفیعی خوب بازی کرد! موسوی «اسپک»های کوتاه کمرشکنی زد! معروف هنر پاس دادنش را به رخ میکشید و فیاضی، به رغم خستگی، با کم آوردن چالشی تمامنشدنی داشت، اما سرنوشتساز مسابقه و کلیددار پیروزی، مرد دیگری بود که در همه «بزنگاه»ها معروف را صاحب توپ کرد و توپگیریاش معرکه بود: ... حضرتپور!
لیبروی تیم ملی، مرد آزادی بود که توپهای مرده را زنده میکرد! حضرتپور یکتنه در ته زمین، حریف تیم حریف بود!