خبرورزشی/ اردشیر لارودی؛ گروهی هستند که دستشان کیمیاست و خاصیت وجودی خودشان هم کیمیاگری! و البته اغلب و غالباً در قالبهای وارونه! به طلا دست میزنند و خاکستر تحویل میدهند! قدم نامبارک محمود، چون به دریا رسد، برآرد دود! - مراد از محمود، سلطانمحمود غزنوی است که بدقدم بوده است- گروهی هستند که هم خودشان اینکارهاند- وارونه کیمیاگرانند- و هم پیرامونیان خود را وامیدارند که در جهت عکس و به طور معکوس، عمل کنند!
مهدی تاج، از این سری نبود! وارونه کیمیاگر نبود! اهل تدبیر و هوادار مشاوره و سپردن کار به دست کاردانها بود! واقعاً بود! حالا، حکایت همنشینان و همنشینی، انگار دارد از لابهلای ستون قدیمی، برگ به برگ و صفحه به صفحه، بیرون میزند!
آن از تیم استقلال، سپس تیم پرسپولیس و نیز تیم سایپا، در لیگ آسیا که همه حذف شدند! و حالا هم تیم ذوبآهن! آسیاب به نوبت! دیدید که چطور باخت؟ دیدید که چگونه خودش، خودش را بازاند؟ هم در بازی اول برابر الاتحاد و هم بازی دوم باز هم برابر الاتحاد! دفاع بیدفاع! رومارینیو هر کار خواست با شماره ۹اش انجام داد! از یک سوراخ، چند بار باید گزیده شد تا گزیده نشد؟
بگذریم! ولی از این هشدار رفیقانه نگذریم که: ... آقای تاج! این چندمین حذف بود؟ این باخت چندمین بود؟ از نوجوانان گرفته تا تیم ملی و از انواع باشگاههای پرهوادار میلیونی، تا تیمهای بیتماشاگر چند دهنفره و احیاناً چند صد نفره! چقدر باید ببازیم؟ چقدر باید خود را به باخت بدهیم؟
***
گِل خوشبو در حمامی روزی، رسید از دست محبوبی به دستم!
بدو گفتم که مشکی یا عبیری، که از بوی دلآویز تو مستم!
و بالاخره «گِل» به زبان آمد و گفت: کمال همنشین در من اثر کرد! مواظب همنشینهای خود باشیم! وگرنه ما همان خاکیم که هستیم، که بودیم!
خود را بازاندن و غلطهای ماهوی
از همه زبانآوران و سخنرانان گرانقدر فدراسیون فوتبال، پرسشی داریم که باید لطف فرموده پاسخی در خور به آن بدهند!
ما میگوییم، فدراسیون در حذف قابل تخمین ذوبآهن، هیچ مقصر نبود، ولی آیا مؤثر هم نبود؟ آیا ذوبآهن در هر دو بازی برابر الاتحاد، دور از فرم بازیهای لیگ آسیا، به زمین نرفت؟ و آیا ذوبآهن، چوب دور و درازی تعطیلات و تعویقات لیگ برتر را نخورد؟!
آری، ما هم قبول داریم که دفاع ذوبآهن در کمال بیسلیقگی و ارادهگرایی یا ولنتاریسم، بازی قابل دفاعی انجام نداد! ما حتی به اشکالات چیدمانی تیم ذوبآهن، در مورد مسابقه رفت و برگشت، و سهلگیری روی مهاجمان و هافبکهای تیم حریف کاری نداریم و حساب این بخش را با حساب فدراسیون و سازمان لیگ قاطی نمیکنیم، ولی بینی و بینالله، ذوبآهن اگر از دل مسابقههای لیگ برتر وارد پیکارهای لیگ آسیا میشد، باز هم به همین سادگی و به همین کمفشاری و در مواردی به بیفشاری بازی خودشان، ادامه میداد؟ باز هم تیمش را در حساسترین بازی، تبدیل به موجود آزمایشگاهی میکرد؟! بدترین نوع خواستاندیشی! ذوبآهن، آیا قربانی برنامه هنوز «انقلت» دار لیگ برتر و بازنده «لجبازی» یکطرفهای که بر تیمهای لیگ برتر تحمیل کردهایم، نشده است؟
منتظر توجیهات چپاندرقیچی و تصحیح غلطهای رفتاری آقایانی که دو پایشان را در یک کفش کردهاند تا بار خودباختنهای خود را سنگینتر کنند، هستیم! این ما و این هم زبانآوران! خوشسخن بیاستدلال!
لطفاً تمام کاسهکوزهها را بر سر دروازهبان ذوب نشکنید!
خودزنی به شیوه ذوب
و حالا که آش سرد شد و سار از درخت پرید، و حالا که همه و آخر همه صادقخان درودگر، ما را به یاد کلاغ ورپریدهای میاندازد که به ما «پریده» بود و وعده به دهه اول و دوم شهریور داده بود، بعد از حذف ذوبآهن که به نوشداروی بعد از مرگ سهراب میماند، لیگ برتر آغازیده میشود و ما باید سؤال کنیم:
... گناه ذوبآهن که در هیچ زمینهای به قول خودتان گناهی نداشت، چه بود که بازی نکرده و صاحب روح مبارزه نشده، باید خودزنی میکرد و یا خودش را... بگذریم که صلاح مملکت خوش، خسروان دانند!
