خبرورزشی/ اردشیر لارودی؛ خسته شدهاید؟ حال و حوصله ندارید؟ دوباره در تار و پود ناامیدی گرفتار آمدهاید؟ نمیدانید چه کار باید کرد؟ به خیال خودتان، هر کاری که توانستهاید، انجام دادهاید، ولی به جایی نرسیدهاید؟ باز هم به نظر خودتان، بیش از این و بهتر از این نمیتوان بود و نمیتوان شد!
خلاصه کلام، بریدهاید آقایان! کم آوردهاید حضرات! یا اینکه به وادی چهکنم چهکنم، رسیدهاید و به مرز سرسام نزدیک میشوید!
مخاطب ما، شمایید! شمایی که در فوتبال، باید مدیر باشید، ولی بیشتر به ریاست - و نه مدیریت- مشغولید! به تکرار مکررها! به مکررهای تکراری!
مخاطب این کلافگیها، شمایید که خود کلافهاید و سر در گریبانید! تکلیف امروز شما چیست؟ در حال رفع تکلیفید یا در کار ادای تکلیف و انجام مأموریت؟
میگویند - و شما هم کم نگفتهاید- که ما هر کاری از دستمان برمیآمد، انجام دادهایم! میگوییم اینکه دستهای شما کوتاه است و خرما بر نخیل، هیچ از بار سنگینشونده وظیفههای عدیده شما کم نمیکند! فوتبال ما، به دستهای بلند، به دستهای توانا، به دستهای قوی نیاز دارد که بتواند! توانا بودن، اقتدار عملی داشتن و مهمتر از این، اقتدار فکری و سلیقگی داشتن، واجبتر از هر واجبی است! به تیم امید دوباره نگاه کنید! به این تیم که نحوه بازی اش، سخت نگرانزا است و نتیجههایش، روز به روز بر شدت دغدغهها، میافزاید!
از فرهاد چه انتظاری داریم؟
از فرهاد مجیدی چه انتظاری داشتیم و داریم؟ بیشتر روی توان عملی او، به عنوان یک مربی جوان، حساب باز کردهایم یا میخواهیم از دایره شهرت و چارچوب محبوبیت او استفاده کنیم؟ و آیا جواب لازم را گرفتهایم؟ و آیا به سمت و سوی طیف مورد نظر حرکت کردهایم؟
از کوزه همان برون تراود که در اوست! مگر نه این است که این فرمان یک اصل اصیل مدیریتی - و نه ریاستمآبی- به شمار میرود؟ فرهاد در کوزه دانش و تجربه خود، مگر بیش از این هم دارد؟ درون کوزه فوتبال ایران، مگر چهها نداریم که باید سطح توقعات خود را بکاهیم و بکاهیم و بکاهیم!
امروز مجیدی باید پاسخگوی یک و دو بازی بد و نتایجی نامطلوب باشد! ولی مگر دیگران چه کردهاند؟ مگر کرانچار کاری از پیش برد؟ یا وینگادا؟ یا هر شخص دیگری که در این مسند چند روزه نوبتداری کرد و کاری هم از پیش نبرد!
فرهاد به اینجا رسید که اینک رسیده است! میتوان از انتهای خط نام برد! میتوان، از پایان کار و ضرورتی که خیال میکنیم اولویت دارد، حرف به میان آورد، ولی بعدش چه؟ سپس چه کار باید کرد؟
کرانچار دیگری را به میدان آورد و زنگوله را به گردنش بست؟ فرهاد دیگری را هدف گرفت و سپس با او هم بازی شکستخوردگان را به راه انداخت؟
یک روزی و یک روزهایی، میگفتیم: ... گر چرخ، به کام ما نچرخد، کاری بکنیم تا بچرخد! ولی امروز چهکارهایم؟ امروز از چه مرامی پیروی میکنیم؟ آیا قادریم رهتوشه برداریم و دل به دریا بزنیم تا ببینیم که آسمان هر کجا، آیا همین رنگ است؟ کاری نکردن خیلی بد است!
از «رو رفتن» خیلی بیشتر بد است! دست روی دست گذاردن که دیگر نگو، یا تن به قضا دادن و هیچ کاری نکردن و به هیچ رسیدن!
تسلیم نباید شد
فلک را باید سقف برداشت! تسلیم نباید شد! حتی در این فاصله کم و خیلی هم کم تا ۱۸ دی، دستها را بالا نباید برد! بیکار و نیز کمکار نباید نشست! کاری باید کرد! به کاری باید دست زد! به یک کار حسابی و غیرنمایشی؛ به یک نمایش متکی به فکر و برآمده از یقین!
