خبرورزشی/ امیرعباس واسعی؛ یکی در خصوص مهاجرت مزدک نوشت خوب شد که رفت چراکه در ایران فضای کار لازم به او داده نمیشد؛ یکی هم نوشت وقتی شبکه ۳ عادل فردوسیپور را حذف میکند خبر رفتن مزدک نمیتواند برای صدا و سیما یک خبر مهم باشد. دیگری هم نوشت حیف که مزدک رفت! پیش از این شاهد موج مهاجرت بازیگران درجه ۲ و ۳ به ترکیه بودیم و حالا انگار موج تازهای در راه است. مهاجرت بازیگران خیلی سر و صدا به پا نکرد به این خاطر که بیشتر بازیگرانی که مهاجرت کردند درجه دوم و سوم بودند و از سویی تعداد بازیگر در ایران زیاد است، اما گزارشگر خوب در ورزش کشور و فوتبال خیلی کم هستند و مهاجرت آنها قطعاً منجر به پایین آمدن سطح کیفی گزارش در کشور خواهد شد کما اینکه در فضای مجازی به طور جدی خیلیها گفتند کاش مزدک مقدمات حضور یکی دو گزارشگر بیکیفیت را در شبکه خارجی مهیا کند و همراه خود ببرد!
این اولین بار نبود که یک گزارشگر مهاجرت میکرد و شاید آخرین بار هم نباشد. اولین گزارشگری که از ایران رفت مانوک خدابخشیان بود. این اتفاق پیش از انقلاب افتاده بود. مانوک در گزارش یکی از بازیها گفته بود حشمت مهاجرانی در فوتبال ایران مصونیت دارد و برکنار نمیشود، به این خاطر که مربی خصوصی پسر شخص اول مملکت است. به او توصیه کردند شبانه تهران را ترک کند. بعد از انقلاب هم حبیب روشن زاده رفت. البته ترک تهران از سوی حبیب به اختیار خودش بود و شاید او، چون همسر پوران (خواننده) بود ترجیح داد تهران را ترک کند. در ادامه مجید وارث هم مجبور به مهاجرت شد به این خاطر که در یکی از گزارشها کلمهای به کار برد که نباید و دوستانش توصیه کردند بهتر است، نماند. البته به مجید وارث کسی چیزی نگفت، اما خودش متوجه شد که دیگر جایی در گزارشگری ایران ندارد و به سود اوست که از کشور مهاجرت کند. نفر بعدی کیومرث صالحنیا بود؛ بعد از روی کار آمدن جوانها فرصت حضور از صالحنیا گرفته شد و او هم تصمیم به سفر به آنسوی مرزها گرفت. هر چند بارها و بارها به ایران برگشت، اما ماندگار نشد و شاید الان هم رفتوآمد او ادامه داشته باشد. مهدی رستمپور هم در سفری که به دانمارک داشت دیگر برنگشت.
رفتن مزدک میرزایی، اما بیشتر از همه سر و صدا کرد، چون الان فضای مجازی هست که همه در آن دخیل هستند و درباره هر مسئلهای اظهار نظر میکنند. رفتن مزدک باید از سوی صدا و سیما واکاوی شود تا دستکم جلوی تکرار چنین فرارهایی گرفته شود. چرا مزدک به این نتیجه رسید که برای مهاجرت برنامهریزی کند؟ صدا و سیما سالها هزینه و صبر کرد تا صاحب چنین گزارشگرانی شد، اما درست هنگام بهره برداری مزدک تصمیم گرفت به لندن برود تا از این پس تجربیات خود را در اختیار خارجیها بگذارد. شاید در صدا و سیما مدیرانی از جنس این گزارشگران وجود ندارند که آنها را درک کنند و دغدغههایشان را بشناسند. بیشک یکسری رفتارها موجب شد مزدک رفتن را به ماندن ترجیح دهد، چون هیچ عقل سلیمی موقعیت خوب در کشور خود را رها نمیکند که برای خارجیها برنامه روی آنتن ببرد. فرسنگها دور از وطن و با عطر خاطرات قدیمی که هر لحظه میتواند در ذهن پدید آید. مزدک رفت به این امید که مزدکها بمانند.
