خبرورزشی/ آرتین زهرابی؛ خبر مهاجرت مزدک میزرایی به خارج از کشور و حضور احتمالی او در یکی از شبکههای ماهوارهای از هزار منظر، زاویه و دیدگاه مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفته است.
قضاوت اشخاص هم که جزو کارها و اعمال روزمره ماست و هرگز فراموش نمیشود! حالا مهاجرت احتمالی یک گزارشگر که مثل بعضیها فرصت چندانی در زمینه برنامهسازی به او نمیرسید، سوژهای است که یک هفته تمام در رسانهها پیگیری شد اما مسئله اصلی چیست؟ رفتن یک گزارشگر به اروپا و حضورش در یک شبکه ماهوارهای؟
ما میگوییم مسائل مهمتری هست که باید دربارهاش حرف بزنیم. از جمله این که در طول این سال ها تعداد گزارشگران تلویزیون که می شد گزارش های آنها را گوش داد یا تحملشان کرد حتی به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسد. ما چند چهره درجه یک داشتیم که یکی مثل عادل فردوسیپور را کنار زدیم و دیگری را در یک شرایط ویژه قرار دادیم؟ در گذشتهای که خیلی هم مربوط به گذشتهها نیست اگر میخواستیم یک بازی فوتبال را ببینیم باید برای شنیدن صدای کدام گزارشگران، لحظه شماری میکردیم؟
قبول کنید تعدادشان زیاد نیست و شنیدن برخی گزارشها، از تحمل خیلیها خارج است. جمع نمیبندیم تا به همه بر نخورد و به هیچ اسم خاصی نیز اشاره نمیکنیم اما در شکوفایی استعدادهایی که در این کشور میدرخشند، خیلی وقتها گشاده دست نبودیم.
عرصه و این محدوده نه چندان فراخ نمایش و صحنه را برای بعضیها کنار گذاشتیم و خیلیها که لیاقتش را داشتند ندیدیم. نخبهها را هم که در را باز گذاشتیم و به آنها گفتیم جاده دراز است، بفرمایید بیرون! از مزدک میرزایی که گذشت؛ عادل فردوسیپور هم به همین زودی در تلویزیون به یک خاطره تبدیل شد اما آینده را چگونه میبیند؟ آیا امیدی به کشف استعدادها هست؟
استعدادهایی که حداقل وظیفهشان گزارش ساده و جذاب یک بازی فوتبال است، نه حمله به سرمربی تیم ملی وسط یک تورنمنت حساس و مهم...