فرهاد را پیش نیندازیم! فرهاد را قربانی نکنیم! فرهاد را، سپر بلا نکنیم! در پی تقویت کادر فنی تیم امید باشیم! تجربه بیشتری به این تیم- به مربیان تیم امید- تزریق کنیم! مردان کهن و کهنهکاران حقیقی را به کار گیریم! در پی رفع تکلیف و ساقط کردن مأموریت خویش نباشیم! در دفاع، کوبندهتر باید بود! در حمله، سریعتر و بیامانتر باید بازی کرد! در پی مسلط کردن این عادتها باشیم!
تیم ملی ساخته میشود
وقتی به نتیجه بازی قطر و هندوستان برمیخوریم، وقتی از تساوی قهرمان جام ملتها با یک تیم درجه سه و چهار آسیایی باخبر میشویم، چگونه عکسالعمل نشان میدهیم؟ تکلیف ما با اصل «تراویدن از کوزه» چه میشود؟
یا هنگامی که میشنویم عربستان با فوتبال چندصد میلیارد دلاریاش از پس تیم یمن - تیم جنگزده و تحت فشار یمن و از سوی همین عربستان سعودی- به نتیجه ۲-۲ رسیده است، واکنشمان چه خواهد بود؟
آری کار سخت است! آری فوتبال آسیا، در حال پوستانداختن است! آری اتفاقاتی که هیچ هم بر اساس اتفاق رخ نمیدهند، در حال رخ دادن تازه به تازه و پرشمارند! و اینجاست که قدر فوتبال ایرانی را میفهمیم! قدر بازی هنگکنگ- ایران را، بهجا میآوریم و به پیروزی ۲ بر صفر ایران احترام بیشتری میگذاریم ولی....
ولی در همین پیروزی جهتدار و صاحب تعریف و معنادار از جهت فراهم آوردن بساط گلزنی، نکات چندی که باید نباشند و باید که به نمایش درنیایند، دیده میشوند!
اول نکته این که، چند نفری هستند که نیستند، پس نبودنشان هم دردسری ایجاد نمیکند که بالعکس!
نکته دوم این که تیم ملی، میتواند جوانتر و پرمهرهتر هم بشود! اگر پروسه جوانسازی تیم ملی با حوصله پیش میرود، پروژه باز کردن میدان برای مهرههای مؤثرتر، باید که سریعتر عمل کند!
سومین نکته این که، نگاه به لیگ برتر، باید اهمیت بیشتری پیدا کند، بچههای لیگ و ساخته شدههای لیگ چه بهتر که اولویت چندی و هم اولویت چونی، پیدا کنند!
چهارم- نکته مهم دیگر اینکه، ویلموتس باید استخوانبندی تیم ملی ۲۰۲۲ را از همین حالا بشناسد و بشناساند و از همه به نفع اینان OK بگیرد! تیم ملی باید به مراتب OKتر از امروز باشد که خوب، اما نه آسان و نه بیزحمت، برنده میشود.
خلاصه کلام، بریدهاید آقایان! کم آوردهاید حضرات! یا اینکه به وادی چهکنم چهکنم، رسیدهاید و به مرز سرسام نزدیک میشوید!
مخاطب ما، شمایید! شمایی که در فوتبال، باید مدیر باشید، ولی بیشتر به ریاست - و نه مدیریت- مشغولید! به تکرار مکررها! به مکررهای تکراری!
مخاطب این کلافگیها، شمایید که خود کلافهاید و سر در گریبانید! تکلیف امروز شما چیست؟ در حال رفع تکلیفید یا در کار ادای تکلیف و انجام مأموریت؟
میگویند - و شما هم کم نگفتهاید- که ما هر کاری از دستمان برمیآمد، انجام دادهایم! میگوییم اینکه دستهای شما کوتاه است و خرما بر نخیل، هیچ از بار سنگینشونده وظیفههای عدیده شما کم نمیکند! فوتبال ما، به دستهای بلند، به دستهای توانا، به دستهای قوی نیاز دارد که بتواند! توانا بودن، اقتدار عملی داشتن و مهمتر از این، اقتدار فکری و سلیقگی داشتن، واجبتر از هر واجبی است! به تیم امید دوباره نگاه کنید! به این تیم که نحوه بازی اش، سخت نگرانزا است و نتیجههایش، روز به روز بر شدت دغدغهها، میافزاید!
از فرهاد چه انتظاری داریم؟
از فرهاد مجیدی چه انتظاری داشتیم و داریم؟ بیشتر روی توان عملی او، به عنوان یک مربی جوان، حساب باز کردهایم یا میخواهیم از دایره شهرت و چارچوب محبوبیت او استفاده کنیم؟ و آیا جواب لازم را گرفتهایم؟ و آیا به سمت و سوی طیف مورد نظر حرکت کردهایم؟
از کوزه همان برون تراود که در اوست! مگر نه این است که این فرمان یک اصل اصیل مدیریتی - و نه ریاستمآبی- به شمار میرود؟ فرهاد در کوزه دانش و تجربه خود، مگر بیش از این هم دارد؟ درون کوزه فوتبال ایران، مگر چهها نداریم که باید سطح توقعات خود را بکاهیم و بکاهیم و بکاهیم!