این اولین بار نبود که یک گزارشگر مهاجرت میکرد و شاید آخرین بار هم نباشد. اولین گزارشگری که از ایران رفت مانوک خدابخشیان بود. این اتفاق پیش از انقلاب افتاده بود. مانوک در گزارش یکی از بازیها گفته بود حشمت مهاجرانی در فوتبال ایران مصونیت دارد و برکنار نمیشود، به این خاطر که مربی خصوصی پسر شخص اول مملکت است. به او توصیه کردند شبانه تهران را ترک کند. بعد از انقلاب هم حبیب روشن زاده رفت. البته ترک تهران از سوی حبیب به اختیار خودش بود و شاید او، چون همسر پوران (خواننده) بود ترجیح داد تهران را ترک کند. در ادامه مجید وارث هم مجبور به مهاجرت شد به این خاطر که در یکی از گزارشها کلمهای به کار برد که نباید و دوستانش توصیه کردند بهتر است، نماند. البته به مجید وارث کسی چیزی نگفت، اما خودش متوجه شد که دیگر جایی در گزارشگری ایران ندارد و به سود اوست که از کشور مهاجرت کند. نفر بعدی کیومرث صالحنیا بود؛ بعد از روی کار آمدن جوانها فرصت حضور از صالحنیا گرفته شد و او هم تصمیم به سفر به آنسوی مرزها گرفت. هر چند بارها و بارها به ایران برگشت، اما ماندگار نشد و شاید الان هم رفتوآمد او ادامه داشته باشد. مهدی رستمپور هم در سفری که به دانمارک داشت دیگر برنگشت.
رفتن مزدک میرزایی، اما بیشتر از همه سر و صدا کرد، چون الان فضای مجازی هست که همه در آن دخیل هستند و درباره هر مسئلهای اظهار نظر میکنند. رفتن مزدک باید از سوی صدا و سیما واکاوی شود تا دستکم جلوی تکرار چنین فرارهایی گرفته شود. چرا مزدک به این نتیجه رسید که برای مهاجرت برنامهریزی کند؟ صدا و سیما سالها هزینه و صبر کرد تا صاحب چنین گزارشگرانی شد، اما درست هنگام بهره برداری مزدک تصمیم گرفت به لندن برود تا از این پس تجربیات خود را در اختیار خارجیها بگذارد. شاید در صدا و سیما مدیرانی از جنس این گزارشگران وجود ندارند که آنها را درک کنند و دغدغههایشان را بشناسند. بیشک یکسری رفتارها موجب شد مزدک رفتن را به ماندن ترجیح دهد، چون هیچ عقل سلیمی موقعیت خوب در کشور خود را رها نمیکند که برای خارجیها برنامه روی آنتن ببرد. فرسنگها دور از وطن و با عطر خاطرات قدیمی که هر لحظه میتواند در ذهن پدید آید. مزدک رفت به این امید که مزدکها بمانند.
کارشناسان و صاحبنظران پاسخ میدهند
تلویزیون چگونه میتواند مانع از دست رفتن چهرهها و سرمایههایش شود؟
فرخ حسابی: مزدک را دلشکسته دیدم
خبرنگار خبرورزشی و مجری برنامههای ورزشی تلویزیون که مدتی هم با مزدک میرزایی کار کرده، در این خصوص گفت: آخرین باری که مفصل با مزدک حرف زدم، چند هفته پیش بود. او از بیمهریهایی که در حقش شده، حرف میزد و به نوعی احساس میکرد کمتر در چشم باشد و در کار مستندسازی فعالیت کند، بهتر است. من مزدک را دلشکسته دیدم. مزدک یکی از بهترین گزارشگران صدا و سیما است که از توانایی، سواد فنی و تجربه بالایی برخوردار بود. او خودش را عاشق شبکه ۳ میدانست و خیلی به کارش متعهد بود و حیف که نتوانستیم از این همه استعداد استفاده بهینهای داشته باشیم. به اعتقاد من صدا و سیما باید فضای بهتری را برای مجریانش فراهم کند تا پیشرفت محسوسی را در برنامهها شاهد باشیم.