مهدی تاج، از این سری نبود! وارونه کیمیاگر نبود! اهل تدبیر و هوادار مشاوره و سپردن کار به دست کاردانها بود! واقعاً بود! حالا، حکایت همنشینان و همنشینی، انگار دارد از لابهلای ستون قدیمی، برگ به برگ و صفحه به صفحه، بیرون میزند!
آن از تیم استقلال، سپس تیم پرسپولیس و نیز تیم سایپا، در لیگ آسیا که همه حذف شدند! و حالا هم تیم ذوبآهن! آسیاب به نوبت! دیدید که چطور باخت؟ دیدید که چگونه خودش، خودش را بازاند؟ هم در بازی اول برابر الاتحاد و هم بازی دوم باز هم برابر الاتحاد! دفاع بیدفاع! رومارینیو هر کار خواست با شماره ۹اش انجام داد! از یک سوراخ، چند بار باید گزیده شد تا گزیده نشد؟
بگذریم! ولی از این هشدار رفیقانه نگذریم که: ... آقای تاج! این چندمین حذف بود؟ این باخت چندمین بود؟ از نوجوانان گرفته تا تیم ملی و از انواع باشگاههای پرهوادار میلیونی، تا تیمهای بیتماشاگر چند دهنفره و احیاناً چند صد نفره! چقدر باید ببازیم؟ چقدر باید خود را به باخت بدهیم؟
***
گِل خوشبو در حمامی روزی، رسید از دست محبوبی به دستم!
بدو گفتم که مشکی یا عبیری، که از بوی دلآویز تو مستم!
و بالاخره «گِل» به زبان آمد و گفت: کمال همنشین در من اثر کرد! مواظب همنشینهای خود باشیم! وگرنه ما همان خاکیم که هستیم، که بودیم!
خود را بازاندن و غلطهای ماهوی
از همه زبانآوران و سخنرانان گرانقدر فدراسیون فوتبال، پرسشی داریم که باید لطف فرموده پاسخی در خور به آن بدهند!
ما میگوییم، فدراسیون در حذف قابل تخمین ذوبآهن، هیچ مقصر نبود، ولی آیا مؤثر هم نبود؟ آیا ذوبآهن در هر دو بازی برابر الاتحاد، دور از فرم بازیهای لیگ آسیا، به زمین نرفت؟ و آیا ذوبآهن، چوب دور و درازی تعطیلات و تعویقات لیگ برتر را نخورد؟!
آری، ما هم قبول داریم که دفاع ذوبآهن در کمال بیسلیقگی و ارادهگرایی یا ولنتاریسم، بازی قابل دفاعی انجام نداد! ما حتی به اشکالات چیدمانی تیم ذوبآهن، در مورد مسابقه رفت و برگشت، و سهلگیری روی مهاجمان و هافبکهای تیم حریف کاری نداریم و حساب این بخش را با حساب فدراسیون و سازمان لیگ قاطی نمیکنیم، ولی بینی و بینالله، ذوبآهن اگر از دل مسابقههای لیگ برتر وارد پیکارهای لیگ آسیا میشد، باز هم به همین سادگی و به همین کمفشاری و در مواردی به بیفشاری بازی خودشان، ادامه میداد؟ باز هم تیمش را در حساسترین بازی، تبدیل به موجود آزمایشگاهی میکرد؟! بدترین نوع خواستاندیشی! ذوبآهن، آیا قربانی برنامه هنوز «انقلت» دار لیگ برتر و بازنده «لجبازی» یکطرفهای که بر تیمهای لیگ برتر تحمیل کردهایم، نشده است؟
منتظر توجیهات چپاندرقیچی و تصحیح غلطهای رفتاری آقایانی که دو پایشان را در یک کفش کردهاند تا بار خودباختنهای خود را سنگینتر کنند، هستیم! این ما و این هم زبانآوران! خوشسخن بیاستدلال!
لطفاً تمام کاسهکوزهها را بر سر دروازهبان ذوب نشکنید!
خودزنی به شیوه ذوب
و حالا که آش سرد شد و سار از درخت پرید، و حالا که همه و آخر همه صادقخان درودگر، ما را به یاد کلاغ ورپریدهای میاندازد که به ما «پریده» بود و وعده به دهه اول و دوم شهریور داده بود، بعد از حذف ذوبآهن که به نوشداروی بعد از مرگ سهراب میماند، لیگ برتر آغازیده میشود و ما باید سؤال کنیم:
... گناه ذوبآهن که در هیچ زمینهای به قول خودتان گناهی نداشت، چه بود که بازی نکرده و صاحب روح مبارزه نشده، باید خودزنی میکرد و یا خودش را... بگذریم که صلاح مملکت خوش، خسروان دانند!