امروز مجیدی باید پاسخگوی یک و دو بازی بد و نتایجی نامطلوب باشد! ولی مگر دیگران چه کردهاند؟ مگر کرانچار کاری از پیش برد؟ یا وینگادا؟ یا هر شخص دیگری که در این مسند چند روزه نوبتداری کرد و کاری هم از پیش نبرد!
فرهاد به اینجا رسید که اینک رسیده است! میتوان از انتهای خط نام برد! میتوان، از پایان کار و ضرورتی که خیال میکنیم اولویت دارد، حرف به میان آورد، ولی بعدش چه؟ سپس چه کار باید کرد؟
کرانچار دیگری را به میدان آورد و زنگوله را به گردنش بست؟ فرهاد دیگری را هدف گرفت و سپس با او هم بازی شکستخوردگان را به راه انداخت؟
یک روزی و یک روزهایی، میگفتیم: ... گر چرخ، به کام ما نچرخد، کاری بکنیم تا بچرخد! ولی امروز چهکارهایم؟ امروز از چه مرامی پیروی میکنیم؟ آیا قادریم رهتوشه برداریم و دل به دریا بزنیم تا ببینیم که آسمان هر کجا، آیا همین رنگ است؟ کاری نکردن خیلی بد است!
از «رو رفتن» خیلی بیشتر بد است! دست روی دست گذاردن که دیگر نگو، یا تن به قضا دادن و هیچ کاری نکردن و به هیچ رسیدن!
تسلیم نباید شد
فلک را باید سقف برداشت! تسلیم نباید شد! حتی در این فاصله کم و خیلی هم کم تا ۱۸ دی، دستها را بالا نباید برد! بیکار و نیز کمکار نباید نشست! کاری باید کرد! به کاری باید دست زد! به یک کار حسابی و غیرنمایشی؛ به یک نمایش متکی به فکر و برآمده از یقین!
فرهاد را پیش نیندازیم! فرهاد را قربانی نکنیم! فرهاد را، سپر بلا نکنیم! در پی تقویت کادر فنی تیم امید باشیم! تجربه بیشتری به این تیم- به مربیان تیم امید- تزریق کنیم! مردان کهن و کهنهکاران حقیقی را به کار گیریم! در پی رفع تکلیف و ساقط کردن مأموریت خویش نباشیم! در دفاع، کوبندهتر باید بود! در حمله، سریعتر و بیامانتر باید بازی کرد! در پی مسلط کردن این عادتها باشیم!
تیم ملی ساخته میشود
وقتی به نتیجه بازی قطر و هندوستان برمیخوریم، وقتی از تساوی قهرمان جام ملتها با یک تیم درجه سه و چهار آسیایی باخبر میشویم، چگونه عکسالعمل نشان میدهیم؟ تکلیف ما با اصل «تراویدن از کوزه» چه میشود؟
یا هنگامی که میشنویم عربستان با فوتبال چندصد میلیارد دلاریاش از پس تیم یمن - تیم جنگزده و تحت فشار یمن و از سوی همین عربستان سعودی- به نتیجه ۲-۲ رسیده است، واکنشمان چه خواهد بود؟
آری کار سخت است! آری فوتبال آسیا، در حال پوستانداختن است! آری اتفاقاتی که هیچ هم بر اساس اتفاق رخ نمیدهند، در حال رخ دادن تازه به تازه و پرشمارند! و اینجاست که قدر فوتبال ایرانی را میفهمیم! قدر بازی هنگکنگ- ایران را، بهجا میآوریم و به پیروزی ۲ بر صفر ایران احترام بیشتری میگذاریم ولی....
ولی در همین پیروزی جهتدار و صاحب تعریف و معنادار از جهت فراهم آوردن بساط گلزنی، نکات چندی که باید نباشند و باید که به نمایش درنیایند، دیده میشوند!
اول نکته این که، چند نفری هستند که نیستند، پس نبودنشان هم دردسری ایجاد نمیکند که بالعکس!
نکته دوم این که تیم ملی، میتواند جوانتر و پرمهرهتر هم بشود! اگر پروسه جوانسازی تیم ملی با حوصله پیش میرود، پروژه باز کردن میدان برای مهرههای مؤثرتر، باید که سریعتر عمل کند!
سومین نکته این که، نگاه به لیگ برتر، باید اهمیت بیشتری پیدا کند، بچههای لیگ و ساخته شدههای لیگ چه بهتر که اولویت چندی و هم اولویت چونی، پیدا کنند!
چهارم- نکته مهم دیگر اینکه، ویلموتس باید استخوانبندی تیم ملی ۲۰۲۲ را از همین حالا بشناسد و بشناساند و از همه به نفع اینان OK بگیرد! تیم ملی باید به مراتب OKتر از امروز باشد که خوب، اما نه آسان و نه بیزحمت، برنده میشود.