مازیار ناظمی: مشکل از نظام مدیریتی صدا و سیماست
مجری تلویزیون و گوینده رادیو که حالا مدتی است به عنوان مدیر روابط عمومی و امور بینالملل وزارت ورزش و جوانان فعالیت میکند، در این خصوص گفت: یک مجموعه وسیع و پرحجم در اختیار سازمان صدا و سیماست، ولی مهم اثر آن است که به کجاها میرود. اثر به فرستنده و تجهیزات نیست، اثر یک مجموعه به آدمهای داخل آن است. این همه برنامه، این همه تلاش، اما متأسفانه صدا و سیما در نگهداری نیروهایش هیچ برنامه مشخصی ندارد و من ضعف را در نظام مدیریتی آن میدانم. ممکن است مزدک میرزایی آخرین نفر نباشد. من اقدام او را تأیید نمیکنم، ولی نباید آدمها را به مرزی برسانیم که با بیاعتنایی زیاد دست به چنین اقداماتی بزنند.
محمود شهریاری: مدیران ما دچار تناقض شدید هستند
مجری پیشین صدا و سیما در این خصوص گفت: وقتی صدا و سیما جشنواره مردمی میگذارد و همه با اکثریت آرا به برنامه ۹۰ و عادل فردوسیپور رأی میدهند و یک هفته بعد این برنامه را تعطیل میکند، این نشان میدهد مدیران صدا و سیما دچار یک تناقض شدید با خودشان هستند. مزدک میرزایی فوقالعاده بچه خوب و کم حاشیهای بود. کارش را دوست داشت و وقتی خود من با او حرف میزدم، سعی میکرد طوری صحبت کند که مبادا کسی ناراحت شود. حال چطور میشود صدا و سیما این مجریان بااستعداد را اینطور تحت فشار قرار میدهد، جای تعجب دارد. شاید بتوان مهندس و دکتر از خارج آورد، ولی مجری را که نمیشود از خارج آورد. ما باید قدر سرمایههای خودمان را بدانیم.
علیرضا علیفر: مزدک باید میماند و میجنگید
مجری و گزارشگر تلویزیون در این خصوص به ما گفت: من کاری به صدا و سیما و هیچکسی ندارم، ولی معتقدم هر آدمی اگر وطن خودش را دوست دارد، باید بماند و به کارش ادامه دهد. میدانم که مشکلات و ناملایمات و... زیاد وجود دارد، ولی مزدک باید میماند و میجنگید و هر طور شده موفق هم میشد. دوست ندارم از این جمله استفاده کنم، اما وطنفروشی برای هیچکس کار درستی نیست و نمیشود با هر سختی که وجود دارد، وطن را رها کرد و رفت. باور کنید قصد بیاحترامی ندارم، حرفم درباره تمام مشاغل و... بود.
امیرعلی دانایی: باید دید صدا و سیما چه نگاهی دارد
بازیگر سینما و تلویزیون که در برنامه ستارهساز حضور داشت و کار اجرا انجام میداد، در این خصوص به خبرورزشی گفت: ابتدا باید ببینیم آیا صدا و سیما این افراد را جزو سرمایههای خود میداند و آنها را قبول دارد یا نه؟ من اولین بار بود که در تلویزیون کار مربیگری و اجرا انجام میدادم، ولی به هر حال این دوستان سالهاست که در صدا و سیما به عنوان مجری و گزارشگر ورزشی حضور داشتهاند و نمیدانم صدا و سیما چه نگاهی به این عزیزان دارد و آیا در کل آنها را جزو سرمایههایش قلمداد میکند؟
تلویزیون چگونه میتواند مانع از دست رفتن چهرهها و سرمایههایش شود؟
فرخ حسابی: مزدک را دلشکسته دیدم
خبرنگار خبرورزشی و مجری برنامههای ورزشی تلویزیون که مدتی هم با مزدک میرزایی کار کرده، در این خصوص گفت: آخرین باری که مفصل با مزدک حرف زدم، چند هفته پیش بود. او از بیمهریهایی که در حقش شده، حرف میزد و به نوعی احساس میکرد کمتر در چشم باشد و در کار مستندسازی فعالیت کند، بهتر است. من مزدک را دلشکسته دیدم. مزدک یکی از بهترین گزارشگران صدا و سیما است که از توانایی، سواد فنی و تجربه بالایی برخوردار بود. او خودش را عاشق شبکه ۳ میدانست و خیلی به کارش متعهد بود و حیف که نتوانستیم از این همه استعداد استفاده بهینهای داشته باشیم. به اعتقاد من صدا و سیما باید فضای بهتری را برای مجریانش فراهم کند تا پیشرفت محسوسی را در برنامهها شاهد باشیم.
مازیار ناظمی: مشکل از نظام مدیریتی صدا و سیماست
مجری تلویزیون و گوینده رادیو که حالا مدتی است به عنوان مدیر روابط عمومی و امور بینالملل وزارت ورزش و جوانان فعالیت میکند، در این خصوص گفت: یک مجموعه وسیع و پرحجم در اختیار سازمان صدا و سیماست، ولی مهم اثر آن است که به کجاها میرود. اثر به فرستنده و تجهیزات نیست، اثر یک مجموعه به آدمهای داخل آن است. این همه برنامه، این همه تلاش، اما متأسفانه صدا و سیما در نگهداری نیروهایش هیچ برنامه مشخصی ندارد و من ضعف را در نظام مدیریتی آن میدانم. ممکن است مزدک میرزایی آخرین نفر نباشد. من اقدام او را تأیید نمیکنم، ولی نباید آدمها را به مرزی برسانیم که با بیاعتنایی زیاد دست به چنین اقداماتی بزنند.
محمود شهریاری: مدیران ما دچار تناقض شدید هستند
مجری پیشین صدا و سیما در این خصوص گفت: وقتی صدا و سیما جشنواره مردمی میگذارد و همه با اکثریت آرا به برنامه ۹۰ و عادل فردوسیپور رأی میدهند و یک هفته بعد این برنامه را تعطیل میکند، این نشان میدهد مدیران صدا و سیما دچار یک تناقض شدید با خودشان هستند. مزدک میرزایی فوقالعاده بچه خوب و کم حاشیهای بود. کارش را دوست داشت و وقتی خود من با او حرف میزدم، سعی میکرد طوری صحبت کند که مبادا کسی ناراحت شود. حال چطور میشود صدا و سیما این مجریان بااستعداد را اینطور تحت فشار قرار میدهد، جای تعجب دارد. شاید بتوان مهندس و دکتر از خارج آورد، ولی مجری را که نمیشود از خارج آورد. ما باید قدر سرمایههای خودمان را بدانیم.
علیرضا علیفر: مزدک باید میماند و میجنگید
مجری و گزارشگر تلویزیون در این خصوص به ما گفت: من کاری به صدا و سیما و هیچکسی ندارم، ولی معتقدم هر آدمی اگر وطن خودش را دوست دارد، باید بماند و به کارش ادامه دهد. میدانم که مشکلات و ناملایمات و... زیاد وجود دارد، ولی مزدک باید میماند و میجنگید و هر طور شده موفق هم میشد. دوست ندارم از این جمله استفاده کنم، اما وطنفروشی برای هیچکس کار درستی نیست و نمیشود با هر سختی که وجود دارد، وطن را رها کرد و رفت. باور کنید قصد بیاحترامی ندارم، حرفم درباره تمام مشاغل و... بود.
امیرعلی دانایی: باید دید صدا و سیما چه نگاهی دارد
بازیگر سینما و تلویزیون که در برنامه ستارهساز حضور داشت و کار اجرا انجام میداد، در این خصوص به خبرورزشی گفت: ابتدا باید ببینیم آیا صدا و سیما این افراد را جزو سرمایههای خود میداند و آنها را قبول دارد یا نه؟ من اولین بار بود که در تلویزیون کار مربیگری و اجرا انجام میدادم، ولی به هر حال این دوستان سالهاست که در صدا و سیما به عنوان مجری و گزارشگر ورزشی حضور داشتهاند و نمیدانم صدا و سیما چه نگاهی به این عزیزان دارد و آیا در کل آنها را جزو سرمایههایش قلمداد میکند؟